بخش 4- سال چهارم

1-4- مدیریت ریسک

درس 1- مدیریت ریسک چیست؟

مدیریت ریسک، یکی از مهم­ترین عناوینی است که درباره انجام معاملات یاد خواهید گرفت. چرا اهمیت دارد؟ ما وارد تجارت پول­سازی شده­ایم و برای پول درآوردن باید نحوه مدیریت ریسک را (زیان­های بالقوه) یاد بگیریم.

جالب است بدانید که مدیریت ریسک یکی از حوزه­های نادیده­گرفته شده در معاملات است. بسیاری از معامله­گران بازار ارز بدون توجه به اندازه کل حسابشان، برای ورود به معاملات هیجان دارند.

آن­ها تنها به این فکر می­کنند که جرئت از دست دادن چه میزان پول را دارند و سپس دکمه «معامله» را فشار می­دهند. این نوع سرمایه گذاری نامی دارد…

قمار!

وقتی بدون توجه به قواعد مدیریت ریسک معامله می­کنید، درواقع در حال قمار هستید.

شما به بازگشت سرمایه بلندمدت خود توجه نمی­کنید و تنها به دنبال بردن یک پول قلمبه هستید.

قواعد مدیریت ریسک نه­تنها از شما محافظت خواهد کرد بلکه می­تواند در بلندمدت بسیار سودآور باشد. ساگر حرف ما را باور ندارید و فکر می­کنید که قمار تنها راه ثروتمند شدن است، به مثال زیر توجه کنید:

مردم همیشه به لاس­وگاس می­روند به این امید که در بازی قمار پول قلمبه­ای ببرند و درواقع بسیاری از آن­ها نیز می­برند.

پس اگر بسیاری از افراد برنده می­شوند، کازینوها چگونه کسب درآمد می­کنند؟

درست است که مردم پول­های بسیاری برنده می­شوند اما در بلند­مدت، کازینوها سودآور هستند زیرا پول بیشتری از افرادی که نمی­برند به دست می­آورند. به همین خاطر است که اصطلاح «کازینو همیشه برنده است»، به وجود آمده.

واقعیت این است که کازینوها تنها آمارگران بسیار ثروتمند هستند. آن­ها می­دانند که در بلندمدت، ان­ها هستند که پول­ها را به جیب می­زنند نه قماربازان.

حتی اگر جو اشمو، 100,000 دلار در ماشین اسلات ببرد کازینوها می­دانند که صدها قمارباز دیگر آن پول را نخواهند برد و پول دوباره به جیب آن­ها بازخواهد گشت.

این، مثال ساده­ای بود برای اینکه متوجه شوید آمارگران چگونه پول­های قماربازان را به جیب می­زنند. باوجوداینکه هر دو طرف پولی را از دست می­دهند اما آمارگران و در این مورد همان کازینوها می­دانند چگونه زیان­های خود را کنترل کنند. بنابراین مشخص است که عملکرد مدیریت ریسک چگونه است. اگر بدانید که زیان­های خود را چگونه کنترل کنید، احتمال سودآوری شما افزایش خواهد یافت.

درنهایت، معاملات بازار ارز بازی اعداد است و شما باید از کوچک‌ترین عوامل حداکثر استفاده را به­نفع خود بکنید. گاهی برتری کازینوها تنها 5% بیشتر از بازیکنان است. اما همین 5% تفاوت بین برنده بودن و بازنده بودن است.

شما هم باید یک آمارگر ثروتمند باشید نه یک قمارباز زیرا هدف شما در بلندمدت این است که «همیشه برنده باشید».

حال، چگونه می­توان به‌جای یک بازنده، به یک آمارگر ثروتمند تبدیل شد؟ به خواندن ادامه دهید!

 

درس 2- چه مقدار سرمایه معاملاتی برای انجام معاملات بازار ارز نیاز دارید؟

پول، پول می­آورد. شما به سرمایه معاملاتی نیاز دارید. همه این نکته را می­دانند اما برای ورود به معاملات بازار ارز به چه میزان سرمایه نیاز است؟ پاسخ این پرسش کاملاً به رویکرد و روش شما در تجارت جدیدتان بستگی دارد.

اولاً، باید نحوه آموزش دیدن خود را تعیین کنید. روش­های مختلفی برای یادگیری انجام معامله وجود دارد: کلاس­ها، مربیان، خودآموزی یا هر نوع ترکیبی از این سه روش.

کلاس­ها و مربیان بسیاری برای آموزش نحوه معامله در بازار ارز وجود دارند اما اکثر آن­ها رایگان نیستند. مزیت این روش این است که یک کلاس خوب یا یک مربی عالی می­تواند مسیر یادگیری شما را بسیار کوتاه­تر کند و بسیار سریع­تر ازآنچه خودتان به­تنهایی یاد خواهید گرفت، شما را در مسیر سودآوری قرار دهند.

اشکال این روش، هزینه­های ورود به این برنامه­ها است که بسته به نوع برنامه انتخابی از چند صد دلار تا چند هزار دلار متغیر است. بسیاری از افرادی که تازه وارد این معاملات می­شوند، منابع (پول) کافی برای خرید این برنامه­ها را ندارند.

کسانی که نمی­توانند یا نمی­خواهند برای آموزش هزینه­ای پرداخت کنند خبر خوبی داریم. اکثر اطلاعاتی که برای شروع کار به آن نیاز خواهید داشت، به‌صورت رایگان در فروم­ها، کارگزاری­ها، مقالات و وب­سایت­های اینترنتی وجود دارد. همه ما به خاطر اختراع اینترنت، مدیون ال­گور هستیم.

تا زمانی که با انضباط و تمرکزی شدید به یادگیری بازارها بپردازید، احتمال موفقیت شما به­صورت تصاعدی افزایش خواهد یافت. شما باید دانش­آموز بسیار مشتاق و کنجکاوی باشید. اگر این­گونه نباشد، همه ثروت خود را از دست خواهید داد.

ثانیاً، آیا روش شما نیاز به ابزارهای ویژه­ای مانند منابع خبری یا نرم­افزار ترسیم نمودار دارد؟ اکثر بسته­های ترسیم نمودار که در پلتفرم معاملاتی کارگزار معامله­گران فنی وجود دارد، برای انجام معاملات کافی است (و حتی برخی از آن­ها بسیار خوب هستند).

کسانی که به شاخص­های ویژه یا عملکرد بهتر نیاز دارند می­توانند با پرداخت ماهیانه حدود 100 دلار از نرم­افزارهای ترسیم نمودار پیشرفته استفاده کنند.

شاید هم شما یک معامله­گر بنیادی باشید و باید به­محض انتشار اخبار یا حتی قبل از آن (عالی نیست؟!) در جریان ان قرار گیرید.

منابع خبری موثق و فوری، ماهیانه بین چند صد تا چند هزار دلار هزینه در بر دارند. شما می­توانید منبع خبری مکملی از کارگزار بازار ارز خود دریافت کنید اما برای برخی از افرادف همان یک یا چند ثانیه تفاوت بین معامله سودآور یا زیان‌بار است.

درنهایت، برای معامله نیاز به پول/سرمایه/منابع مالی دارید. کارگزاران خرد بازار ارز، حداقل حساب­های سپرده را ارائه می­دهند (25 دلار) اما این بدان معنا نیست که شما باید به­سرعت وارد معامله شوید! این اشتباهی است که معمولاً موجب شکست می­شود. زیان­ها نیز بخشی از بازی هستند و شما باید سرمایه کافی برای پوشش این زیان­ها نیز داشته باشید.

بنابراین، سرمایه معاملاتی شما باید چقدر باشد؟ باید صادق باشیم، اگر مصر هستید و تکنیک­های مناسبی برای مدیریت ریسک دارید، احتمالاً باید با سرمایه معاملاتی 50 تا 100 هزار دلار وارد شوید.

بسیاری باور دارند که اکثر تجارت­ها به دلیل عدم توانایی در تأمین منابع مالی موردنیاز خود (undercapitalization) شکست می­خورند که این باور در مورد تجارت معاملات بازار ارز نیز صادق است.

بنابراین اگر نمی­توانید با سرمایه معاملاتی هنگفتی که توان از دست دادن آن را دارید وارد بازار ارز شوید، تا زمانی که ازلحاظ مالی آماده نشده­اید، صبور باشید، پول خود را ذخیره کنید و روش صحیح معامله را بیاموزید.

 

درس 3- افت سرمایه (drawdown) و حداکثر افت سرمایه

بنابراین متوجه شدیم که مدیریت ریسک در بلندمدت برای ما سودآور خواهد بود اما هم­اکنون روی دیگر سکه را به شما نشان خواهیم داد. اگر از قواعد مدیریت ریسک استفاده نکنیم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

به مثال زیر توجه کنید:

فرض کنید 100,000 دلار دارید و 50,000 دلار از دست می­دهید. چند درصد از حسابتان را ازدست‌داده‌اید؟

پاسخ، 50% است.

بسیار ساده است.

این همان چیزی است که معامله­گران به آن افت سرمایه گویند.

افت سرمایه، کاهش سرمایه فرد پس از شکست در معاملات است. این عدد معمولاً با کسر نقطه اوج (peak) مربوطه در سرمایه از نقطه فرود (through) مربوطه به دست می­آید. معامله­گران معمولاً آن را به­عنوان درصدی از حساب معاملاتی خود مد نظر قرار می­دهند

دوره­های شکست­ها

ما در انجام معاملات همیشه به دنبال برتری هستیم. به همین دلیل است که همه معامله­گران سیستم­هایی ایجاد می­کنند. سیستم معاملاتی که تضمین­کننده 70% سود باشد، برتری خوبی به نظر می­رسد. اما آیا 705 سودآوری بدان معناست که در هر 100 معامله، در 70 معامله از آن برنده خواهید بود؟

نه، لزوماً! چگونه می­فهمید که کدام یک از 70 معامله از آن 100 معامله برنده خواهد بود؟

درواقع، نمی­دانید. می­توانید 30 معامله متوالی را بازنده باشید و بقیه 70 معامله را ببرید. این به معنای داشتن سیستمی است که 70% سودآوری دارد اما باید از خود بپرسید که «اگر 30 معامله متوالی را ببازید، آیا هنوز هم در بازی باقی خواهید ماند؟»

به همین دلیل است که مدیریت ریسک اهمیت دارد. فارغ از اینکه از چه سیستمی استفاده می­کنید، بالاخره دوره شکستی خواهید داشت. حتی پوکربازان حرفه­ای نیز که از راه بازی پوکر امرار معاش می­کنند، دوره­های شکست دارند اما درنهایت سوداوری دارند.

علت آن است که یک پوکربازان حرفه­ای، مدیریت ریسک دارند زیرا می­دانند که در همه مسابقاتی که بازی می­کنند برنده نخواهند بود. آن­ها تنها بر درصد کمی از کل پول خود ریسک می­کنند تا بتوانند از دوره­های شکست جان سالم به در برند.

شما هم به­عنوان یک معامله­گر باید همین کار را انجام دهید. افت سرمایه، بخشی از معامله است. کلید موفقیت شما این است که برنامه معاملاتی داشته باشید که شما را قادر سازد در برابر این دوره­های زیان بزرگ مقاومت کنید. و بخشی از برنامه معاملاتی شما داشتن قواعد مدیریت ریسک است.

تنها وبر روی درصد کمی از «سرمایه معاملاتی» خود ریسک کنسد تا بتوانید دوره­های شکست خود را با موفقیت پشت سر بگذارید. به یاد داشته باشید که اگر قواعد سخت­گیرانه مدیریت پول را اجرا کنید، کازینویی خواهید بود که در بلندمدت «همیشه برنده خواهید شد».

در درس بعدی، نشان خواهیم داد که با استفاده یا عدم استفاده از مدیریت ریسک مناسب چه اتفاقی خواهد افتاد.

 

درس 4- هرگز بیش از 2% در هر معامله ریسک نکنید

در هر معامله چه مقدار می­توان ریسک کرد؟

پرسش خوبی است. سعی کنید ریسک خود را در هر معامله محدود به 2% کنید.

اما همین نیز می­تواند کمی زیاد باشد. خصوصاً اگر یک معامله­گر تازه­کار باشید.

در جدول مهم زیر به شما تفاوت میان ریسک کردن بر روی درصد کمی از سرمایه در برابر ریسک کردن بر روی درصد بیشتری از سرمایه را نشان خواهیم داد.

معامله­گرانی که در هر معامله 20% ریسک کرده­اند در مقایسه با معامله­گرانی که 10% ریسک کرده­اند

معامله کل حساب 2% ریسک در هر معامله معامله کل حساب 10% ریسک در هر معامله
1 20,000$ 400$ 1 20,000$ 2,000$
2 19,600$ 392$ 2 18,000$ 1,800$
3 19,208$ 384$ 3 16,200$ 1,620$
4 18,824$ 376$ 4 14,580$ 1,458$
5 18,447$ 369$ 5 13,122$ 1,312$
6 18,078$ 362$ 6 11,810$ 1,181$
7 17,717$ 354$ 7 10,629$ 1,063$
8 17,363$ 347$ 8 9,566$ 957$
9 17,015$ 340$ 9 8,609$ 861$
10 16,675$ 333$ 10 7,748 775$
11 16,341$ 327$ 11 6,974$ 697$
12 16,015$ 320$ 12 6,276$ 628$
13 15,694$ 314$ 13 5,649$ 565$
14 15,380$ 308$ 14 5,084$ 508$
15 15,073$ 301$ 15 4,575$ 458$
16 14,771$ 295$ 16 4,118$ 412$
17 14,476$ 290$ 17 3,706$ 371$
18 14,186$ 284$ 18 3,335$ 334$
19 13,903$ 278$ 19 3,002$ 300$

 

مشاهده می­کنید که تفاوت بسیار زیادی بین 2% ریسک در هر معامله و 10% ریسک در هر معامله بر روی حساب وجود دارد!

اگر موفق شوید از دوره شکست خود بیرون آیید و تنها 19 معامله متوالی ناموفق داشته باشید، اگر در هر معامله 10% ریسک کرده باشید از 20,000 دلار تنها 3,002 دلار در حسابتان باقی خواهد ماند.

درواقع، 85% از حساب خود را از دست خواهید داد!

اگر تنها 2% ریسک کرده باشید، هنوز هم 13,903 دلار در حسابتان باقی خواهد ماند که تنها 30% از کل حسابتان را ازدست‌داده‌اید.

بدیهی است که اصلاً نمی­خواهیم 19 معامله متوالی ناموفق داشته باشیم اما حتی اگر 5 معامله متوالی ناموفق داشته باشیم، تفاوت بین 2% ریسک با 10% ریسک بسیار زیاد است. اگر 2% ریسک کرده باشید، 18,447 دلار برایتان باقی خواهد ماند. اگر 10% ریسک کرده باشید، تنها 13,122 دلار خواهید داشت. این میزان حتی کمتر از زمانی است که 19 معامله متوالی ناوفق داشته­اید و تنها بر روی 2% از حساب خود را ریسک کرده­اید!

هدف از نشان دادن این جدول این است که قواعد مدیریت ریسک خود را به­گونه­ای تنظیم کنید که حتی اگر دوره­ای از افت سرمایه داشتید، سرمایه کافی برای ادامه بازی را داشته باشید.

می­توانید تصور کنید که 85% از حساب خود را از دست بدهید؟!!

در این صورت فقط برای سربه­سر شدن باید 566% ازآنچه در حسابتان باقی است سود کسب کنید!

باور کنید که قرار گرفتن در این موقعیت، اصلاً خوب نیست.

جدول زیر نشان می­دهد که در صورت از دست دادن درصد معینی از حساب خود باید چند درصد سود داشته باشید تا به نقطه سربه­سری برسید.

از دست دادن سرمایه % لازم برای رسیدن به نقطه سربه­سری
10% 11%
20% 25%
30% 43%
40% 67%
50% 100%
60% 150%
70% 233%
80% 400%
905 900%

 

مشاهده می­کنید که هر چه بیشتر ضرر کنید، بازگشت به اندازه اولیه حساب دشوارتر خواهد بود. دلیلی از این بهتر برای تلاش در مسیر محافظت از حساب وجود ندارد.

امیدواریم توانسته باشیم شما را متقاعد کنیم که باید در هر معامله درصد کمی بر روی حساب خود ریسک کنید تا بتوانید دوره­های شکست خود را با موفقیت پشت سر گذاشته و از افت سرمایه در حساب خود جلوگیری کنید.

به یاد داشته باشید که شما باید کازینو باشید… نه قمارباز!

 

درس 5- نسبت سود به ریسک (reward-to-risk ratio)

روش دیگر برای افزایش احتمال سودآوری، انجام معامله در زمانی است که پتانسیل کسب سود شما سه برابر بیشتر از ریسک باشد. اگر نسبت سود به ریسک شما 3به1 باشد، احتمال سودآوری در بلندمدت فوق­العاده افزایش خواهد یافت.

جدول زیر را به­عنوان مثالی در این زمینه مد نظر قرار دهید:

10 معامله ضرر سود
1 1,000$
2 3,000$
3 1,000$
4 3,000$
5 1,000$
6 3,000$
7 1,000$
8 3,000$
9 1,000$
10 3,000$
مجموع 5,000$ 15,000$

 

در این مثال می­توان مشاهده کرد که حتی اگر 50% از معاملات شما موفق بوده باشد، بازهم 10,000 دلار سود کسب خواهید کرد. فقط به یاد داشته باشید که هرگاه نسبت ریسک به سود شما مناسب باشد، حتی اگر درصد موفقیت کمتری داشته باشید، احتمال سودآوری بسیار بیشتر خواهد بود.

اما…

… تعیین نسبت سود به ریسک زیاد، هزینه دارد. در ظاهر، داشتن نسبت سود به ریسک بالا خوب است اما به اعمال آن در سناریوهای معاملاتی واقعی فکر کنید.

فرض کنید که شما معامله­گر ریزه­خوار (scalper) هستید و قصد دارید تنها 3 پیپ ریسک کنید. استفاده از نسبت سود به ریسک 3به1 بدان معناست که باید 9 پیپ به دست آورید. متأسفانه اوضاع به ضرر شماست و مجبورید اسپرد پرداخت کنید.

اگر کارگزار شما در معامله EUR/USD، 2 پیپ اسپرد پیشنهاد دهد باید 11 پیپ به دست آورید و مجبور می­شوید که نسبت سود به ریسک 4به1 را لنتخاب کنید. با توجه به اینکه احتمال 3 پیپ جابجایی در چند ثانیه برای نرخ تبادل EUR/USD وجود دارد، شما قبل از اینکه بتوانید شکایتی کنید متوقف خواهید شد.

اگر مجبور شدید اندازه موقعیت خود را کاهش دهید، می­توانید دستور توقف خود را گسترده­تر کنید تا بتوانید نسبت سود به ریسک خود مطلوب خود را حفظ کنید. حال اگر ریسک خود را به 50 پیپ افزایش دادید باید 153 پیپ به دست آورید. با این گار می­توانید نسبت سود به ریسک خود را نزدیک به نسبت دلخواه 3به1 حفظ کنید. بد نیست، نه؟

در دنیای واقعی، نسبت­های سود به ریسک غیرقابل‌تغییر نیستند. آن­ها باید با توجه به بازه زمانی، محیط معاملاتی و نقاط ورود/خروج شما تغییر کنند. معامله موقعیت می­تواند نسبت سود به ریسک 10به1 داشته باشد یا حتی معامله­گر ریزه­خوار می­تواند این نسبت را 0.7به1 نگه دارد.

 

درس 6- خلاصه: مدیریت ریسک

کازینو باشید نه قمارباز!

به یاد داشته باشید که کازینوها، آمارگران ثروتمند هستند!

پول، پول می­آورد. همه این نکته را می­دانند اما برای ورود به معاملات بازار ارز به چه میزان سرمایه نیاز است؟ پاسخ این پرسش کاملاً به رویکرد و روش شما در تجارت جدیدتان بستگی دارد. افراد مختلف، روش­های مختلفی را انتخاب می­کنند.

افت سرمایه، واقعیت است و بالاخره برای شما هم اتفاق خواهد افتاد.

هر چه بیشتر ضرر کنید، بازگشت به اندازه اولیه حساب دشوارتر خواهد بود. دلیلی از این بهتر برای تلاش در مسیر محافظت از حساب وجود ندارد.

امیدواریم توانسته باشیم شما را متقاعد کنیم که باید در هر معامله درصد کمی بر روی حساب خود ریسک کنید تا بتوانید دوره­های شکست خود را با موفقیت پشت سر گذاشته و از افت سرمایه در حساب خود جلوگیری کنید.

این، بدان معناست که تنها باید بر روی درصد کمی از حساب خود ریسک کنید. هرچه کمتر، بهتر.

توصیه ما، ریسک 2% یا کمتر است.

توصیه می­کنیم که همه شعار «2% یا کمتر» در هر معامله را راهنمای راه خود قرار دهند. از واژه «راهنما» استفاده می­کنیم زیرا این امر به غیر از تجربه به عوامل دیگری نیز مانند سیستم معاملاتی شما بستگی دارد – خصوصاً اینکه چند معامله انجام می­پذیرد.

هرچه تعداد معاملات ارزی در هر بازه زمانی دلخواه بیشتر باشد، ریسک کمتری باید در هر معامله وجود داشته باشد. همچنین، در نظر گرفتن تغییرات فراریت بازار و اصلاح ورودها و خروج­های خود را فراموش نکنید.

 

آزمون 12

  • چه زمانی انجام معامله به قمار تبدیل می­شود؟
  • وقتی با لپ­تاپ خود به کازینو می­روید و در آنجا معامله می­کنید
  • وقتی سود بالقوه شما کم است
  • وقتی قواعد مدیریت پول را اجرا نمی­کنید
  • کدام­یک از عبارات زیر درست است؟
  • قواعد مدیریت پول تنها در معنای کاهش ریسک به شما کمک می­کنند
  • قواعد مدیریت پول تنها منجر به سودآوری می­شوند
  • قواعد مدیریت پول از شما محافظت می­کنند و در بلندمدت سودآور هستند
  • فایده حضور در کلاس­های آموزشی و داشتن مربی برای هدایت شما در بازار ارز چیست؟
  • آن­ها گران هستند
  • آن­ها ارزان هستند
  • مسیر یادگیری شما را کوتاه می­کنند
  • کارگزاران خرد سپرده­های اندکی حتی به ارزش —— ارائه می­دهند.
  • 20 دلار
  • 25 دلار
  • 30 دلار
  • چرا بهتر است معاملات ارز را با مبلغ نسبتاً زیادی آغاز کنید؟
  • تا سرمایه لازم برای پوشش ضررهای خود داشته باشید
  • تا بتوانید تا جای ممکن معاملات بیشتری انجام دهید و سریع­تر یاد بگیرید
  • باید اعتبار کافی برای به دست آوردن منابع خبری فوری و موثق داشته باشید
  • افت سرمایه چیست؟
  • کاهش سرمایه پس‌ازآنجام تعداد معینی معامله
  • کاهش سرمایه پس از مجموعه­ای از معاملات ناموفق
  • کاهش سرمایه پس از گذشت زمان معین
  • افت سرمایه را چگونه محاسبه می­کنید؟
  • کل ضرر خود را بر سرمایه اولیه تقسیم می­کنید
  • اوج مربوطه در سرمایه را از فرود مربوطه کم می­کنید
  • اوج مربوطه در سرمایه را در فرود مربوطه ضرب می­کنید
  • کدام­یک از عبارات زیر درست است؟
  • اگر سیستم معاملاتی شما 70% سودآوری داشته باشد، بدان معناست که از هر 100 معامله، 70 معامله سود اور است
  • برنامه­های معاملاتی معامله­گران موفق به­گونه­ای است که افت سرمایه نخواهند داشت
  • افت سرمایه، بخشی از معامله است
  • درست یا نادرست: برای بازگشت به اندازه اولیه حساب باید تعداد معاملات موفق و ناموفق برابر باشند.
  • درست
  • نادرست
  • نمی­دانم
  • علت اینکه شما باید تنها درصد کوچکی از حساب خود را در هر معامله ریسک کنید، کدام­یک از عبارات زیر نیست؟
  • تا از دوره شکست خود جان سالم به در برید
  • تا از افت سرمایه زیاد در حساب خود جلوگیری کنید
  • تا راحت­تر بتوانید معاملات ناموفق خود را جبران کنید
  • نسبت سود به ریسک 5به1 به چه معناست؟
  • اگر 25,000 دلار ریسک کنید، 5,000 دلار به دست خواهید آورد
  • اگر 350 دلار ریسک کنید، احتمال کسب سود 1,750 دلار وجود دارد
  • اگر 250 دلار ریسک کنید، احتمالاً 1,250 دلار ضرر خواهید کرد
  • برای تعیین نسبت سود به ریسک، کدام­یک از موارد زیر را باید در نظر بگیرید؟
  • زمانی که در روز معامله می­کنید
  • نقاط ورود و خروج خود
  • جفت ارزی مورد علاقه خود

 

2-4- مهم­ترین علت مرگ معامله­گران بازار ارز

درس 1- نادیده گرفتن اهرم سرمایه: علت شکست اکثر معامله­گران تازه­کار بازار ارز

اکثر مدیران مالی و معامله­گران حرفه­ای بازار ارز به ازای هر 50,000 دلار در حساب خود، یک لات استاندارد را معامله می­کنند.

اگر یک حساب مینی را معامله می­کردند، بدان معنا بود که به ازای هر 5,000 دلار در حساب خود، یک لات مینی را معامله می­کردند.

کمی به نکات فوق فکر کنید.

وقتی حرفه­­ای­ها این­گونه معامله می­کنند، چرا معامله‌گران کم­تجربه­تر بازار ارز فکر می­کنند که می­توانند به ازای هر 2,000 دلار در حساب خود، 100هزار لات استاندارد و به ازای هر 250 دلار در حساب خود، 10هزار لات مینی را معامله کنند؟

کارگزار شما هرچه می­خواهد بگوید، شما هرگز یک «حساب استاندارد» با تنها 2,000 دلار یا یک «حساب مینی» با تنها 250 دلار باز نکنید. برخی از آن­ها به شما اجازه می­دهند حتی با 25 دلار حساب باز کنید!

مهم­ترین دلیل شکست معامله­گران تازه­کار، بی­تجربگی آن­ها نیست بلکه کمبود سرمایه اولیه آن­ها است و اینکه نمی­دانند اهرم سرمایه چه‌کاربردی دارد. خود را برای شکست آماده نکنید.

توصیه ما این است که قبل از افتتاح یک حساب استاندارد، حداقل 100,000 دلار، برای افتتاح یک حساب مینی، حداقل 10,000 دلار و برای افتتاح یک حساب میکرو حداقل 1,000 دلار سرمایه معاملاتی داشته باشید.

تنها زمانی حساب باز کنید که عملکرد شما برای مدتی طولانی خوب بوده باشد.

بنابراین، اگر فقط 60,000 دلار دارید، یک حساب مینی باز کنید. اگر فقط 8,000 دلار دارید، یک حساب میکرو باز کنید. اگر فقط 250 دلار دارید، یک حساب آزمایشی باز کنید و تنها زمانی که 750 دلار باقیمانده را به دست آوردید، حساب میکرو باز کنید. اگر فقط 1 دلار دارید، به دنبال یک شغل خوب باشید.

اگر آنچه را در این درس گفته خواهد شد، فراموش خواهید کرد، حداقل آنچه را تا همین­جا خوانده­اید به خاطر بسپارید.

لطفاً پاراگراف قبلی را دوباره بخوانید و آن را ملکه ذهن خود کنید. چون کارگزاران به شما اجازه می­دهند تا تنها با 25 دلار حساب باز کنید، بدان معنا نیست که شما باید چنین کاری کنید.

علت آن را توضیح خواهیم داد:

ما معتقدیم که اکثر معامله­گران تازه­کار که با حداقل سپرده لازم، یک حساب معاملاتی باز می­کنند به‌هیچ‌عنوان با مفاهیم «اهرم سرمایه» و «مارجین» و تأثیر آن­ها بر معاملاتشان آشنایی ندارند.

شما باید حتماً از اهمیت انجام معامله با اهرم سرمایه کاملاً آگاه باشید و آن را نادیده نگیرید. اگر درک کامل و جامعی از اهرم سرمایه و مارجین نداشته باشید، مطمئن باشید که حساب معاملاتی خود را به باد خواهید داد.

 

درس 2- شرح اهرم سرمایه و مارجین

اهرم سرمایه چیست؟

می­دانیم که قبلاً این موضوع را بررسی کرده­ایم اما اهمیت آن چنان زیاد است که باید دوباره در مورد آن صحبت کنیم.

«اهرم سرمایه» را این­گونه تعریف کرده­اند: توانایی کنترل مقدار زیادی پول با استفاده از مقدار کمی از پول خود یا بدون داشتن پولی از آن خود و استقراض بقیه پول.

مثلاً، برای کنترل یک موقعیت 100,000 دلاری، کارگزار شما 1,000 دلار از حسابتان را کنار می­گذارد. بنابراین، اهرم سرمایه شما که با نسبت بیان می­شود، 100به1 است.

بنابراین، شما با 1,000 دلار، 100,000 دلار را کنترل می­کنید.

بهتر است بگوییم که ارزش سرمایه 100,000 دلاری به 101,000 دلار یا 1,000 دلار افزایش می­یابد. اگر مجبور بودید کل سرمایه 100,000 دلاری را خودتان تأمین کنید، بازگشت سرمایه شما تنها 1% بود (1,000 دلار سود تقسیم­بر 100,000 دلار سرمایه اولیه).

این، همان اهرم سرمایه 1به1 است. بدیهی است که من فکر می­کنم اهرم سرمایه 1به1 بسیار بی‌مسما است زیرا اگر قرار باشد شما همه سرمایه­ای را که قرار است تحت کنترل شما باشد، تأمین کنید پس اهرم سرمایه آن کجاست؟

خوشبختانه اهرم سرمایه شما 1به1 نیست بلکه 100به 1 است. کارگزار شما تنها باید 1,000 دلار از پول شما را کنار بگذارد پس بازگشت سرمایه شما 100% خواهد بود (1,000 دلار سود تقسیم­بر 1,000 دلار سرمایه اولیه).

حال بهتر است یک تمرین سریع انجام دهیم. اگر 1,000 دلار ضرر کنید، بازگشت سرمایه شما چقدر خواهد بود؟

اگر روش محاسبه شما مانند ما باشد که همان روش درست است، بازگشت سرمایه شما با توجه به اهرم سرمایه 1به1، 1-% و با توجه به اهرم سرمایه 100به1، 100-% خواهد بود.

حتماً جملات کلیشه­ای «اهرم سرمایه یک شمشیر دو لبه است» یا «اهرم سرمایه یک خیابان دوطرفه است» را شنیده­اید. همان­گونه که مشاهده می­کنید، کلیشه­ها درست هستند.

مارجین چیست؟

اصطلاح «مارجین» به چه معناست؟ پرسش خوبی است.

بهتر است به مثال قبلی بازگردیم:

مثلاً، در بازار ارز برای کنترل 100,000 دلار، کارگزارتان 1,000 دلار از حساب شما را کنار می­گذارد. اهرم سرمایه شما، 100به1 است. حال شما با 1,000 دلار، 100,000 دلار را کنترل می­کنید.

سپرده 1,000 دلاری، مارجینی است که باید برای استفاده از اهرم سرمایه بپردازید.

مارجین، مقدار پولی است که به­عنوان «سپرده ناشی از حسن نیت» باید نزد کارگزار خود بسپارید تا بتوانید موقعیتی را باز کنید. کارگزار شما برای نگه‌داشتن موقعیتتان از آن استفاده می­کند. کارگزارتان، سپرده مارجین شما را به سپرده­های مارجین دیگران می­افزاید و برای انجام معاملات در شبکه بین­بانکی از این «سپرده مارجین کلان» استفاده می­کند.

معمولاً مارجین، به­صورت درصدی از کل مقدار موقعیت بیان می­شود. مثلاً، اکثر کارگزاران بازار ارز، درخواست 2%، 1%، 0.5% یا 0.25% مارجین را دارند.

با توجه به میزان مارجینی که کارگزارتان درخواست می­کند، می­توانید حداکثر اهرم سرمایه­ای را که می­توانید برای حساب معاملاتی خود استفاده نمایید، محاسبه کنید.

اگر کارگزارتان درخواست 2% مارجین داشته باشد، اهرم سرمایه شما 50به1 است. جدول زیر، نشان­دهنده اهرم­های سرمایه رایج بین کارگزاران است:

مارجین موردنیاز حداکثر اهرم سرمایه
5.00% 20به1
3.00% 33به1
2.00% 50به1
1.00% 100به1
0.50% 200به1
0.25% 400به1

 

علاوه بر «مارجین موردنیاز»، انواع دیگری از مارجین نیز در پلتفرم معاملاتی شما وجود دارد. ما در اینجا به تعریف انواع مارجین خواهیم پرداخت تا مانع از سردرگمی شما شویم:

مارجین موردنیاز: حداقل پولی است که کارگزار شما برای باز کردن یک موقعیت از شما می­خواهد.

مارجین حساب: کل پولی است که در حساب معاملاتی شما وجود دارد.

مارجین استفاده‌شده: مقدار پولی که کارگزارتان برای باز نگه‌داشتن موقعیت­های شما «قفل می­کند». درست است که این پول به شما تعلق دارد اما تا زمانی که کارگزارتان آن را به شما برنگردانده – یا به دلیل اینکه موقعیت فعلی خود را می­بندید و یا به دلیل دریافت تماس مارجین – نمی­­توانید به آن دست بزنید.

مارجین قابل‌استفاده: پولی که برای باز کردن موقعیت­های جدید در حسابتان وجود دارد.

تماس مارجین: زمانی که مقدار پول موجود در حسابتان، ضررهای احتمالی شما را پوشش نمی­دهد. زمانی این تماس را دریافت می­کنید که سرمایه شما به کمتر از مارجین استفاده‌شده می­رسد. زمانی که این اتفاق می­افتد، کارگزارتان همه یا برخی از موقعیت­های باز را با قیمت لحظه­ای خواهد بست.

 

درس 3- تشریح تماس مارجین

فرض کنید که شما یک جاسوس موفق انگلیسی بازنشسته هستید که وقت خود را با انجام معاملات ارزی می­گذرانید. یک حساب مینی با سپرده 10,000 دلاری باز می­کنید.

در اولین ورود خود به پلتفرم، در ستون «سرمایه» پنجره «اطلاعات حساب» خود، 10,000 دلار را مشاهده می­کنید.

مارجین قابل‌استفاده

همچنین مشاهده می­کنید که «مارجین استفاده‌شده» شما «0.00 دلار» و «مارجین قابل‌استفاده» شما 10,000 دلار است:

مارجین قابل‌استفاده شما همیشه برابر است با مقدار «سرمایه» منهای «مارجین استفاده‌شده».

مارجین استفاده‌شده سرمایه = مارجین قابل‌استفاده

بنابراین، سرمایه در محاسبه مارجین قابل‌استفاده نقش دارد نه تراز. همچنین، سرمایه شما تعیین­کننده زمان دریافت تماس مارجین است.

تا زمانی که سرمایه شما بیشتر از مارجین استفاده‌شده باشد، تماس مارجین محقق نخواهد شد.

عدم دریافت تماس مارجین = (مارجین استفاده‌شده < سرمایه)

به­ محض اینکه سرمایه شما با مارجین استفاده‌شده برابر شود یا از آن کمتر شود، تماس مارجین را دریافت خواهید کرد.

مجدداً معاملات آزمایشی انجام دهید ،تماس مارجین = (مارجین استفاده‌شده >= سرمایه)

فرض کنید که مارجین موردنیاز 1% است. شما 1 لات EUR/USD خریداری می­کنید.

سرمایه شما همان 10,000 دلار باقی می­ماند. مارجین استفاده‌شده 100 دلار خواهد بود زیرا مارجین موردنیاز در یک حساب مینی به ازای هر لات، 100 دلار است. بنابراین، مارجین قابل‌استفاده 9,900 دلار خواهد بود.

اگر قصد داشتید آن یک لات EUR/USD را باهمان قیمت خرید، ببندید (با فروش آن)، مارجین استفاده شما مجدداً 0.0 دلار می­شد و مارجین قابل‌استفاده شما به همان 10,000 دلار بازمی­گشت. سرمایه شما نیز بدون هیچ­گونه تغییری همان 10,000 دلار باقی می­ماند.

اما شما (که یک جاسوس بازنشسته ماجراجو هستید) به‌جای بستن آن یک لات، 79 لات EUR/USD دیگر نیز خریداری کردید و مجموع لات­های خود را به 80 رساندید.

باوجوداینکه هنوز سرمایه شما به همان میزان است اما مارجین استفاده‌شده شما 8,000 دلار خواهد شد (80 لات با 100 دلار مارجین به ازای هر لات). و همان­گونه که در جدول زیر نشان داده شده است، مارجین قابل‌استفاده شما تنها 2,000 دلار خواهد بود:

با این موقعیت پرخطری که در آن قرار دارید، اگر EUR/USD افزایش پیدا کند، سود کلانی نصیبتان خواهد شد. اما این مثال، پایان خوشی ندارد.

بهتر است تصویر وحشتناک تماس مارجین را پس از سقوط EUR/USD در نظر آورید.

EUR/USD در حال سقوط است. شما در موقعیت خرید 80 لات هستید بنابراین، مشاهده خواهید کرد که سرمایه شما نیز همراه با آن کاهش می­یابد.

مارجین استفاده شما همان 8,000 دلار باقی خواهد ماند.

به­محض اینکه سرمایه شما به زیر 8,000 دلار برسد، تماس مارجین را دریافت خواهید کرد.

این، بدان معناست که همه یا بخشی از موقعیت 80 لات شما فوراً با قیمت لحظه­ای بسته خواهد شد.

با فرض اینکه قیمت خرید همه 80 لات یکسان بوده باشد، اگر معامله 25 پیپ به ضرر شما حرکت کند، تماس مارجین فعال خواهد شد.

25 پیپ!

وای! EUR/USD حتی زمانی که حرکت چندانی ندارد، به­راحتی می­تواند 25 پیپ تغییر کند!

این 25 پیپ از کجا آمد؟ ارزش هر پیپ در یک لات مینی، 1 دلار است و موقعیت باز شما، 80 لات مینی است. بنابراین…

پیپ/80 دلار = 80 لات × پیپ/1 دلار

اگر EUR/USD، 1 پیپ افزایش یابد، سرمایه شما 80 دلار افزایش خواهد یافت.

اگر EUR/USD، 1 پیپ کاهش یابد، سرمایه شما 80 دلار کاهش خواهد یافت.

2,000 دلار مارجین قابل‌استفاده تقسیم­بر پیپ/80 دلار برابر است با 25 پیپ.

فرض کنید که 80 لات EUR/USD را با قیمت 1.2000 دلار خریده­اید. درصورتی‌که EUR/USD به قیمت 1.1975 برسد یا 25 پیپ کاهش یابد، حساب شما به‌صورت زیر خواهد بود:

همان­گونه که مشاهده می­کنید، مارجین قابل‌استفاده شما به 0.00 دلار رسیده و تماس مارجین را دریافت خواهید کرد.

البته شما جاسوس بین­المللی باتجربه­ای هستید و اتفاقات بدتر از این را از سر گذرانده­اید.

پس از دریافت تماس مارجین، حساب شما به‌صورت زیر خواهد بود:

EUR/USD 25 پیپ یا کمتر از 0.22% تغییر داشت (100% × (1.2000 / (1.1975 – 1.2000)) و شما 2,000 دلار ضرر کردید!

شما 20% از حساب معاملاتی خود را به باد دادید! (100% × (تراز 10,000 دلاری / ضرر 2,000 دلاری))

درواقعیت، EUR/USD هنگام انتشار داده­های مهم اقتصادی طی چند ثانیه و در طی یک روز معاملاتی عادی، 25 پیپ تغییر دارد و این امری عادی تلقی می­شود.

متأسفم، همین الآن یادم افتاد که ما در محاسبات خود، وجود اسپرد را نیز در نظر نگرفته بودیم!

پس بهتر است مجدداً به محاسبه بپردازیم تا تصویری واقعی­تر از شرایط به دست آوریم.

فرض کنید که اسپرد EUR/USD، 3 پیپ است. بنابراین، درواقع یک تغییر 22 پیپی منجر به دریافت تماس مارجین خواهد شد!

می­توانید تصور کنید که 2,000 دلار را در 5 ثانیه از دست بدهید؟!

اگر مکانیسم مارجین و نحوه استفاده از اهرم سرمایه را به­خوبی درک نکنید، احتمالاً با این اتفاق روبرو خواهید شد.

بدتر از همه اینکه اکثر معامله­گران تازه­کار در حساب مینی خود حتی 10,000 دلار هم ندارند.

به دلیل اینکه شما حداقل 10,000 دلار دارید، تنها 25 پیپ تغییر را می­توانید تحمل کنید و پس‌ازآن تماس مارجین را دریافت خواهید کرد.

اگر با 9,000 دلار شروع کرده باشید، تنها 10 پیپ کاهش (با احتساب اسپرد) تا دریافت تماس مارجین فاصله خواهید داشت. 10 پیپ!

 

درس 4- در معامله با استفاده از مارجین، احتیاط کنید

معاملات ارزی با استفاده از مارجین، قدرت خرید شما را افزایش می­دهد.

این، بدان معناست که با داشتن 5,000 دلار در حساب معاملاتی، اهرم سرمایه شما 100به1 خواهد بود و می­توانید به ارزش 500,000 دلار ارز معامله کنید زیرا تنها باید 1% از قیمت خرید خود را وثیقه بگذارید.

به‌عبارت‌دیگر، قدرت خرید شما 500,000 دلار است.

با داشتن قدرت خرید بیشتر، می­توانید مجموع بازگشت سرمایه خود را با پول کمتر افزایش دهید.

اما مراقب باشید! معامله با استفاده از مارجین، هم سود و هم ضرر را افزایش می­دهد.

تماس مارجین

همه معامله­گران از تماس مارجین مخوف می­ترسند. این اتفاق زمانی می­افتد که کارگزارتان به شما خبر می­دهد که سپرده مارجینتان به دلیل حرکت یک موقعیت باز به ضرر شما، از حداقل سطح موردنیاز کمتر شده است.

درست است که معامله با استفاده از مارجین می­تواند استراتژی سرمایه­گذاری سودآوری باشد اما دانستن ریسک­های آن نیز اهمیت فراوان دارد.

اطمینان حاصل کنید که حتماً نحوه عملکرد حساب مارجین خود را به­خوبی متوجه شده­اید و توافقنامه مارجین خود را با کارگزارتان به­دقت مطالعه کنید. اگر نکته غیرقابل درکی در آن یافتید، حتماً از کارگزار خود بخواهید که آن را برایتان توضیح دهد.

وقتی مارجین موجود در حسابتان به کمتر از حد تعیین­شده برسد، همه یا بخشی از موقعیت­های شما نقد می­شوند. ممکن است قبل از این اتفاق، تماس مارجین را دریافت نکنید (یک هدیه تولد غافلگیرکننده).

زمانی که پول موجود در حسابتان به کمتر از مارجین خواسته‌شده (مارجین قابل‌استفاده) برسد، کارگزارتان همه یا بخشی از موقعیت­های شما را می­بندد. این کار موجب می­شود حتی در زمانی که بازار دارای فراریت و تحرک بسیار بالاست، تراز حسابتان منفی نشود.

با نظارت منظم بر تراز حساب و استفاده از دستورهای توقف زیان در هر موقعیت برای محدود کردن ریسک، می­توانید از وقوع تماس مارجین جلوگیری کنید.

مارجین، موضوع بسیار حساسی است و برخی معتقدند که مارجین زیاد، خطرناک است. البته این امر بستگی به خود فرد و میزان دانش و تمرین او دارد.

اگر قصد دارید با استفاده از حساب مارجین معامله کنید باید سیاست‌های کارگزار خود را در مورد حساب­های مارجین بدانید و ریسک­های این کار را به­خوبی درک کرده باشید و مشکلی با آن­ها نداشته باشید.

همچنین باید بدانید که اکثر کارگزاران در طول تعطیلات آخر هفته، مارجین بیشتری طلب می­کنند. ممکن است در طول هفته 1% مارجین وجود داشته باشد اما اگر بخواهید موقعیت خود را در تعطیلات آخر هفته نیز نگه دارید به 2% یا بیشتر خواهد رسید.

 

درس 5- چگونه اهرم سرمایه، حساب شما را سریعاً خالی می­کند؟

تصویر بالا، یادآور خوبی برای اثرات منفی استفاده زیاد از اهرم سرمایه و پایان یافتن مارجین است.

خوشبختانه ما کار خود را خوب انجام داده­ایم و هم­اکنون شما درک بهتری از «مارجین» دارید. حال، نوبت آن فرارسیده که نگاه دقیق­تری به «اهرم سرمایه» بیندازیم و به شما نشان دهیم که چگونه می­تواند معامله­گران ساده­دل یا شیردل را از صحنه بازار حذف کند.

همه ما تبلیغات کارگزاران آنلاین بازار ارز را در مورد اهرم سرمایه 200به1 یا 400به1 دیده و شنیده­ایم. توجه داشته باشید که درواقع آن­ها درباره حداکثر اهرم سرمایه­ای که شما می­توانید با آن معامله کنید صحبت می­کنند. به یاد داشته باشد که نسبت اهرم سرمایه به مارجین درخواستی از جانب کارگزار بستگی دارد. مثلاً، اگر مارجین درخواستی 1% باشد، اهرم سرمایه شما 100به1 خواهد بود.

حداکثر اهرم سرمایه با اهرم سرمایه واقعی شما تفاوت دارد.

اهرم سرمایه واقعی، کل مبلغ موقعیت شما تقسیم­بر مبلغی است که در حساب معاملاتی خود دارید.

چی؟

بهتر است با یک مثال، این قضیه را روشن کنیم:

شما 10,000 دلار در حساب معاملاتی خود سپرده­گذاری می­کنید. سپس یک لات استاندارد 100هزار دلاری EUR/USD با نرخ 1.0000 دلار می­خرید. کل ارزش موقعیت شما 100,000  دلار و تراز حسابتان 10,000 دلار است. اهرم سرمایه واقعی شما 10به1 است (10,000 دلار / 100,000 دلار).

فرض کنید که لات استاندارد دیگری باهمین قیمت خریداری می­کنید. هم­اکنون، کل ارزش موقعیت شما 200,000 دلار اما تراز حسابتان همچنان 10,000 دلار است. اهرم سرمایه واقعی شما 20به1 است (10,000 دلار / 200,000 دلار).

شما امروز احساس خوش­شانسی می­کنید و سه لات استاندارد دیگر نیز باهمان قیمت می­خرید. ارزش کل موقعیت شما هم­اکنون به 500,000 دلار می­رسد اما تراز حسابتان همچنان 10,000 دلار است. اهرم سرمایه واقعی شما 50به1 است (10,000 دلار / 500,000 دلار).

فرض کنید که کارگزارتان 1% مارجین تعیین کرده است. بنابراین، تراز حساب و سرمایه شما هر دو 10,000 دلار، مارجین استفاده‌شده 5,000 دلار و مارجین قابل‌استفاده نیز 5,000 دلار است. در هر لات استاندارد، ارزش هر پیپ 10 دلار است.

درصورتی‌که قیمت 100 پیپ تغییر کند، شما تماس مارجین دریافت خواهید کرد (5,000 دلار مارجین قابل‌استفاده تقسیم­بر پیپ/50 دلار).

این، بدان معناست که قیمت EUR/USD باید از 1.0000 به 0.9900 برسد – 1% تغییر قیمت.

پس از تماس مارجین، تراز حسابتان به 5,000 دلار خواهد رسید. شما 5,000 دلار یا 50% ضرر کرده­اید و این در حالی است که قیمت تنها 1% تغییر داشته است.

حال فرض کنید که از مک­دونالد یک لیوان قهوه خریدید و درحالی‌که رانندگی می­کردید آن را روی پای خود ریختید و از مک­دونالد به دلیل اینکه پایتان سوخته و نمی­دانستید که قهوه داغ است، شکایت کردید و برنده شدید. خلاصه اینکه به­جای 10,000 دلار توانستید با پولی که نصیبتان شده، 100,000 دلار در حساب معاملاتی خود سپرده­گذاری کنید.

یک لات استاندارد EUR/USD با نرخ 1.0000 دلار می­خرید. کل ارزش موقعیت شما 100,000  دلار و تراز حسابتان 100,000 دلار است. اهرم سرمایه واقعی شما 1به1 است.

حساب معاملاتی شما به­صورت زیر است:

در این مثال، اگر قیمت 9,900 پیپ تغییر کند، تماس مارجین به وقوع خواهد پیوست (99,000 دلار مارجین قابل‌استفاده تقسیم­بر پیپ/10 دلار).

این، بدان معناست که قیمت EUR/USD باید از 1.0000 به 0.0100 برسد! یعنی 99% تغییر قیمت یا همان 100%!

فرض کنید که 19 لات استاندارد دیگر نیز باهمان قیمت می­خرید. کل ارزش موقعیت شما 2,000,000  دلار و تراز حسابتان 100,000 دلار است. اهرم سرمایه واقعی شما 20به1 است.

درصورتی‌که قیمت 400 پیپ تغییر کند، شما تماس مارجین دریافت خواهید کرد (80,000 دلار مارجین قابل‌استفاده تقسیم­بر (20 لات × پیپ/10 دلار)).

این، بدان معناست که قیمت EUR/USD باید از 1.0000 به 0.9600 برسد – 4% تغییر قیمت.

اگر تماس مارجین حاصل شده باشد و معامله با قیمت تماس مارجین بسته شده باشد، حساب شما به­صورت زیر خواهد بود:

شما 80,000 دلار ضرر خواهید کرد! 80% از حساب خود را از دست خواهید داد و این در حالی است که قیمت تنها 4% تغییر داشته است!

بالاخره تأثیرات اهرم سرمایه را متوجه شدید؟!

اهرم سرمایه، تحرکات قیمت­های نسبی جفت ارزی را با احتساب اهرم سرمایه موجود در حساب شما چند برابر می­کند.

 

درس 6- اهرم سرمایه کم به بقای معامله­گران تازه­کار در بازار ارز کمک می­کند

جدول زیر نشان می­دهد که در صورت حرکت قیمت­ها، تراز حسابتان با توجه به اهرم سرمایه شما چه میزان تغییر می­کند:

اهرم سرمایه % تغییر در جفت ارزی % تغییر در حساب
100به1 1% 100%
50به1 1% 50%
33به1 1% 33%
20به1 1% 20%
10به1 1% 10%
5به1 1% 5%
3به1 1% 3%
1به1 1% 1%

 

فرض کنید که USD/JPY خریداری کرده­اید و با 1% افزایش قیمت از 120.00 به 121.20 می­رسد. اگر یک لات استاندارد 100هراز دلاری را معامله کنید، تأثیر اهرم سرمایه ر بازگشت سرمایه شما چنین خواهد بود:

اهرم سرمایه مارجین خواسته‌شده % تغییر در حساب
100به1 1,000 دلار 100%+
50به1 2,000 دلار 50%+
33به1 3,000 دلار 33%+
20به1 5,000 دلار 20%+
10به1 10,000 دلار 10%+
5به1 20,000 دلار 5%+
3به1 33,000 دلار 3%+
1به1 100,000 دلار 1%+

 

فرض کنید که USD/JPY خریداری کرده­اید و با 1% کاهش قیمت از 120.00 به 118.80 می­رسد. اگر یک لات استاندارد 100هراز دلاری را معامله کنید، تأثیر اهرم سرمایه بر بازگشت سرمایه (یا ضرر) شما چنین خواهد بود:

اهرم سرمایه مارجین خواسته‌شده % تغییر در حساب
100به1 1,000 دلار 100%-
50به1 2,000 دلار 50%-
33به1 3,000 دلار 33%-
20به1 5,000 دلار 20%-
10به1 10,000 دلار 10%-
5به1 20,000 دلار 5%-
3به1 33,000 دلار 3%-
1به1 100,000 دلار 1%-

 

هرچه اهرم سرمایه بیشتر باشد، «فضای تنفس» بازار به­منظور حرکت قبل از تماس مارجین کمتر خواهد بود.

احتمالاً با خود فکر می­کنید که «من یک معامله­گر روزانه هستم و نیازی به فضای تنفس بازار ندارم. دستورهای توقف من فقط 20 تا 30 پیپ هستند.»

اگر این­گونه فکر می­کنید، به مثال­های زیر توجه نمایید:

مثال 1:

شما با 500 دلار یک حساب مینی باز می­کنید که می­توانید با آن 10هزار دلار لات مینی معامله کنید و تنها 0.5% مارجین از شما خواسته می­شود.

شما 2 لات مینی EUR/USD می­خرید. اهرم سرمایه واقعی شما 40به1 است (500 دلار / 20,000 دلار). دستور توقف زیان 30 پیپی قرار می­دهید و فعال می­شود. 60 دلار ضرر خواهید کرد (2 لات × پیپ/1 دلار).

شما 12% از حساب خود را ازدست‌داده‌اید (حساب 500 دلاری / ضرر 60 دلاری). هم­اکنون تراز حساب شما 440 دلار است.

احتمالاً فکر می­کنید که روز بدی داشته­اید. روز بعد، احساس خوبی دارید و می­خواهید ضررهای دیروز را جبران کنید. بنابراین، 4 لات مینی EUR/USD خریداری کنید. اهرم سرمایه واقعی شما حدود 90به1 است (440 دلار / 40,000 دلار). دستور توقف زیان خود را مثل همیشه روی 30 پیپ قرار می­دهید و در معامله شکست می­خورید. 120 دلار ضرر کرده­اید (4 لات × پیپ/1 دلار).

شما 27% از حساب خود را ازدست‌داده‌اید (حساب 440 دلاری / ضرر 120 دلاری). هم­اکنون تراز حساب شما 320 دلار است.

اعتقاد دارید که شرایط تغییر خواهد کرد بنابراین، دوباره معامله می­کنید. 2 لات مینی EUR/USD می­خرید. اهرم سرمایه واقعی شما حدود 63به 1 است. دستور توقف زیان خود را مثل همیشه روی 30 پیپ قرار می­دهید و بازهم در معامله شکست می­خورید! 60 دلار ضرر کرده­اید (2 لات × پیپ/1 دلار).

شما حدود 19% از حساب خود را ازدست‌داده‌اید (حساب 320 دلاری / ضرر 60 دلاری). هم­اکنون تراز حساب شما 260 دلار است.

سرخورده می­شوید و سعی می­کنید به‌اشتباه خود پی ببرید. فکر می­کنید که تنظیمات دستور توقفتان خیلی کم است.

روز بعد، 3 لات مینی EUR/USD خریداری می­کنید. اهرم سرمایه واقعی شما 115به1 است (260 دلار / 30,000 دلار). دستور توقف خود را روی 50 پیپ تنظیم می­کنید. بازهم معامله به ضرر شما حرکت می­کند و بازهم متوقف خواهید شد!

اما آنچه بعداً اتفاق می­افتد، بدتر است! تماس مارجین دریافت می­کنید!

به دلیل اینکه با حساب 260 دلاری، 3 لات باز کردید، مارجین استفاده‌شده ما 150 دلار بوده بنابراین، مارجین قابل‌استفاده شما فقط 110 دلار است. معامله 37 پیپ به ضرر شما حرکت کرده و به دلیل اینکه 3 لات باز داشتید، تماس مارجین را دریافت می­کنید. موقعیت شما با قیمت لحظه­ای نقد می­شود.

تنها پولی که در حسابتان باقی مانده، 150 دلار است که همان مارجین استفاده‌شده­ای است که پس از تماس مارجین به حساب شما برگردانده شده است.

پس‌ازآنجام تنها چهار معامله، حساب معاملاتی شما از 500 دلار به 150 دلار رسیده است. یعنی 70% ضرر! زمان زیادی طول نخواهد کشید که بقیه را نیز از دست بدهید.

معامله تراز اولیه حساب تعداد لات استفاده‌شده دستور توقف زیان (پیپ) نتیجه معامله تراز نهایی حساب
1 500 دلار 2 30 60- دلار 440 دلار
2 440 دلار 4 30 120- دلار 320 دلار
3 320 دلار 2 30 60- دلار 260 دلار
4 260 دلار 3 50 تماس مارجین 150 دلار

 

شکست متوالی در چهار معامله چندان بعید نیست. معامله­گران باتجربه نیز به همین میزان شکست متوالی یا حتی شکست­های متوالی بیشتری نیز داشته­اند. علت موفقیت آن­ها این است که اهرم­های سرمایه آن­ها کم است. اهرم سرمایه اکثر آن­ها 5به1 است اما معمولاً آن را 3به1 نگه می­دارند.

یکی دیگر از دلایل موفقیت معامله‌گران باتجربه این است که حساب­های آن­ها دارای سرمایه اولیه مناسبی است! درست است که یادگیری آنالیز فنی، آنالیز بنیادی، آنالیز تمایل بازار، تدوین سیستم و روانشناسی معاملاتی اهمیت دارد اما بزرگ­ترین عامل موفقیت شما به­عنوان معامله­گر بازار ارز داشتن سرمایه کافی در حساب و معامله آن با اهرم سرمایه هوشمندانه است.

شانس موفقیت شما با داشتن سرمایه­ای کمتر از حداقل سرمایه اولیه، به­شدن کاهش خواهد یافت. کاهش تأثیرات اهرم سرمایه بر حساب­های کوچک، غیرممکن است.

اهرم سرمایه پایین همراه با سرمایه اولیه مناسب، ضررهای بسیار کمی به شما وارد می­کند که نه­تنها خواب راحت شب را از شما نخواهد گرفت بلکه امکان معامله در روزهای دیگر را نیز به شما خواهد داد.

مثال2:

بیل یک حساب 5,000 دلاری باز می­کند که می­تواند با آن لات­های 100,000 دلاری معامله کند. اهرم سرمایه او 20به1 است. جفت­های ارزی که او معامله می­کند معمولاً روزانه بین 70 تا 200 پیپ حرکت دارند. او به­منظور حفاظت از خود، دستور توقف زیان 30 پیپ را انتخاب می­کند. اگر قیمت­ها 30 پیپ به ضرر او حرکت کنند، او با 300.00 دلار ضرر متوقف خواهد شد. بیل تصور می­کند که 30 پیپ منطقی است اما او فراریت بازار را دست­کم گرفته است و به­طور مکرر متوقف می­شود.

پس‌ازاینکه چهار بار متوقف می­شود، صبر خود را از دست می­دهد. تصمیم می­گیرد که به خود کمی فضا دهد، سویینگ­ها را مدیریت کند و دستور توقف زیان خود را به 100 پیپ افزایش دهد.

اهرم سرمایه بیل دیگر 20به1 نیست. حساب وی به 3,800 دلار رسیده (به دلیل چهار ضرر 300 دلاری) و او هنوز هم در حال معامله یک لات 100,000 دلاری است. هم­اکنون، اهرم سرمایه او بیش از 26به1 است.

او تصمیم می­گیرد که دستور توقف زیان خود را به 50 پیپ کاهش دهد. او معامله دیگری را با دو لات باز می­کند و با گذشت دو ساعت، دستور توقف 50 پیپی او فعالی شده و 1,000 دلار از دست می­دهد. او حالا 2,800 دلار در حساب خود دارد. اهرم سرمایه او بیش از 35به1 است.

او دوباره با دو لات شروع به معامله می­کند. این بار، بازار 10 پیپ افزایش پیدا می­کند. او با 200 دلار سود، خارج می­شود. حساب او با کمی افزایش به 3,000 دلار می­رسد.

او موقعیت دیگری را با دو لات باز می­کند. بازار 50 پیپ سقوط می­کند و او خارج می­شود. حال، 2,000 دلار برایش باقی مانده.

او سماجت می­کند و موقعیت دیگری را باز می­کند. بازار 100 پیپ دیگر نیز سقوط می­کند و به دلیل اینکه بیل 1,000 دلار به­عنوان سپرده مارجین داشته، هم­اکنون تنها 1,000 دلار مارجین برایش باقی مانده بنابراین، تماس مارجین دریافت می­کند و موقعیت او بلافاصله نقد می­شود.

حال، او 1,000 دلار دارد که حتی برای باز کردن یک موقعیت جدید نیز کافی نیست.

او تنها با انجام 8 معامله، 4,000 دلار یا 80% ضرر کرد و این در حالی است که بازار تنها 280 پیپ حرکت کرده بود. 280 پیپ!

فکر کنم تا اینجا متوجه شده باشید که چرا اهرم سرمایه مهم­ترین دلیل مرگ معامله­گران بازار ارز است!

 

درس 7- اهرم سرمایه، چه تأثیری بر هزینه­های معاملاتی دارد؟

اهرم سرمایه علاوه بر چند برابر کردن ضررهای شما، روش دیگری نیز برای کشتن شما دارد. البته این نوعی مرگ تدریجی خواهد بود.

اکثر معامله­گران بازار ارز به آن توجه نمی­کنند و زمانی متوجه می­شوند که دیگر دیر شده است.

قاتلی که از آن صحبت می­کنم، هزینه­های معاملاتی مربوط به استفاده از اهرم سرمایه بالا است.

اهرم سرمایه نه­تنها ضررهای شما بلکه هزینه­های معاملاتی شما را نیز به­عنوان درصدی از حسابتان چند برابر می­کند.

فرض کنید که با 500 دلار، یک حساب مینی ساخته­اید. با این مقدار سرمایه، 5 لات 10هزار دلاری GBP/USD می­خرید که اسپرد آن 5 پیپ است. اهرم سرمایه واقعی شما 100به1 است (حساب 500 دلاری / 50,000 دلار مجموع لات­های مینی).

اما توجه کنید که 25 دلار بابت هزینه­های معاملاتی پرداخت کرده­اید (5 لات × (5 پیپ اسپرد × پیپ/1 دلار)).

این، 5% حساب شما است!

باهمین یک معامله و حتی قبل از اینکه بازار حرکت کند، 5% از سرمایه شما از بین رفته است! اگر معاملات ناموفق باشند، تراز حساب شما کاهش می­یابد.

با کاهش تراز حساب، اهرم سرمایه شما افزایش می­یابد. با افزایش اهرم سرمایه، هزینه­های معاملاتی با سرعت بیشتری پول باقی مانده در حسابتان را به پایان می­رسانند.

این، همان قاتل خاموش و تدریجی است که از آن صحبت می­کنم.

هرچه اهرم سرمایه شما بیشتر باشد، هزینه معاملاتی شما نیز به­عنوان درصدی از سرمایه معاملاتی بیشتر است.

به همین دلیل، هزینه­های معاملاتی، یکی از شش عامل مهم در انتخاب کارگزار است. اگر یک حساب مینی دارید و معامله­ای را با 5 پیپ اسپرد باز می­کنید که معادل 5 دلار هزینه معاملاتی است، دقت کنید که ارزش نسبی هزینه­های معاملاتی با اهرم سرمایه بیشتر چگونه افزایش می­یابند.

اهرم سرمایه مارجین خواسته‌شده هزینه به­عنوان % مارجین خواسته‌شده
200به1 50 دلار 10.00%
100به1 100 دلار 5.00%
50به1 200 دلار 2.50%
33به1 3300 دلار 1.50%
20به1 500 دلار 20%
10به1 1,000 دلار 0.50%
5به1 2,000 دلار 0.25%
3به1 3,300 دلار 0.10%
1به1 10,000 دلار 0.05%

 

حال، یاد گرفتید که اهرم سرمایه چگونه سودها و ضررها و هزینه­های معاملاتی شما را چند برابر می­کند.

اهرم سرمایه با مارجین برابر نیست.

اهرم سرمایه، تعداد دفعاتی است که شما حساب خود را اهرم قرار می­دهید.

حداکثر میزان اهرم سرمایه به مارجین خواسته‌شده بستگی دارد.

 

درس 8- هرگز اهرم سرمایه را دست­کم نگیرید!

اکثر تازه­کارها اثر مخرب بالقوه اهرم سرمایه را دست­کم می­گیرند. اگر بدانید که چه زمانی می­توان از اهرم سرمایه استفاده کرد و چه زمانی نمی­توان، شانس موفقیت خود را افزایش داده­اید!

اهرم سرمایه، ابزار بسیار قدرتمندی است اما هم معامله­گران تازه­کار و هم باتجربه، به دلیل اینکه نیروی مخرب آن را دست­کم یا به­کلی آن را نادیده می­گیرند، از آن برای نابود کردن سرمایه معاملاتی خود استفاده می­کنند. جای تأسف است اما هرچه تعداد آن­ها بیشتر باشد، ما که معامله­گران باهوشی هستیم راحت­تر پول درمی­آوریم. ناراحت­کننده است اما حقیقت دارد.

همیشه جمله یکی از ابرقهرمانان را آویزه گوش خود کنید: هرچه قدرت بیشتری داشته باشی، مسئولیت بیشتری نیز باید تقبل کنی. یا جمله­ای باهمین مضمون. مطمئنم شما این فیلم را دیده­اید، هنوز متوجه نشده­اید! راهنمایی می­کنم:

فهمیدید؟

بگذریم، اهرم سرمایه بالا نقطه فروش موردعلاقه اکثر کارگزاران بازار ارز است. آن­ها به شما خواهند گفت که با استفاده از اهرم سرمایه هنگفت، سود هنگفتی به دست خواهید آورد اما بدانید که با اهرم سرمایه هنگفت احتمالاً مرگ شما در بازار نیز بسیار است.

کارگزاران دوست دارند شما با سیستم کوتاه­مدت معامله کنید. آن­ها ترجیح می­دهند شما به‌دفعات زیاد و به تعداد زیاد معامله کنید. آن­ها تنها به این طریق، سود می­کنند. یک یا دو پیپ برای آن­ها اهمیت دارد. هرچه شما بیشتر معامله کنید، آن­ها درآمد بیشتری از اسپردها کسب می­کنند. آن­ها به ضررشان است که به شما توصیه کنند، معاملات خود را بیشتر از یک روز نگه دارید.

اگر می­خواهید شانس موفقیت خود را بالا ببرید، ابتدا یاد بگیرید که بدون استفاده از اهرم سرمایه، معاملات سودآور داشته باشید.

از سرمایه خود محافظت کنید.

تنها زمانی حق استفاده از سلاح مخرب اهرم سرمایه را دارید که توانسته باشید، به­طور مستمر بیشتر از ضررهای خود سود داشته باشید.

معامله­گرانی (یا کارگزار خود) را که در طرف مقابل معامله شما قرار دارند نابود کنید. خودتان را نابود نکنید.

معامله در بازار ارز مانند یک شغل یا تجارت است. تصور نکنید که چون کارگزاران به شما اجازه می­دهند با حداقل سپرده از اهرم سرمایه بالا استفاده کنید، می­توانید «به­سرعت ثروتمند شوید». با بازارهای ارز با احترام برخورد کنید.

انتظارات واقع­بینانه داشته باشید و خود را به­درستی آموزش دهید.

اگر این کار را نکنید، خواهید مرد.

البته نه مرگ واقعی، حسابتان خواهد مرد.

 

آزمون 13

  • علاوه بر عدم درک درست اهرم سرمایه، علت اصلی شکست معامله­گران تازه‌کار چیست؟
  • سرمایه اولیه کافی ندارند
  • فقط حساب­های مینی باز می­کنند
  • خیلی ناوارد هستند
  • درست یا نادرست: چون کارگزاران به شما اجازه می­دهند تا تنها با 25 دلار حساب باز کنید، بدان معنا نیست که شما باید چنین کاری کنید.
  • درست
  • نادرست
  • نمی­دانم
  • اهرم سرمایه چیست؟
  • مقدار پولی که کارگزارتان برای باز کردن یک موقعیت نیاز دارد
  • توانایی کنترل مقدار زیادی پول با استفاده از مقدار کمی از پول خود یا بدون داشتن پولی از آن خود و استقراض بقیه پول
  • سرمایه­ای که برای شروع معامله در بازار ارز نیاز دارید
  • فرض کنید که برای کنترل یک موقعیت 100،000 دلاری، کارگزار شما 2,000 دلار از حسابتان کنار می­گذارد. مارجین شما چقدر است؟
  • 50به1
  • 2%
  • 20%
  • مقدار پولی که در حساب شما برای باز کردن یک موقعیت جدید موجود است، چه نام دارد؟
  • مارجین حساب
  • مارجین استفاده‌شده
  • مارجین قابل‌استفاده
  • تماس مارجین زمانی دریافت می­شود که ارزش موقعیت شکست­خورده کمتر از ———– شود.
  • سطوح مارجین حساب
  • سطوح مارجین استفاده‌شده
  • سطوح مارجین قابل‌استفاده
  • کدام­یک از عبارات زیر درست است؟
  • تراز برای تعیین مارجین مورداستفاده به کار برده می­شود
  • تراز برای تعیین مارجین استفاده‌شده به کار می­رود
  • سرمایه برای تعیین مارجین مارجین قابل‌استفاده به کار می­رود
  • چه زمانی افت سرمایه اتفاق می­افتد؟
  • معامله به ضرر شما حرکت کند
  • معامله به نفع شما حرکت کند
  • معامله خود را زودتر از زمان مناسب ببندید
  • مزیت معامله با اهرم سرمایه چیست؟
  • قدرت خرید شما را افزایش می­دهد
  • دسترسی بیشتری به جفت­ها خواهید داشت
  • به شما امکان می­دهد تا اجازه دهید معاملاتتان فضای بیشتری برای حرکت داشته باشند
  • وقتی سپرده­های مارجین شما به کمتر از سطح حداقل موردنیاز می­رسد، چه اتفاقی می­افتد؟
  • متوقف می­شوید
  • دریافت اهرم سرمایه
  • دریافت تماس مارجین
  • درست یا نادرست: کارگزار شما نمی­تواند قبل از برقراری تماس مارجین، حسابتان را نقد کند.
  • درست
  • نادرست
  • نمی­دانم
  • کدام­یک از عبارات زیر درست است؟
  • اگر 1% مارجین نیاز باشد، اهرم سرمایه شما 100به1 است
  • نسبت اهرم سرمایه شما به ارزش کل ضررها نسبت به مقدار سپرده شما در حساب، بستگی دارد
  • حداکثر اهرم سرمایه همان اهرم سرمایه واقعی است
  • اهرم سرمایه واقعی چیست؟
  • حداکثر اهرم سرمایه­ای که می­توان با آن معامله کرد
  • ارزش کل همه موقعیت­های باز تقسیم­بر ارزش سرمایه حساب معاملاتی
  • کل ضررها تقسیم­بر مقداری پولی که در حساب معاملاتی وجود دارد
  • جاهای خالی را پر کنید: هرچه اهرم سرمایه شما —– باشد، بازار فضای تنفس —– برای حرکت، قبل از تماس مارجین دارد.
  • بیشتر، بیشتری
  • کمتر، بیشتری
  • بیشتر، کمتری
  • چرا بهتر است با اهرم سرمایه کم و سرمایه اولیه فراوان معامله کنیم؟
  • مقدار ضررها بسیار کم خواهد شد
  • سودها چندین برابر خواهند شد
  • اسپرد آن کمتر است
  • کدام­یک از عبارات زیر نادرست است؟
  • اهرم سرمایه تعداد دفعاتی است که حساب خود را اهرم قرار می­دهید
  • حداکثر میزان اهرم سرمایه به مارجین خواسته‌شده بستگی دارد
  • اهرم سرمایه شما همراه با تراز حسابتان افزایش می­یابد
  • جاهای خالی را پر کنید: هرچه اهرم سرمایه —– باشد، هزینه معاملاتی به­عنوان درصدی از سرمایه معاملاتی —– خواهد بود.
  • بیشتر، بیشتر
  • بیشتر، کمتر
  • کمتر، کمتر
  • چرا استفاده از اهرم سرمایه زیاد، جذابیت فراوانی برای معامله­گران تازه­کار دارد؟
  • اسپردها کمتر می­شود
  • سودها چند برابر می­شوند
  • معاملات بیشتری می­توانند انجام دهند
  • درست یا نادرست: هرچه تعداد معاملات بیشتر باشد، کارگزار اسپرد کمتری دریافت می­کند.
  • درست
  • نادرست
  • نمی­دانم

 

3-4-  تعیین اندازه موقعیت

درس 1- تعیین اندازه موقعیت

حال که متوجه خطرات معاملات بزرگ شدید، بهتر است نحوه استفاده صحیح از اهرم سرمایه با کمک «تعیین اندازه موقعیت» مناسب را آموزش دهیم.

تعیین اندازه موقعیت به معنای تعیین تعداد واحدهای مناسب برای خرید یا فروش جفت ارزی است.

تعیین اندازه موقعیت، یکی از مهم­ترین مهارت­های معامله­گران بازار ارز است.

درواقع، می­توان گفت مهم­ترین مهارت است.

معامله­گران قبل از هر چیز، «مدیران ریسک» هستند بنابراین قبل از معامله با پول واقعی باید بتوانید محاسبات پایه اندازه موقعیت را انجام دهید.

یافتن اندازه موقعیتی که شما را در حاشیه امن ریسک قرار می­دهد نسبتاً راحت است.

با توجه به جفت ارزی که معامله می­کنید و واحد ارزی حسابتان (مثلاً دلار، یورو، پوند و غیره) باید یک یا دو مرحله به محاسبه خود اضافه کنیم.

قبل از اینکه نحوه محاسبه را ذکر کنیم به پنج موردنیاز داریم:

  1. تراز یا سرمایه حساب
  2. جفت ارزی مورد معامله
  3. درصدی از حسابتان که قصد ریسک آن را دارید
  4. دستور توقف زیان به پیپ
  5. نرخ­های تبادل جفت­های ارزی

راحت است، نه؟ بهتر است چند مثال را بررسی کنیم.

 

درس 2- محاسبه اندازه­های موقعیت

برای تسهیل یادگیری شما، همه‌چیز را با مثال توضیح خواهیم داد.

مدت­ها پیش، وقتی ند بسیار تازه­کارتر از این بود، حساب خود را به دلیل قرار گرفتن در موقعیت­های بزرگ از دست داد.

ند، اهمیت تعیین اندازه موقعیت را به­خوبی درک نکرده بود و بهای آن را با خالی شدن حسابش پرداخت.

او دوباره در مدرسه پیپسولوژی ثبت­نام کرد تا این بار معنای تعیین اندازه موقعیت را به­خوبی درک کند و اطمینان حاصل کند که آنچه برای او اتفاق افتاده هرگز برای شما اتفاق نخواهد افتاد!

در مثال­های زیر، ما نحوه محاسبه اندازه موقعیت را بر اساس اندازه حساب و سطح حاشیه امن ریسک شما توضیح خواهیم داد.

اندازه موقعیت شما به این بستگی دارد که حسابتان در واحد ارز مبنا باشد یا مظنه.

اگر واحد ارز حسابتان همانند ارز متقابل باشد

ند، 5,000 دلار آمریکا در حساب معاملاتی خود سپرده­گذاری کرده است و آماده شروع مجدد معامله است. فرض کنید، او از سیستم معاملات سویینگ EUR/USD استفاده می­کند و قصد دارد در هر معامله 200 پیپ ریسک کند.

او از زمانی که حساب اول خود را به باد داده است، تصمیم دارد که بیش از 1% حسابش را در هر معامله ریسک نکند. حال ببینیم برای اینکه در حاشیه امن ریسک خود باقی بماند باید اندازه موقعیت او چقدر باشد.

با استفاده از تراز حساب و درصدی که قصد ریسک آن را دارد، می­توان مقدار دلاری که ریسک شده را محاسبه کرد.

USD = (0.01 یا) 1% × 5,000 USD 50

سپس مقدار ریسک شده را تقسیم­بر توقف زیان می­کنیم تا ارزش هر پیپ را به دست آوریم.

پیپ/0.25 USD = (200 پیپ)/(50 USD)

درنهایت، ارزش هر پیپ را ضرب­در نسبت ارزش واحد/پیپ EUR/USD می­کنیم. در اینجا، باوجود 10هزار واحد (یا یک لات مینی)، ارزش تغییر هر پیپ 1 دلار آمریکا است.

واحد EUR/USD 2,500 = [(به ازای هر پیپ 1 USD)/(10هزار واحد EUR/USD)] × 0.25 USD هر پیپ

بنابراین، ند با تنظیمات معاملاتی فعلی خود، باید 2,500 واحد EUR/USD یا کمتر در معامله قرار دهد تا در حاشیه امن ریسک خود باقی بماند.

آسان است، نه؟ اما اگر واحد ارز حسابتان همانند ارز مبنا باشد، چگونه محاسبه می­شود؟

اگر واحد ارز حسابتان همانند ارز متقابل باشد

فرض کنید، ند هم­اکنون در منطقه یورو اقامت دارد و می­خواهد با یک کارگزار محلی در بازار ارز معامله کند. بدین منظور، 5,000 یورو سپرده­گذاری می­کند.

با استفاده از همان مثال قبل (معامله EUR/USD با 200 پیپ توقف زیان)، اگر 1% حساب خود را ریسک کند اندازه موقعیت او چقدر خواهد بود؟

50 EUR = (0.01 یا) 1% * 5,000 EUR

حال باید این مقادیر را به USD تبدیل کنیم زیرا ارزش جفت ارزی با ارز متقابل محاسبه می­شود. فرض کنید که نرخ تبادل EUR 1 در حال حاضر 1.5000 دلار است (1.5000 = EUR/USD).

برای محاسبه ارزش در واحد USD، تنها کافی است نرخ تبادل فعلی EUR/USD را معکوس کرده و در مقدار یورویی که قصد ریسک آن را داریم، ضرب کنیم.

75.00 USD حدود = 50 EUR * (1.0000 EUR/1.5000 USD)

سپس، ریسک خود را در واحد USD بر توقف زیان خود (پیپ) تقسیم کنید:

هر تغییر پیپ 0.375 دلار = (پیپ 200)/(75.00 USD)

فرمول فوق، تغییر «هر ارزش پیپ» را با 200 پیپ توقف زیان برای باقی ماندن در حاشیه امن ریسک نشان می­دهد.

درنهایت، تغییر ارزش در هر پیپ را در نسبت ارزش واحد-به-پیپ ضرب کنید:

واحد EUR/USD 3,750 = [(به ازای هر پیپ 1 USD)/(واحد EUR/USD 10هزار) * (به ازای هر پیپ 0.375 USD)

بنابراین، برای 50 یورو ریسک یا کمتر در 200 پیپ توقف زیان در EUR/USD، اندازه موقعیت ند نباید بیشتر 3,750 واحد باشد.

راحت است، نه؟

حال، مسئله کمی پیچیده­تر خواهد شد.

اما نگران نباشید. ما همراه شما هستیم و همه‌چیز را توضیح خواهیم داد.

 

درس 3- تعیین اندازه موقعیت پیچیده

در این درس، نحوه محاسبه جفت­هایی را که واحد ارز حساب شما یکی از ارزهای موجود در جفت ارزی مورد معامله نیست، آموزش خواهیم داد.

واحد ارز حساب در جفت ارزی مورد معامله وجود ندارد اما همانند ارز متقابل جفت تبادل است

ند به ایالات­متحده بازگشته است (ما فکر می­کنیم که او یک جاسوس فوق­العاده است که در اوقات فراغت خود دنیا را نجات می­دهد) و امروز تصمیم دارد که به معامله EUR/GBP با 200 پیپ توقف زیان بپردازد. برای یافتن اندازه موقعیت مناسب باید ارزش ریسک ند را در واحد پوند انگلیس پیدا کنیم.

به یاد داشته باشید که ارزش جفت ارزی در ارز متقابل است.

ند قصد دارد دوباره با کارگزار آمریکایی خود معامله کند. بنابراین باید EUR/GBP خود را بفروشد و تنها 1% ریسک روی حساب 5,000 دلاری خود می­کند یا همان 50 دلار.

برای یافتن اندازه موقعیت صحیح باید نرخ تبادل GBP/USD را بدانیم. فرض کنید نرخ تبادل 1.7500 است و به دلیل اینکه حساب او در واحد USD است، ما باید این نرخ تبادل را معکوس کرده تا اندازه مناسب را در واحد پوند انگلیس پیدا کنیم.

28.57 GBP = (1.7500 USD/1 GBP) * 50 USD

بقیه محاسبات، همانند مثال قبلی انجام خواهد شد. آن را تقسیم­بر توقف زیان (پیپ) کنید:

به ازای هر پیپ 0.14 GBP = (پیپ 200)/(28.57 GBP)

و درنهایت، حاصل را در نسبت ارزش واحد-به-پیپ ضرب می­کنیم:

واحد EUR/GBP 1,429 حدود = [(به ازای هر پیپ 1 GBP)/(واحد EUR/GBP 10هزار) * (به ازای هر پیپ 0.14 GBP)

ند برای اینکه سطوح ریسک تعیین­شده خود را حفظ کند، نمی­تواند بیشتر از 1,429 واحد EUR/GBP بفروشد.

واحد ارز حساب در جفت ارزی مورد معامله وجود ندارد اما همانند ارز متقابل جفت مبنا است

ند برای اسکی به سوییس می­رود و با موبایل جاسوسی خود، یک حساب معاملاتی نزد یکی از کارگزاران محلی بازار ارز افتتاح می­کند. او تصمیم به معامله CHF/JPY می­گیرد ولی اگر معامله از یکی از سطوح اصلی مقاومت حدود 100 پیپ علیه او حرکت کند، خارج شود. ند مثل همیشه تنها 1% حساب 5,000 پوندی خود یعنی 50 پوند را ریسک خواهد کرد.

ابتدا باید ارزش 50 پوند را در واحد ین ژاپن پیدا کنیم و به دلیل اینکه واحد ارز حساب همانند ارز مبنای جفت تبادل است، تنها کاری که باید انجام دهیم ضرب کردن مقدار ریسک­شده در نرخ تبادل CHF/JPY (85.00) است:

4,225 JPY = (1 CHF/85.00 JPY) * 50 CHF

بقیه محاسبات مانند مثال­های پیشین انجام می­شوند. حاصل را تقسیم­بر توقف زیان (پیپ) کنید:

به ازای هر پیپ 42.50 JPY = (پیپ 100)/(4.250 JPY)

و درنهایت، حاصل را در نسبت ارزش واحد-به-پیپ ضرب می­کنیم:

واحد CHF/JPY 4,250 حدود = [(به ازای هر پیپ 1 JPY)/(واحد CHF/JPY 100) * (به ازای هر پیپ 42.50 JPY)

ند برای اینکه بتواند ضرر خود را در 50 پوند یا کمتر نگه دارد نباید بیشتر از 4,250 واحد معامله کند.

 

درس 4- خلاصه: تعیین اندازه موقعیت

پس از یک مسافرت طولانی در سراسر جهان همراه با ند و بررسی مثال­هایی درباره تعیین اندازه موقعیت، در مسیر تبدیل شدن به یک مدیر ریسک نمونه قرار گرفته­اید.

البته تعیین اندازه موقعیت مناسب تنها بخشی از مسیر مدیریت حرفه­ای ریسک است.

بخش دیگر، انضباط است.

اگر به سطوح حاشیه امن ریسک تعیین­شده و توقف­های خود پایبند باشید، پس از تمام معاملات ناموفق خود بازهم می­توانید از فرصت­های سودآور استفاده کنید.

درنهایت، برای محاسبه اندازه موقعیت خود از ماشین‌حساب استفاده کنید و حتماً این کار را قبل از ورود به معاملات انجام دهید.

 

آزمون 14

  • کدام­یک از موارد زیر، مهم­ترین مهارت معامله­گران است؟
  • استفاده از اهرم سرمایه
  • ریزه­خواری
  • تعیین اندازه موقعیت
  • معامله سویینگ
  • اندازه موقعیت شما باید به­ حدی باشد که شما را در محدوده ——- نگه دارد.
  • منطقه سود
  • سطح حاشیه امن ریسک
  • لیمیت کارگزارتان
  • عمل تعیین تعداد واحدهای مناسب جفت­های ارزی برای خرید یا فروش، چه نا دارد؟
  • اهرم سرمایه
  • ریزه­خواری
  • تعیین اندازه موقعیت
  • به کدام­یک از موارد زیر برای تعیین اندازه موقعیت نیاز نداریم؟
  • تراز یا سرمایه حساب
  • جفت ارزی مورد معامله
  • درصد سود
  • توقف زیان (پیپ)
  • نرخ تبادل جفت ارزی
  • فرض کنید که 100,000 دلار در حساب خود دارید و قصد دارید تنها 1% از حساب خود را ریسک کنید. درصورتی‌که در حال معامله GBP/USD باشید و قصد داشته باشید که تنها 200 پیپ ریسک کنید، اندازه موقعیت شما باید چقدر باشد؟
  • 10,000 واحد
  • 50,000 واحد
  • 100,000 واحد
  • فرض کنید که 50,000 دلار در حساب خود دارید و تنها 2% ریسک را در نظر گرفته­اید. قصد معامله USD/CHF با 50 پیپ توقف زیان را دارید. نرخ تبادل USD/CHF9000 است. چند واحد می­توانید معامله کنید؟
  • 18,000
  • 90,000
  • 180,000
  • وقتی واحد ارز حساب ————- است، باید مرحله دیگری به تبدیل ارز خود اضافه کرده و نرخ تبادل ارز جفت استفاده کنید.
  • همانند ارز متقابل
  • همانند ارز مبنا
  • کمتر از 100,000 دلار
  • ارزش جفت ارزی در ———– است.
  • ارز متقابل
  • ارز مبنا
  • نرخ تبادل
  • فرض کنید که قصد دارید اندازه موقعیت معامله EUR/AUD را تعیین کنید و واحد ارز حسابتان دلار است. نرخ تبادل کدام جفت را باید پیدا کنید؟
  • EUR/USD
  • AUD/USD
  • EUR/GBP
  • علاوه بر تعیین اندازه موقعیت مناسب، برای داشتن مدیریت ریسک خلل­ناپذیر نیاز به —— دارید.
  • اهرم سرمایه بالا
  • توقف­های بزرگ
  • انضباط

 

4-4- تنظیم دستورهای توقف زیان

درس 1- 4 نوع دستور توقف زیان

بهتر است واقعیت را قبول کنیم. بازار همیشه هر کاری را که بخواهد انجام می­دهد و به هر سمتی که بخواهد حرکت می­کند. هرروز، چالش جدیدی در راه است و تقریباهمه‌چیز از سیاست­های جهانی، رویدادهای اقتصادی مهم گرفته تا شایع­های بانک مرکزی می­تواند حتی سریع­تر از چشم بر هم زدن، مسیر جفت­های ارزی را تغییر دهد.

این، بدان معناست که هرکدام از ما بالاخره در مسیر اشتباه قرار خواهیم گرفت.

قرار گرفتن در موقعیت ناموفق، اجتناب­ناپذیر است اما ما می­توانیم هنگام قرار گرفتن در آن وضعیت، رفتارها و اعمال خود را کنترل کنیم. شما می­توانید به­سرعت جلوی ضرر بیشتر را بگیرید یا با امید تغییر مسیر بازار به نفع شما، به راه خود ادامه دهید.

بدیهی است که ممکن است اگر بازار حتی یک‌بار به نفع شما تغییر مسیر ندهد، شما حسابتان خالی شود و شغل معاملاتی شما از دست برود.

همه معامله­گران در جزیره تازه­کاران باید شعار «بقا برای فردا!» را سرلوحه خود قرار دهند زیرا هرچه بیشتر زنده بمانید، می­توانید بیشتر یاد بگیرید، بیشتر تجربه کسب کنید و شانس موفقیت خود را بالاتر برید.

به همین دلیل، تکنیک «دستورهای توقف زیان» در مدیریت معاملات، مهارت و ابزاری بسیار مهم در جعبه‌ابزار معامله­گران است.

داشتن نقطه خروج از پیش تعیین­شده از معامله ناموفق نه­تنها منجر به جلوگیری از ضرر می­شود تا احتمالاً فرصت­های جدیدی پیش روی شما باز شوند بلکه اضطراب و نگرانی ناشی از قرار گرفتن در یک معامله ناموفق را بدون داشتن برنامه از بین می­برد.

استرس کمتر خوب است، نه؟ مسلماً خوب است. بنابراین بهتر است روش­های دیگر جلوگیری از ضرر را یاد بگیریم!

قبل از بررسی تکنیک­های توقف زیان، باید اولین قاعده تنظیم توقف را یاد بگیریم.

نقطه توقف زیان باید «نقطه ابطال» ایده معاملاتی شما باشد.

وقتی قیمت به این نقطه برخورد کرد، باید نشانه «خروج» شما از معامله باشد.

در این بخش، به بررسی روش­های مختلف تنظیم دستور توقف می­پردازیم.

چهار روش برای این کار وجود دارد:

  1. توقف درصدی (Percentage stop)
  2. توقف فرار (volatility stop)
  3. توقف نموداری (Chart stop)
  4. توقف زمانی (Time stop)

آماده­اید؟ پس شروع می­کنیم!

 

درس 2- نحوه تنظیم دستور توقف زیان بر اساس درصد حساب

بهتر است با مقدماتی­ترین نوع توقف شروع کنیم: توقف زیان بر اساس درصد.

دستور توقف زیان درصدی بر اساس قسمت از پیش تعیین‌شده حساب معامله­گر، مثلاً 2%، تنظیم می­شود، قسمتی که معامله­گر قصد ریسک آن را در یک معامله دارد.

میزان ریسک درصدی متفاوت است – معامله­گران تهاجمی­تر تا 10% حساب خود را نیز ریسک می­کنند اما معامله­گران محتاط­تر معمولاً کمتر از 2% در هر معامله ریسک می­کنند.

وقتی ریسک درصدی تعیین شد، معامله­گر با استفاده از اندازه موقعیت خود فاصله توقف را تا ورود محاسبه می­کند.

خوب است، نه؟

معامله­گر بر اساس برنامه معاملاتی خود، دستور توقف را تنظیم می­کند.

روش خوبی برای معامله است، نه؟

نه، اشتباه است!!!

شما همیشه باید دستور توقف خود را بر اساس محیط بازار یا قواعد سیستم معاملاتی خود تنظیم کنید نه مقداری که قصد از دست دادن آن را دارید.

مطمئنم که هم­اکنون فکر می­کنید که «چی؟ این حرف اصلاً منطقی نیست. من فکر کردم توصیه شما این بود که ما باید ریسک خود را مدیریت کنیم.»

بله، این حرف کمی گیج­کننده است اما بگذارید با مثالی آن را توضیح دهیم. حتماً ند را در درس تعیین اندازه موقعیت به یاد دارید.

ند دارای یک حساب مینی با 500 دلار سپرده است و حداقل اندازه­­ای که می­تواند برای انجام معامله انتخاب کند، 10هزار واحد است. ند با توجه به اینکه سطح مقاومت در 1.5620 باقی مانده است، قصد معامله GBP/USD را دارد.

ند با تبعیت از قواعد مدیریت ریسک خود، قصد ندارد که بیش از 2% از حساب خود را در هر معامله ریسک کند.

با داشتن 10هزار واحد GBP/USD، ارزش هر پیپ 1 دلار و 2% از حساب او 10 دلار است. بنابراین، بزرگ­ترین دستور توقفی که ند می­تواند تنظیم کند، 10 پیپ است که با قرار دادن دستور توقف خود در 1.5630 همین کار را می­کند.

اما GBP/USD، روزانه بیش از 100 پیپ حرکت می­کند! احتمالاً او با کوچک‌ترین حرکت این جفت، متوقف خواهد شد. به دلیل محدودیت­های موقعیتی که حساب او دارد، دستور توقف خود را تنها بر اساس مقدار ضرری که می­تواند متحمل شود تنظیم می­کند نه شرایط فعلی بازار GBP/USD.

ببینیم، چه اتفاقی خواهد افتاد.

و بوم! ند در رأس متوقف شد زیرا دستور توقف زیان او بسیار کم بود! و علاوه بر از دست دادن این معامله، شانس به دست آوردن بیش از 100 پیپ را نیز از دست داد!

با توجه به این مثال، می­توان مشاهده کرد که خطر استفاده از توقف­های درصدی این است که آن­ها معامله­گر را مجبور می­کنند تا دستور توقف خود را در سطح قیمت دلخواه تنظیم کند.

این دستور توقف یا به نقطه ورود بسیار نزدیک خواهد بود، مثل مورد ند، یا در سطح قیمتی خواهد بود که آنالیز فنی را نادیده گرفته است.

با توجه به اطلاعاتی که در اختیار دارید، می­توانستید دستور توقف خود را در سطحی تنظیم کنید که قیمت به نفع شما بازگشت داشت. اما به دلیل اینکه متوقف شدید، نتوانستید همه آن پیپ­ها را به دست آورید!

تنها راه­حل پیش­ روی ند، پیدا کردن کارگزاری است که با سبک معاملاتی و سرمایه اولیه او هماهنگی داشته باشد.

در این مورد، ند باید با کارگزاری معامله کند که امکان معامله با لات­های میکرو یا دلخواه را برایش فراهم کند. ارزش هر پیپ در هزار واحد GBP/USD، 0.10 دلار است.

ند برای اینکه در سطح حاشیه امن ریسک خود باقی بماند می­تواند قبل از اینکه 2% حساب خود را از دست دهد، دستور توقف خود را روی 100 پیپ تنظیم کند. هم­اکنون او می­تواند دستور توقف خود را بر اساس محیط بازار، سیستم معاملاتی، حمایت و مقاومت، و غیره تنظیم کند.

 

درس 3- نحوه تنظیم دستور توقف زیان بر اساس حمایت و مقاومت نمودارها

روش منطقی­تر برای تعیین توقف­ها، اعتماد به نمودارها است.

به دلیل اینکه ما در حال معامله بازارها هستیم، بهتر است دستورهای توقف خود را بر اساس آنچه بازارها به ما نشان می­دهند، تنظیم کنیم… منطقی به نظر می­رسد، نه؟

یکی از مشاهدات ما در مورد تغییر قیمت این است که گاهی قیمت­ها نمی­توانند برخی از سطوح را بشکنند.

معمولاً وقتی این سطوح حمایت یا مقاومت مجدداً تست می­شوند، احتمالاً پتانسیل ممانعت از عبور مجدد بازار را دارند.

تنظیم دستور­های توقف فراتر از این سطوح حمایت و مقاومت، منطقی به نظر می­رسد زیرا اگر بازار فراتر از این مناطق معامله کند به‌احتمال‌قوی شکست آن منطقه موجب ورود معامله­گران بیشتر و فشار بیشتر به سمت موقعیت شما خواهد شد.

یا اگر این سطوح واقعاً بشکنند، ناگهان نیروهای غیرمنتظره­ای بر بازار به هر سمتی فشار خواهند آورد.

بهتر است نگاهی اجمالی به روش تنظیم دستورهای توقف بر اساس حمایت و مقاومت داشته باشیم:

در نمودار فوق، می­توان مشاهده کرد که جفت بالاتر از خط روند نزولی معامله می­شود.

شما معتقدید که نمودار نشان­دهنده تنظیمات معامله شکست است و تصمیم به خرید می­گیرید.

اما قبل از اینکه وارد معامله شوید، پرسش­های زیر را از خود بپرسید:

دستور توقف خود را باید کجا قرار دهید؟

چه شرایطی حاکی از آن خواهد بود که ایده معامله اولیه شما باطل شده است؟

در این مورد، منطقی­ترین کار این است که دستورهای توقف خود را زیر خطوط روند و مناطق حمایت قرار دهید.

اگر بازار وارد این مناطق شد، بدان معناست که خطوط روند حمایتی از خریداران نکرده­اند و هم­اکنون فروشندگان کنترل را به دست دارند.

ایده معاملاتی شما باطل شد و زمان آن فرارسیده که این واقعیت را قبول کنید، از معامله خارج شوید و ضرر خود را بپذیرید.

 

درس 4- نحوه تنظیم دستور توقف زیان بر اساس فراریت قیمت

به عبارت ساده­تر، فراریت، میزان تحرک بالقوه بازار در بازه زمانی معین است. دانستن میزان تحرک بالقوه جفت ارزی، کمک می­کند تا سطوح توقف زیان مناسبی انتخاب کنیم و بر اثر نوسانات تصادفی قیمت، متوقف نشویم.

مثلاً، اگر معاملات سویینگ انجام می­دهید و می­دانید که EUR/USD در یک ماه گذشته روزانه حدود 100 پیپ تغییر داشته است، تنظیم دستور توقف خود در 20 پیپ احتمالاً موجب توقف شما به دلیل تحرک کوچکی در بازار خواهد شد.

آگاهی از میانگین فراریت کمک می­کند تا دستور توقف خود را به­گونه­ای تنظیم کنید که معامله شما کمی فضای تنفس داشته باشد و احتمالاً درست باشد.

همان­گونه که در بخش­های قبلی توضیح دادیم، یکی از روش­های اندازه­گیری فراریت، استفاده از باندهای بولینگر است. می­توانید برای سنجش میزان فراریت بازار از باندهای بولینگر استفاده کنید.

استفاده از این روش، هنگام انجام معاملات محدوده بسیار مفید خواهد بود. دستور توقف خود را فراتر از باندها قرار دهید. اگر قیمت با این نقطه برخورد کند، بدان معناست که فراریت در حال افزایش است و احتمال وقوع شکست وجود دارد.

روش دیگر برای به دست آوردن میانگین فراریت، استفاده از شاخص محدوده واقعی میانگین (ATR) است. ATR یکی از رایج­ترین شاخص­هاست که در اکثر پلتفرم­های ترسیم نمودار وجود دارد و استفاده از آن بسیار آسان است.

تنها کاری که باید انجام دهید این است که «بازه زمانی» یا تعداد بارها، شمع­ها را وارد کنید تا محدوده میانگین را محاسبه کند.

مثلاً، اگر نمودار روزانه در اختیار دارید و عدد «20» را در تنظیمات وارد کنید، شاخص ATR محدوده میانگین جفت را در 20 روز گذشته محاسبه خواهد کرد.

یا اگر نمودار ساعتی در اختیار دارید و عدد «50» را در تنظیمات وارد کنید، شاخص ATR محدوده میانگین جفت را در 50 ساعت گذشته نشان خواهد داد.

این فرایند را می­توان به­صورت یک توقف یا در ترکیب با تکنیک­های تنظیم توقف دیگر اجرا کرد.

هدف این است که فضای تنفس کافی برای معامله خود ایجاد کنید تا نوسانات، مانع از پیشروی شما نشوند.

 

درس 5- نحوه تنظیم دستور توقف زیان بر اساس محدودیت زمانی

توقف­های زمانی، توقف­هایی هستند که بر اساس زمان از پیش تعیین‌شده در یک معامله تنظیم می­شوند. این زمان می­تواند زمان مشخصی باشد (زمان محدود باز در ساعت­ها، روزها، هفته­ها و غیره)، تنها در طول جلسات معاملاتی معینی باشد، زمان باز شدن بازار باشد، در ساعات فعال باشد یا هر زمان دیگری.

مثلاً، فرض کنید که شما یک معامله­ گر روزانه هستید و دستور خرید EUR/CHF را تنظیم کرده­اید اما هنوز نتیجه­ای نداده است. بدان معنا که هیچ فعالیت و تحرکی وجود نداشته است!

چرا باید پول خود را در این معامله نگه دارید، درحالی‌که می­توانید از معامله زیر بهره ببرید!

تحرک بیشتر، پیپ بیشتر! هورا!

به دلیل رعایت قواعد از پیش تعیین‌شده خود و اینکه علاقه­ای به نگه‌داشتن معاملات تا روز بعد ندارید، تصمیم می­گیرید که موقعیت خود را در ساعت 4:00 ب.ظ. ببندید. یعنی زمانی که معمولاً کار را تعطیل می­کنید و به تفریحات خود می­پردازید.

یا اینکه یک معامله­گر سویینگ هستید و تصمیم می­گیرید که موقعیت­های خود را در روز جمعه ببندید تا از ریسک شکاف­ها و رویدادهای آخر هفته در امان باشید.

همچنین، قفل کردن مقدار معینی مارجین در یک معامله مرده موجب خواهد شد که فرصت یک معامله دیگر را از دست بدهید.

بنابراین، یک لیمیت زمانی تنظیم کنید و خود را خلاص کنید تا پول به وظیفه اصلی خود عمل کند… پول درآوردن!

 

درس 6- 4 اشتباه بزرگ معامله­گران، هنگام تنظیم دستورهای توقف

در این درس درباره اشتباه رایج معامله­گران هنگام استفاده از دستورهای توقف صحبت خواهیم کرد. درست است که استفاده از دستورهای توقف، یکی از روش­های مدیریت مناسب ریسک است اما اگر از آن درست استفاده نکنیم منجر به ضررهای بیشتر خواهد شد.

  1. قرار دادن توقف­های بسیار کم

اولین اشتباه رایج، قرار دادن توقف­های بسیار کم است. آن­ها به­قدری کم هستند که فضایی برای تنفس باقی نمی­ماند!

هنگام قرار دادن توقف­های بسیار کم در معامله، «فضای تنفس» کافی برای نوسان قیمت قبل از قرار گرفتن در مسیر شما باقی نمی­ماند.

همیشه به یاد داشته باشید که باید فراریت جفت و امکان نوسان آن را در نزدیکی نقطه ورود قبل از اینکه در مسیر خاصی حرکت کند، در نظر بگیرید.

مثلاً، فرض کنید که قصد خرید GBP/JPY را به نرخ 145.00 دارید و دستور توقف خود را در 144.90 قرار داده­اید. حتی اگر پیش­بینی شما درباره احتمال پرش قیمت از آن منطقه درست بوده باشد، احتمال دارد که قیمت قبل از اینکه تا 147.00 افزایش یابد، 10 تا 15 پیپ پایین­تر از قیمت ورود شما برود.

اما شما نمی­توانید از این سود 200 پیپی استفاده کنید زیرا به­سرعت متوقف شده­اید. بنابراین، فراموش نکنید: به معامله خود فضای تنفس کافی بدهید و فراریت را در نظر بگیرید!

  1. استفاده از اندازه موقعیت مثل «x پیپ» به­عنوان مبنایی برای توقف­ها

قبلاً به این نکته اشاره کرده­ایم: استفاده از اندازه موقعیت مثل «X پیپ» یا «X دلار» به‌جای آنالیز فنی به­منظور تعیین توقف­ها، ایده بدی است. اگر بادتان باشد، ما این نکته را از ند یاد گرفتیم.

همان­گونه که پیش‌تر اشاره کردیم، استفاده از تعیین موقعیت برای محاسبه جایگاه توقف به نحوه رفتار بازار ارتباطی ندارد. به دلیل اینکه ما بازار را معامله می­کنیم، منطقی­تر آن است که دستور توقف خود را بر اساس تحرکات بازار تنظیم کنیم.

همان­طور که نقطه ورود و اهداف خود را بر اساس آنالیز فنی انتخاب می­کنید باید در مورد دستور توقف نیز به همین شیوه عمل کنید.

منظور ما این نیست که شما باید کاملاً اندازه موقعیت را نادیده بگیرید. توصیه ما این است که قبل از محاسبه اندازه موقعیت، تصمیم خود را درباره جایگاه قرار گرفتن دستور توقف بگیرید.

  1. قرار دادن دستورهای توقف بسیار دور یا بسیار گسترده

اشتباه برخی معامله­گران این است که دستورهای توقف خود را بسیار دور قرار می­دهند و امیدوارانه در انتظار تغییر مسیر قیمت به نفع خود هستند. در این شرایط، اساساً به چه دلیل دستور توقف تنظیم می­کنند؟!

چرا باید معامله­ای را که مدام ضرر ایجاد می­کند نگه داشت، درحالی‌که می­توان از آن پول استفاده کرده و سراغ معامله سودآورتری رفت؟

قاعده کلی این است که دستورهای توقف را به‌جای اهداف سود به نقطه ورود خود نزدیک­تر کنیم.

بدیهی است که شما به دنبال ریسک کمتر و سود بیشتر هستید. با انتخاب یک نسبت سود-به-ریسک مناسب، مثلاً 2به1، حداقل در 50% معاملات خود سود خواهید کرد.

  1. قرار دادن دستورهای توقف دقیقاً روی سطوح حمایت/مقاومت

تنظیم دستور توقف بسیار کم یا بسیار دور، اشتباه است. پس بهترین جایگاه برای قرار دادن توقف­ها کجاست؟ تنها چیزی که با اطمینان توصیه می­کنیم این است که آن­ها را دقیقاً روی سطوح حمایت یا مقاومت قرار ندهید. چرا؟

به یاد دارید که هنگام تعیین توقف­ها باید از آنالیز فنی استفاده کرد؟ مطمئناً در نظر گرفتن محدوده نزدیک به سطوح حمایت و مقاومت در تعیین جایگاه توقف مفید خواهد بود.

اگر قصد خرید دارید، باید به دنبال سطح حمایتی باشید که زیر نقطه ورودتان باشد و دستور توقف خود را در آن منطقه قرار دهید. اگر قصد فروش دارید، باید به دنبال سطح مقاومتی باشید که بالای نقطه ورودتان باشد و دستور توقف خود را در آن محدوده قرار دهید.

اما چرا نباید توقف­های خود را دقیقاً روی سطح حمایت یا مقاومت گذاشت؟ زیرا هنوز هم احتمال دارد که قیمت برگردد و با رسیدن به آن سطح در مسیر معاملاتی شما قرار گیرد.

اگر دستور توقف خود را چند پیپ فراتر از آن منطقه بگذارید، تا حدی اطمینان حاصل می­کنید که حمایت یا مقاومت شکسته شده و ایده معاملاتی شما اشتباه بوده است.

 

درس 7- 3 قاعده که باید هنگام استفاده از دستورهای توقف زیان رعایت کرد

به­محض اینکه یک برنامه معاملاتی خوب تدوین کردید که در آن سطح توقف نیز گنجانده شده بود، باید اطمینان حاصل کنید که اگر بازار به ضرر شما حرکت کرد، آن­ توقف­ها را عملی سازید.

دو روش برای این کار وجود دارد. یکی استفاده از توقف خودکار  و دیگری استفاده از توقف روانی. کدام­یک برای شما مناسب­تر است؟

قسمت دشوار ماجرا همین­جاست زیرا پاسخ به این پرسش به سطح انضباط شما بستگی دارد.

آیا ازلحاظ روانی به‌اندازه‌ای سرسخت هستید یا به­قدری بر خودتان کنترل دارید که به توقف­های خود پایبند باشید؟

در بحبوحه جنگ، آنچه برندگان بلندمدت را از بازندگان متمایز می­کند، توانایی آن­ها در پایبندی هدفمند به برنامه­های از پیش تعیین‌شده است.

معامله­گران، خصوصاً کسانی که باتجربه­تر هستند، معمولاً به خود شک می­کنند و هدف خود هنگام وقوع شکست و بروز افکار منفی مانند «شاید بازار در این نقطه بازگشت داشته باشد. باید کمی بیشتر در این موقعیت بمانم تا ورق برگردد.»، از دست می­دهند.

اشتباه است!

اگر بازار به دستور توقف شما رسید، هدف شما از این معامله دیگر اعتباری ندارد و زمان بستن آن فرارسیده است… تردیدی وجود ندارد!

به همین دلیل خدایان مقتدر بازار ارز، دستورهای لیمیت را اختراع کردند. معامله­گران تازه­کار بازار ارز همیشه باید از دستورهای لیمیت استفاده کنند تا معامله ناموفق آن­ها در سطوح از پیش تعیین‌شده به­صورت خودکار بسته شود.

با این روش دیگر فرصت شک کردن به برنامه خود و اقدام ‌اشتباه را نخواهید داشت. با استفاده از این روش حتی لازم نیست برای اجرای دستور در مقابل ایستگاه معاملاتی خود نشسته باشید.

بدیهی است که هرچه تعداد معاملات و تجربیاتتان بیشتر باشد، درک بهتری از رفتار بازار و روش­های خود خواهید داشت و منضبط­تر خواهید بود.

تنها در آن زمان، استفاده از توقف­های روانی بلااشکال است اما ما شدیداً توصیه می­کنیم که برای خروج از اکثر معاملات خود از دستورهای لیمیت استفاده کنید.

اگر خودتان مسئولیت بستن معاملاتتان را بر عهده داشته باشید، خود را درخطر انجام اشتباهاتی مانند ورود به سطوح نادرست قیمت یا اندازه موقعیت اشتباه، قطع برق، خوردن بیش‌ازاندازه قهوه و استفاده مکرر از دستشویی و غیره، قرار می­دهید (خصوصاً هنگام رویدادهای پیش‌بینی‌نشده).

هرگز معامله خود را در معرض ریسک غیرضروری قرار ندهید. بنابراین، همیشه دستور لیمیت داشته باشید.

به دلیل اینکه توقف­ها قابل‌تغییر هستند، ما در این درس شما را با 3 قاعده که باید هنگام استفاده از دستورهای توقف زیان رعایت کنید، آشنا خواهیم کرد.

  1. هرگز اجازه ندهید که هیجانات و احساساتتان موجب تغییر دستور توقف زیان شما شوند. تغییرات دستور توقف زیان نیز باید همانند دستور توقف زیان اولیه قبل از اجرای معامله تعیین شوند. اجازه ندهید ترس، شما را تحت تأثیر قرار دهد!
  2. حتماً دستور توقف خود را دنبال کنید. دنبال کردن دستور توقف به معنای حرکت دادن آن در مسیر یک معامله موفق است. این کار، هنگام افزودن واحدهای بیشتر به موقعیت باز، سود شما را قفل و ریسک شما را مدیریت می­کند.
  3. دستور توقف خود را گسترده نکنید. افزایش دستور توقف، ریسک شما و مقدار ضرر بالقوه شما را افزایش می­دهد. اگر بازار با دستور توقف برنامه‌ریزی‌شده شما برخورد کند، معامله شما تمام است. این مسئله را بپذیرید و به دنبال فرصت دیگر باشید. گسترش دستور توقف با عدم وجود آن تفاوتی ندارد و در این صورت، استفاده از این دستور از همان ابتدا بی­معنی خواهد بود! هرگز دستور توقف خود را گسترش ندهید!

درک این قواعد بسیار آسان است و شما باید سرسختانه به آن­ها پایبند باشید، خصوصاً قاعده 3!

باید دوباره تکرار کنیم؟!

دستور توقف خود را گسترش ندهید!

همیشه از قبل، معامله خود را برنامه­ریزی و عکس­العمل خود را در سناریوهای مختلف تعیین کنید تا بر اثر ترس و سردرگمی کاری را که موجب پشیمانی خواهد شد، انجام ندهید.

 

درس 8- خلاصه: تنظیم دستورهای توقف زیان

بهتر است به مرور مهم­ترین نکات درباره دستورهای توقف زیان بپردازیم:

  1. کارگزاری را انتخاب کنید که به شما امکان می­دهد بر اساس مقدار سرمایه و قواعد ریسک خود، اندازه­های موقعیت مناسب را انتخاب کنید.
  2. ما در این بخش بارها از واژه «از پیش تعیین‌شده» استفاده کرده­ایم زیرا شما همیشه باید قبل از ورود به یک معامله بدانید که چه زمانی از آن خارج شوید. وقتی در حین معامله­ای باشد و آن معامله به ضرر شما حرکت کند، توانایی تصمیم­گیری درست برای خروج از معامله را از دست خواهید داد. این مسئله تأثیر بدی بر تراز حسابتان خواهد گذاشت!
  3. دستورهای توقف خود را بر اساس روش معاملاتی، چارچوب و محیط کنونی بازار تنظیم کنید. سطوح خروج خود را بر اساس ضرری که می­توانید متحمل شوید، تعیین نکنید. بازار اطلاعی از سرمایه و میزان ضرر قابل‌تحمل شما ندارد. درواقع، این مسئله اهمیتی برایش ندارد. ابتدا سطوح توقفی را پیدا کنید که اشتباه بودن معامله شما را اثبات می­کند، سپس اندازه موقعیت خود را بر اساس آن مدیریت کنید.
  4. برای بستن معاملات خود از دستورهای لیمیت استفاده کنید. توقف­های روانی تنها برای معامله­گرانی مناسب هستند که میلیون­ها معامله را در دفتر معاملاتی خود ثبت کرده­اند. حتی در آن صورت نیز، استفاده از دستورهای لیمیت مفید است: این دستورها هیجانی نیستند و حتی زمانی که شما معامله خود را مستقیماً زیر نظر ندارید و در حال لذت بردن از آفتاب ساحل هستید، به­صورت خودکار اجرا می­شوند.
  5. دستور توقف خود را تنها در مسیر هدف سود خود حرکت دهید. دستورهای توقف متحرک، خوب هستند. گسترش دستورهای توقف بسیار بسیار بد است!

تنظیم دستورهای توقف مانند بقیه چیزها، علم و هنر است.

بازارها دینامیک هستند، فراریت… خب، فرار است و قواعد و شرایطی که امروز نتیجه مثبتی دارد، ممکن است فردا نتیجه منفی داشته باشد.

اگر شما به­طور مستمر، تنظیم صحیح دستور توقف را تمرین کنید، فرایندهای فکری و نتایج معاملات خود را در دفتر معاملاتی ثبت و آن­ها را بررسی کنید، یک گام به تبدیل شدن به یک مدیر ریسک حرفه­ای نزدیک­تر خواهید شد!

 

آزمون 15

  • دستور توقف زیان باید —– ایده معاملاتی شما باشد.
  • نقطه برداشت سود
  • نقطه اعتباربخشی
  • نقطه ابطال
  • کدام­یک از موارد زیر، یکی از چهار روش تنظیم دستور توقف نیست؟
  • توقف زمانی
  • توقف سرمایه­ای
  • توقف فرار
  • توقف نقدینگی
  • نام دیگر توقف سرمایه­ای چیست؟
  • توقف کسری
  • توقف تماس مارجین
  • توقف درصدی
  • همیشه باید دستور توقف خود را بر اساس ———- تعیین کنید.
  • مقدار ضرری که می­توانید متحمل شوید
  • مقدار سودی که قصد به دست آوردن آن را دارید
  • محیط بازار و قواعد سیستم خود
  • خطر استفاده از دستورهای توقف سرمایه­ای این است که آن­های معامله­گر را مجبور می­کنند تا دستور توقف خود را در ————– تنظیم کنند.
  • نقطه عطف
  • قیمت دلخواه
  • سطح روانی
  • استفاده از توقف نموداری مستلزم تنظیم دستور توقف در بالا یا زیر ———– است.
  • سطوح حمایت و مقاومت
  • مقدار پولی که قصد ریسک آن را دارید
  • محدوده واقعی میانگین جفت ارزی
  • وقتی ایده معاملاتی شما باطل می­شود، شما باید ———.
  • موقعیت خود را افزایش دهید
  • از معامله خود خارج شوید
  • معامله خود را باز نگه دارید
  • میزان تحرک بالقوه بازار در بازه زمانی معین را چه می­نامند؟
  • نقدینگی
  • فراریت
  • اهرم سرمایه
  • کدام­یک از شاخص­های زیر به سنجش میزان فراریت بازار کمک نمی­کند؟
  • شاخص تصادفی
  • محدوده واقعی میانگین
  • باندهای بولینگر
  • در صورت استفاده از باندهای بولینگر، دستور توقف خود را باید کجا قرار دهید؟
  • درون باندها
  • روی باندها
  • فراتر از باندها
  • دستورهای توقف زمانی بر چه اساسی است؟
  • یک بازه زمانی از پیش تعیین‌شده
  • یک بازه زمانی دلخواه
  • متوقف شوید، زمان اهمیت دارد!
  • توقف­های زمانی به جلوگیری از کاهش مارجین در ——– کمک می­کنند.
  • جفت­های به­شدت فعال
  • تنظیمات معاملاتی عالی
  • معاملات مرده
  • برای اینکه فضای کافی برای تنفس معامله خود ایجاد کنید و مانع از تنظیم دستورهای توقف بسیار کم شوید باید ——– جفت را در نظر بگیرید.
  • میانگین نقدینگی
  • میانگین فراریت
  • میانگین اندازه معامله
  • هنگام تنظیم دستورهای توقف باید —————.
  • ابتدا اندازه موقعیت خود را محاسبه کنید، سپس اندازه توقف خود را معین نمایید
  • ابتدا جایگاه دستور توقف خود را تعیین کنید، سپس اندازه موقعیت را محاسبه نمایید
  • با استفاده از اندازه موقعیت، مقدار ریسک را بر روی حساب خود تعیین کنید
  • قاعده کلی این است که ———–
  • دستور توقف خود را دورتر از نقطه ورود تنظیم کنید نه هدف
  • دستور توقف خود را دورتر از نقطه ورود تنظیم کنید نه هدف سود
  • دستور توقف خود را نزدیک­تر به نقطه ورود تنظیم کنید نه هدف سود
  • اگر قصد فروش دارید، بهتر است سطح مقاومت بالقوه بعدی را پیدا کنید و دستور توقف خود را ———– تنظیم کنید.
  • بالای از سطح مقاومت
  • زیر از سطح مقاومت
  • روی از سطح مقاومت
  • کدام­یک از موارد زیر، یکی از روش­های اجرای توقف­ها نیست؟
  • استفاده از توقف اتمی
  • استفاده از توقف مارجین
  • استفاده از توقف روانی
  • دنبال کردن دستور توقف به چه معناست؟
  • حرکت دادن توقف در مسیر معامله ناموفق
  • حرکت دادن توقف در مسیر معامله موفق
  • حرکت ندادن توقف
  • چه زمانی باید دستور توقف خود را گسترش دهید؟
  • وقتی قیمت به نفع شما حرکت می­کند
  • وقتی قیمت به ضرر شما حرکت می­کند
  • هرگز

 

5-4- اسکیل این و اسکیل اوت کردن (Scaling In And Out)

درس 1- اسکیل این و اسکیل اوت کردن به/از موقعیت­ها

حال که نحوه تنظیم توقف­ها مناسب و محاسبه اندازه موقعیت صحیح را یاد گرفته­اید، در این بخش نحوه عملکرد خلاقانه را در معاملات به شما آموزش خواهیم داد.

کسانی که اندازه­های موقعیت متعدد را معامله می­کنند می­توانند در مورد نحوه مدیریت ریسک خود از طریق اسکیل این و اسکیل اوت کردن به/از موقعیت­ها خلاقیت و انعطاف به خرج دهند.

«اسکیل کردن» چیست و چرا آن را به کار می­بریم؟

اسکیل کردن به معنای افزودن یا کسر کردن واحد از موقعیت باز اولیه است.

شما می­توانید از این تکنیک در برنامه معاملاتی اصلی خود استفاده کنید یا درصورتی‌که معامله­گر باتجربه­تری هستید، اگر شرایط معامله تغییر کرد می­توانید در حین معامله واحدهایی به موقعیت خود اضافه یا از آن کم کنید.

اسکیل کردن به شما کمک خواهد کرد تا ریسک کلی خود را تنظیم کرده، سودهای خود را قفل کنید و پتانسیل سود خود را افزایش دهید. بدیهی است که افزایش و کاهش موقعیت، معایب بالقوه­ای دارد که باید از آن آگاهی داشت.

در بخش پیش­رو، تمام فواید و معایب اسکیل این و اوت کردن به/از معاملات را آموزش خواهیم داد. ما روش صحیح انجام این کار را به شما آموزش خواهیم داد تا شما به دلیل تقبل ریسک فراوان و نابود کردن حسابتان دیوانه نشوید!

مزایا

بزرگ­ترین مزیت آن، مزیت روانی است.

اسکیل این و اوت کردن به/از موقعیت موجب می­شود که دیگر نیازی به عدم اشتباه در ورود و خروج نباشد.

هیچ­کس نمی­تواند همیشه تغییرات قیمت یا نقطه بازگشت دقیق بازار را پیش­بینی کند. نباید انتظار داشت که همیشه بهترین نقطه ورود را داشته باشیم.

در بهترین حالت تنها می­توان «منطقه­ای» از حمایت/مقاومت، بازگشت، تغییر تکانه و شکست بالقوه را شناسایی کرد. شما می­توانید موقعیت خود را در حدود آن مناطق قرار دهید و/یا معامله خود را در سطوح مختلفی ببرید تا سودها را قفل کنید.

اگر مجبور نباشید محل دقیق ورود و خروج به/از بازار را تعیین کنید، ازلحاظ روانی آرامش بیشتری نخواهید داشت؟ بهتر است، نه؟! به‌علاوه لازم نیست مانند یک تک­تیرانداز باشید و یک حرکت را از نقطه عطف آن تشخیص دهید تا بتوانید سود کنید!

همچنین، اگر در هر زمان بتوانید ریسک خود را کاهش دهید، خیالتان راحت­تر خواهد بود. در مورد قفل کردن سودها چطور؟ اسکیل اوت کردن از موقعیت­ها با اجرای مناسب دستور توقف متحرک می­تواند در شرایطی که قیمت بازگشت ناگهانی دارد به حفاظت از سود شما کمک کند.

درنهایت، اگر به موقعیت باز خود اضافه کنید و بازار نیز به نفع شما حرکت کند، اندازه موقعیت بزرگ­تر، ارزش پیپ شما را نیز افزایش خواهد داد.

معایب

یکی از معایب بزرگ اسکیل کردن، زمانی است که به موقعیت خود اضافه می­کنید. می­توانید حدس بزنید از چه چیزی صحبت می­کنیم؟

درست است… شما ریسک کلی خود را افزایش می­دهید!!

به یاد داشته باشید که معامله­گران در درجه اول «مدیران ریسک» هستند و «اسکیل این کردن» اگر به­درستی انجام نشود، می­تواند حساب شما را خالی کند!!

ما در این بخش به شما آموزش خواهیم داد که چگونه بدون اینکه خطری تهدیدتان کند، به موقعیت باز خود اضافه کنید.

دومین ضرر زمانی است که موقعیت­های موقعیت باز خود را حذف می­کنید و این کار باعث کاهش حداکثر سود بالقوه شما خواهد شد. این کار به نفع چه کسی است؟ در بازارهایی با سرعت و پویایی بازار تبادل ارز خارجی، ممکن است کاهش ریسک و «کاهش موقعیت» سودمند باشد.

در دروس بعدی، به مثال­هایی در مورد اسکیل این و اوت کردن به/از معامله خواهیم پرداخت.

 

درس 2- نحوه اسکیل اوت کردن از موقعیت­ها

همان­گونه که قبلاً گفتیم، اسکیل اوت کردن از طریق کاهش قرار گرفتن در معرض بازار موجب کاهش ریسک شما خواهد شد… خواه در موقعیت برنده باشید یا بازنده.

این روش زمانی که با توقف­های متحرک همراه می­شود، مزیت قفل کردن سودها و ایجاد معامله­ای «تقریباً» بدون ریسک را خواهد داشت. با یک مثال، این ادعا را ثابت خواهیم کرد.

مثال اسکیل اوت:

فرض کنید که 10,000 دلار در حساب خود دارید و 10هزار واحد EUR/USD با نرخ 1.3000 را فروخته­اید. دستور توقف خود را روی 1.3100 قرار داده­اید و هدف سود شما 300 پیپ زیر نقطه ورودتان در 1.2700 است.

با داشتن 10هزار واحد EUR/USD (ارزش پیپ این موقعیت، 1 دلار است) و دستور توقف 100 پیپ، ریسک کلی شما 100 دلار یا 1% از حسابتان خواهد بود.

چند روز بعد، EUR/USD به 1.2900 رسید یا 100 پیپ به نفع شما حرکت کرد. یعنی سود کل شما 100 دلار یا 1% شد.

ناگهان، Fed گزارش داویشی را منتشر کرد که احتمالاً منجر به تضعیف USD در کوتاه­مدت می­شود.

شما فکر می­کنید که «این گزارش احتمالاً خریداران دلار را به بازار برمی­گرداند و من مطمئن نیستم که آیا EUR/USD به سقوط خود ادامه خواهد داد یا نه… بهتر است مقداری از سود خود را قفل کنم.»

تصمیم می­گیرید که نیمی از موقعیت خود را با خرید 5هزار واحد EUR/USD به نرخ تبادل فعلی 1.2900 ببندید.

با این کار، 50 دلار سود را در حساب خود قفل می­کنید [در 5هزار واحد EUR/USD، ارزش یک پیپ 0.50 دلار است. شما سود 100 پیپ را بسته­اید (دلار 50 = دلار 0.50 × پیپ 100)].

بدین ترتیب شما یک موقعیت فروش باز 5هزار واحد EUR/USD با نرخ 1.3000 خواهید داشت. از این مرحله به بعد می­توانید دستور توقف خود را برای سربه­سر شدن (1.3000) به­منظور ایجاد یک معامله «بدون ریسک» تنظیم کنید.

اگر جفت مجدداً شروع به افزایش کرد و دستور توقف شما را در 1.3000 فعال ساخت، می­توانید موقعیت باقیمانده را بدون متضرر شدن ببندید و اگر به کاهش خود ادامه داد می­توانید به معاملات خود برای به دست آوردن سود بیشتر ادامه دهید.

بدیهی است که کاهش موقعیت موجب کاهش حداکثر سود اصلی می­شود.

حال اگر EUR/USD به 1.2700 کاهش یابد و شما با موقعیت 10هزار واحد EUR/USD در تحرک 300 پیپ قرار گرفته باشید، سود شما 300 دلار می­بود.

اما شما 5هزار واحد را در سود 100 پیپ به ارزش 50 دلار بستید و سپس 5هزار واحد باقیمانده خود را در سود 300 پیپ به ارزش 150 دلار بستید (دلار 150 = پیپ 300 × دلار به ازای هر پیپ 0.50). بنابراین به­جای حداکثر 300 دلار سود اصلی، 200 دلار سود به دست آوردید.

تصمیم به کاهش موقعیت همیشه بر عهده خود شماست… فقط باید مزایا و معایب آن را بسنجید.

در این مثال، شما باید بین سود بیشتر و آرامش روحی ناشی از سود قفل‌شده کمتر و انجام معامله بدون ریسک، یکی از انتخاب می­کردید.

کدام­یک برای شما مناسب­تر است؟

50% سود بیشتر یا خواب شب راحت­تر؟

به یاد داشته باشید که احتمال اینکه بازار از هدف سود شما فراتر رود و سود بیشتری برای شما به همراه داشته باشد، وجود دارد.

هنگام اصلاح معاملات باید نکات فراوانی را در نظر گرفت و پس‌ازآنجام معاملات بسیار بالاخره شما نیز فرآیندی را که با آن به­راحتی معامله کنید پیدا خواهید کرد.

در درس بعدی، نحوه اسکیل این کردن به موقعیت­ها را آموزش خواهیم داد.

احتمالاً این پرسش برایتان ایجاد شده که «چرا؟ چرا باید از اسکیل این در معاملات استفاده کنم؟»

اگر اسکیل این به موقعیت­ها را درست انجام دهید، می­توانید حداکثر سود خود را افزایش دهید.

اما همان­گونه که می­دانید «سود بیشتر، ریسک بیشتر» را به همراه دارد.

اگر از این روش به­درستی استفاده نکنید، ارزش حسابتان در معامله سریع­تر از کلیک کردن روی دکمه «بستن» کاهش می­یابد. بنابراین، قبل از اینکه بتوانید به خود بیایید تماس مارجین با شما گرفته خواهد شد.

چون ما نمی­خواهیم چنین اتفاقی بیفتد، از شما تقاضا داریم که به دروس خود دقت کنید!

تفاوت بین «روش درست» و «روش نادرست»، سودآوری موقعیت باز هنگام افزودن به آن، مقدار افزوده شده و تنظیم مجدد توقف­هاست.

در دروس بعدی، دو سناریوی بالقوه برای اسکیل این کردن به موقعیت را آموزش خواهیم داد. به دلیل اینکه معامله­گران در درجه اول «مدیران ریسک» هستند، نبایدهای افزودن به موقعیت باز را نیز کمی شرح خواهیم داد.

 

درس 3- نحوه اسکیل این کردن به موقعیت

اولین سناریو، افزودن به موقعیت در زمانی است که معامله به ضرر شما پیش می­رود. اضافه کردن واحدهای بیشتر به یک موقعیت ناموفق بسیار فریبنده است و یک معامله­گر تازه­کار هرگز نباید این کار را انجام دهد. اگر معامله به ضرر شما پیش می­رود، چرا باید واحدهای بیشتری به آن اضافه کنید و بیشتر ضرر دهید؟؟؟ منطقی نیست، درست است؟

اما اگر به موقعیت ناموفق خود اضافه کنید و اگر ترکیب ریسک موقعیت اولیه شما با ریسک موقعیت جدید شما در سطح حاشیه امن ریسک شما باقی بماند، انجام این کار مانعی ندارد. برای اینکه این تنظیمات معاملاتی ریسکی در بر نداشته باشد، باید از چند قاعده پیروی کنید:

  1. دستور توقف زیان ضروری است و باید رعایت شود.
  2. سطوح ورود به موقعیت باید قبل از اجرای معامله برنامه­ریزی و تعیین شوند.
  3. اندازه­های موقعیت باید از قبل محاسبه شوند و کل ریسک موقعیت­های ترکیبی در سطح حاشیه امن ریسک باشد.

بهتر است به یک مثال معاملاتی ساده در مورد نحوه انجام آن دقت کنید:

طبق نمودار فوق، جفت ارزی پایین­تر از 1.3200 رفته و سپس بازار قبل از شکست به سمت پایین، بین 1.2900 تا 1.3000 تثبیت شده است. پس‌ازاینکه جفت در حدود 1.2700 تا 1.2800 به انتها رسید به سمت منطقه تثبیت اخیر اصلاح شد. حال فرض کنید که شما معتقدید جفت به سمت پایین بازمی­گردد اما در انتخاب نقطه بازگشت دقیق شک دارید. چند سناریو برای ورود شما به معامله وجود دارد:

در سطح حمایت مبدل شده به مقاومت شکسته شده، 1.2900، یعنی انتهای سطح تثبیت موقعیت فروش بگیرید. مشکل ورود در 1.2900 این است که ممکن است جفت به سمت بالاتر حرکت کند و احتمالاً شما می‌توانستید به­صورت بالقوه با قیمت بهتری وارد شوید.

تا زمانی که جفت به رأس منطقه تثبیت برسد، 1.3000، صبر کنید که البته ازلحاظ روانی نیز سطح قابل­توجهی است – یک سطح مقاومت بالقوه عالی. اما اگر تا زمانی که بازار به 1.3000 برسد صبر کنید، ریسک عدم صعود بازار را تا آن سطح و سپس سقوط آن را به سطحی پایین­تر پذیرفته­اید و ممکن است بازگشت به روند نزولی را از دست بدهید.

شما می­توانید قبل از ورود تا زمانی که جفت منطقه مقاومت بالقوه را تست می­کند سپس به زیر 1.2900 در روند نزولی بازمی­گردد، صبر کنید. احتمالاً محافظه­کارانه­ترین روش همین است زیرا شما تأییدیه­ای مبنی بر بازگشت فروشندگان به دست آورده­اید اما در این مورد نیز ممکن است ورود با قیمت بهتر را از دست بدهید.

چه‌کار باید کرد؟ چرا در هر دو نقطه 1.2900 و 1.3000 وارد نشویم؟ می­توان این کار را انجام داد، درست است؟ بله، مطمئناً! فقط باید همه این­ها را قبل از ورود به معامله بنویسیم و پایبند برنامه خود باشیم!

بهتر است سطح توقف خود را تعیین کنیم. برای راحت­تر شدن مسئله، فرض کنید که شما 1.3100 را انتخاب می­کنید زیرا سطحی که به شما علامت داده اشتباه بوده و بازار به حرکت صعودی خود ادامه خواهد داد. این، همان‌جایی است که شما از معامله خود خارج می­شوید.

سپس بهتر است سطوح ورود خود را تعیین کنید. در هر دو نقطه 1.2900 و 1.3000 حمایت/مقاومت وجود داشته بنابراین، موقعیت­ها را در آنجا اضافه می­کنید.

درنهایت، اندازه­های موقعیت صحیح را محاسبه می­کنید تا در سطح حاشیه امن ریسک خود باقی بمانید.

فرض کنید 5,000 دلار در حسابتان دارید و قصد دارید تنها 2% ریسک کنید. این، بدان معناست که شما در معامله تنها 100 دلار قصد ریسک دارید (ریسک 0.02 × دلار تراز حساب 5,000).

یکی از روش­های تنظیم این معامله به شرح زیر است: فروش 2,500 واحد EUR/USD به نرخ 1.2900. با توجه به ماشین­حساب ارزش پیپ، 2,500 واحد EUR/USD بدان معناست که ارزش هر تغییر پیپ برابر با 0.25 دلار است. دستور توقف شما روی 1.3100 تنظیم شده یعنی شما دارای 200 پیپ توقف در این موقعیت هستید و اگر قیمت با توقف شما برخورد کند، 50 دلار ضرر کرده­اید ((200 پیپ) دستور توقف زیان × (0.25 دلار) ارزش هر تغییر پیپ).

مجدداً 5,000 واحد EUR/USD را با نرخ 1.300 بفروشید. با توجه به ماشین­حساب ارزش پیپ، 5,000 واحد EUR/USD بدان معناست که ارزش هر تغییر پیپ برابر با 0.50 دلار است. دستور توقف شما روی 1.3100 تنظیم شده یعنی شما دارای 100 پیپ توقف در این موقعیت هستید و اگر قیمت با توقف شما برخورد کند، 50 دلار ضرر کرده­اید ((200 پیپ) دستور توقف زیان × (0.50 دلار) ارزش هر تغییر پیپ).

با ترکیب این دو فرض، درصورتی‌که متوقف شوید، 100 دلار ضرر کرده­اید.

آسان است، نه؟ ما معامله­ای خلق کردیم که در آن می­توانیم در نقطه 1.2900 وارد شویم و حتی اگر بازار بالاتر رفت و موقعیت بازنده­ای ایجاد کرد، ما می­توانیم وارد موقعیت دیگری شویم و در محدوده پارامترهای نرمال ریسک باقی بمانیم.

و برای اینکه کنجکاوی شما برطرف شود، ترکیب دو معامله موجب ایجاد یک موقعیت فروش 7,500 واحد EUR/USD با میانگین قیمت 1.2966 و اسپرد توقف زیان 134 پیپ می­شود.

اگر بازار پس از فعال شدن دو موقعیت سقوط می­کرد، درصورتی‌که بازار با 1.2832 برخورد می­کرد، سود سود-به-ریسک 1به1 (100 دلار) به دست می­آمد ((دستور توقف شما) 134 – (میانگین سطح ورود) 1.2966). به دلیل اینکه بیشتر موقعیت شما با قیمت «بهتر» 1.3000 وارد شده بود، لازم نیست که EUR/USD فاصله چندانی از منطقه مقاومت بگیرد تا سود بسیاری نصیب شما شود. عالی است!!!

 

درس 4- نحوه اضافه کردن به موقعیت­های برنده

حال، نوبت نکات هیجان­انگیز است. اگر وارد یک حرکت در حال روند شوید، اسکیل این کردن به آن روش خوبی برای افزایش حداکثر سودتان است.

البته فراموش نکنید که کسب سود بیشتر، ریسک بالاتری را نیز طلب می­کند. بنابراین، باید هنگام افزودن به موقعیت به­منظور پرهیز از خطر، قواعدی را رعایت کرد:

  1. سطوح ورود از پیش تعیین‌شده برای واحدهای اضافه.
  2. محاسبه ریسک با واحدهای اضافه‌شده.
  3. دستور توقف زیان متحرک به­منظور ادامه رشد موقعیت در حدود پارامترهای ریسک قابل­قبول.

برای توضیح بهتر این استراتژی، یک مثال معاملاتی را بررسی خواهیم کرد.

تام یک «معامله­گر روند» است و تغییرات EUR/USD را به­دقت زیر نظر دارد. او فکر می­کند که پس از کمی تثبیت، معامله­گران به جفت به سمت بالا فشار خواهند آورد. بنابراین، وی تصمیم می­گیرد که یورو را در مقابل دلار با نرخ 1.2700 خریداری کند.

ابتدا مشاهده می­کند که تثبیت اخیر، هیچ­گاه کمتر از 1.2650 معامله نشده است. بنابراین، تصمیم می­گیرد دستور توقف خود را زیر سطح 1.2600 قرار دهد.

همچنین، تام فکر می­کند که چون 1.3000 سطح مقاومت قابل­توجهی ازلحاظ روانی است، سطح خوبی برای برداشت سودهاست زیرا احتمالاً صعود در همان نقطه متوقف می­شود.

با 100 پیپ توقف و 300 پیپ هدف سود، نسبت ریسک-به-سود او 1به3 است. او معمولاً تنها 2% از حساب خود را در هر معامله ریسک می­کند ولی این بار با انتخاب نسبت ریسک-به-سود بالاتر به این معامله بسیار مطمئن است. او تصمیم می­گیرد اگر بازار به نفع او حرکت کرد، موقعیت خود را افزایش دهد. تام تصمیم­ دارد که به ازای هر 100 پیپ، واحدهای بیشتری اضافه کند و 100 پیپ نیز توقف خود را دنبال نماید. به دلیل اینکه قصد افزودن واحدهای بیشتری را دارد، تصمیم می­گیرد که با ریسک اولیه 1% شروع کند.

اگر تراز حساب تام برای شروع معامله 10,000 دلار باشد، ریسک اولیه او 100 دلار خواهد بود (0.01 × دلار 10,000).

تام با انتخاب 100 پیپ توقف و 100 دلار ریسک، اندازه موقعیت اولیه او 10,000 واحد خواهد شد و او به ازای هر 100 پیپ، 10,000 واحد اضافه خواهد کرد و توقف خود را پس از هر 100 پیپ دنبال خواهد کرد.

بهتر است مرحله‌به‌مرحله با هر باز افزایش موقعیت، تغییر در نسبت ریسک-به-سود را بررسی کنیم.

این مثال ساده، تکنیک مقدماتی نحوه افزودن به موقعیت­های برنده و میزان تأثیرگذاری این کار را بر افزایش سود شما نشان می­دهد.

قبل از اینکه به تمام موقعیت­های برنده خود اضافه کنید، بهتر است بدانید که افزودن به موقعیت­های برنده همیشه بهترین ابزار برای همه شرایط یا محیط‌های بازار نیست.

درمجموع، اسکیل این کردن به موقعیت­های برنده برای بازارهای در حال روند یا تحرکات روزانه قوی مناسب است. به دلیل اینکه شما به موقعیتی که به نفعتان حرکت می­کند اضافه می­کنید، حرکت میانگین قیمت باز شدن نیز در جهت آن خواهد بود. این، بدان معناست که اگر بازار پس‌ازاینکه شما به موقعیت خود اضافه کردید، به ضررتان حرکت کند، به­سرعت معامله شما را به منطقه منفی خواهد رساند.

همچنین باید بدانید که اسکیل این کردن به موقعیت­های برنده در بازارهای محدوده یا دوره­های دارای نقدینگی پایین، منجر به توقف بیشتر شما خواهد شد.

نکته آخر اینکه با افزودن به موقعیت خود، مارجین­های موجود خود را نیز مصرف می­کنید. این مارجین­ها می­توانند در معاملات دیگر به کار برده شوند!

 

درس 5- خلاصه: اسکیل این و اوت کردن به/از معاملات

برای داشتن یک معامله بی­خطر به نکات زیر توجه داشته باشید:

  • همیشه از دستور توقف استفاده کنید.
  • تنها زمانی به موقعیت­های بازنده اضافه کنید که کل ریسک موقعیت­های ترکیبی در سطح حاشیه امن ریسک باشد.
  • هنگامی‌که به موقعیت برنده خود اضافه می­کنید، همیشه برای کنترل ریسک اضافی ناشی از اندازه موقعیت بزرگ­تر، توقف خود را دنبال کنید.
  • همیشه قبل از ورود به معامله اندازه­های موقعیت صحیح و جایگاه افزودن به/کم کردن از موقعیت خود را محاسبه کنید.
  • اسکیل این کردن به معاملات برنده بیشتر در بازارهای در حال روند و اسکیل اوت کردن بیشتر در بازارهای محدوده اثربخش است.

حال، روش صحیح اسکیل این و اسکیل اوت کردن به/از معاملات را یاد گرفتید. همیشه از قواعد پیروی کنید و مطمئن باشید که درنهایت در مسیری قرار می­گیرید که معامله پرسودی در آن خواهد بود1

 

آزمون 16

  • اسکیل کردن به چه معناست؟
  • اسکیل کردن به معنای افزودن یا کسر کردن واحد از موقعیت باز اولیه است.
  • اسکیل کردن به معنای میزان ریسک شما در مقایسه با سود بالقوه شما است.
  • اسکیل کردن به معنای ارزیابی همه معاملات در یک بازه زمانی مشخص و انتخاب بهترین آن­هاست.
  • کدام­یک از موارد زیر، از مزایای اسکیل کردن نیست؟
  • اسکیل کردن نیاز به نقطه ورود دقیق را از بین می­برد
  • اسکیل کردن می­تواند به شما در حفظ سود خودتان کمک کند
  • اسکیل کردن روشی است که با استفاده از آن در هیچ معامله­ای بازنده نخواهید شد
  • کدام­یک از موارد زیر، از معایب اسکیل کردن نیست؟
  • اسکیل کردن ریسک کلی شما را افزایش می­دهد
  • اسکیل کردن می­تواند کارگزار شما را مجبور به بستن حسابتان کند
  • اسکیل کردن می­تواند ریسک کلی شما را کاهش دهد
  • اسکیل اوت کردن به جه معناست؟
  • افزایش قرار گرفتن در معرض بازار
  • کاهش قرار گرفتن در معرض بازار
  • تنظیم مقدار ریسکی متحمل می­شوید با مقدار سود بالقوه شما
  • اگر یک لات استاندارد EUR/USD با نرخ 1.3400 و سه لات استاندارد با نرخ 1.3200 خریداری کنید، میانگین قیمت ورود شما چند است؟
  • 3350
  • 3300
  • 3250
  • اگر 10,000 واحد EUR/USD با نرخ 1.3200، 1.3300 و 1.3350 بخرید، میانگین قیمت ورود شما چند است؟
  • 3150
  • 3252
  • 3283
  • چه زمانی باید به موقعیت بازنده اضافه کنید؟
  • وقتی برنامه معاملاتی از پیش تعیین‌شده و حاشیه ریسک شما می­گوید
  • وقتی مارجین کافی دارید
  • وقتی احتمال برخورد با توقف زیان شما وجود دارد
  • درست یا نادرست: وقتی به یک موقعیت بازنده اسکیل این می­کنید، بهتر است از دستورهای توقف استفاده نکنید تا بتوانید در هر زمان که خواستید وارد شوید.
  • درست
  • نادرست
  • نمی­دانم
  • بهترین زمان برای اسکیل این کردن به موقعیت­های برنده کدام است؟
  • بازار در حال روند
  • بازار محدوده
  • بازار متلاطم
  • بهترین زمان برای اسکیل اوت کردن از موقعیت­های برنده کدام است؟
  • بازار در حال روند
  • بازار محدوده
  • بازار متلاطم

 

6-4- همبستگی ­های ارزی

درس 1- شرح همبستگی ارزی

تابه‌حال توجه کرده­اید که وقتی ارزش یک جفت ارزی معین افزایش می­یابد، ارزش جفت ارزی دیگر کاهش می­یابد؟ یا اینکه آیا توجه کرده­اید که وقتی ارزش همان جفت ارزی کاهش می­یابد، به نظر می­رسد که جفت ارزی دیگر نیز به دنبال آن سقوط می­کند؟

اگر پاسخ شما «بله» است، شاهد همبستگی ارزی بوده­اید!

اگر پاسخ شما «خیر» است، باید انجام کارهای کم­اهمیت­تر مانند خوابیدن، خوردن و بازی کردن را کنار بگذارید و وقت بیشتری را صرف مشاهده نمودارها کنید. اما نگران نباشید زیرا ما از مقدمات شروع می­کنیم…

همبستگی ارزی

نیمه اول، آسان است. همبستگی: رابطه بین دو چیز.

نیمه دوم بسیار آسان است و نیازی به توضیح ندارد.

همبستگی ارزی چیست؟

در دنیای اقتصاد، همبستگی یک مقیاس آماری است که نحوه حرکت دو اوراق بهادار را در رابطه با یکدیگر نشان می­دهد.

بنابراین، همبستگی ارزی نشان می­دهد که آیا دو جفت ارزی در یک بازه زمانی در یک جهت حرکت می­کنند، برخلاف جهت یکدیگر حرکت می­کنند یا مسیری کاملاً تصادفی نسبت به یکدیگر دارند.

هنگام معامله ارزها باید به یاد داشته باشید که به دلیل اینکه ارزها به‌صورت جفت معامله می­شوند، هیچ جفت ارزی کاملاً منزوی نخواهد بود.

شما باید نحوه حرکت جفت­های ارزی را در رابطه با یکدیگر بفهمید، خصوصاً اگر با تأثیر همبستگی­های ارزی بر میزان ریسکی که در معرض حساب معاملاتی خود قرار می­دهید، آشنا نباشید. البته این نکته در مواردی که تنها یک جفت ارزی را در بازه زمانی معین معامله می­کنید اهمیت چندانی ندارد.

اگر متوجه نباشید که هنگام معامله همزمان چند جفت چه انفاقی برای حسابتان می­افتد، خواهید مرد! نابود خواهید شد! جان از بدنتان خارج خواهد شد! بازهم بر اهمیت همبستگی­های ارزی تأکید کنیم؟!

در این بخش، یاد خواهید گرفت که همبستگی ارزی به چه معناست و چگونه می­توانید با استفاده از آن به معامله­گر باهوش­تری تبدیل شده و تصمیمات مسئولانه­تری در مورد مدیریت ریسک خود بگیرید.

همبستگی به­صورت ضریب همبستگی محاسبه می­شود و دامنه آن بین 1- تا 1+ است.

همبستگی مثبت کامل (ضریب همبستگی 1+) بدان معناست که دو جفت ارزی همیشه به یک جهت حرکت می­کنند.

همبستگی منفی کامل (ضریب همبستگی 1-) بدان معناست که دو جفت ارزی همیشه در جهت مخالف یکدیگر حرکت می­کنند.

اگر همبستگی 0 باشد، بدان معناست که جفت­های ارزی همبستگی ندارند یا همبستگی بین آن­ها صفر است. آن­ها کاملاً مستقل از یکدیگر هستند و نسبت به هم حالت تصادفی دارند. و ما نمی­دانیم که یک جفت در رابطه با جفت دیگر چه حرکتی خواهد کرد.

 

درس 2- نحوه خواندن جدول­های همبستگی ارزی

آیا شما حافظه تصویری خوبی دارید؟ اگر این­گونه است، عاشق این بخش خواهید شد!

به جدول­های زیر نگاهی بیندازید.

هرکدام از جدول­ها رابطه بین هر جفت ارزی اصلی (به رنگ نارنجی) را با جفت­های ارزی دیگر (به رنگ سفید) در بازه­های زمانی مختلف نشان می­دهد.

به یاد داشته باشید که همبستگی ارزی به­صورت ضریب همبستگی، عددی بین 1.00- و 1.00+، به شکل اعشار نشان داده شده است. ضریب 1+ یا نزدیک به آن نشان می­دهد که دو جفت، همبستگی مثبت قوی دارند و احتمالاً به یک سمت حرکت خواهند کرد.

به همین ترتیب، ضریب 1- یا نزدیک به آن نشان می­دهد که دو جفت، هنوز هم همبستگی قوی دارند اما از نوع منفی و درنتیجه جفت­ها در خلاف جهت یکدیگر حرکت خواهند کرد.

ضریب صفر یا نزدیک به آن نشان می­دهد که جفت­ها، رابطه بسیار ضعیف یا تصادفی دارند.

همبستگی­های EUR/USD

EUR/USD USD/JPY USD/CHF GBP/USD USD/CAD AUD/USD NZD/USD EUR/JPY EUR/GBP
1 هفته -0.23 -1.00 0.94 -0.98 0.98 0.93 0.93 0.86
1 ماه 0.63 -0.98 0.13 -0.90 0.90 0.96 0.91 0.86
3 ماه -0.62 -0.92 0.83 0.14 0.63 0.42 0.61 0.75
6 ماه -0.62 -0.85 0.31 -0.35 0.61 0.65 0.28 0.71
1 سال -0.69 -0.98 0.88 -0.93 0.95 0.96 0.66 0.02

 

همبستگی­های USD/JPY

USD/JPY EUR/USD USD/CHF GBP/USD USD/CAD AUD/USD NZD/USD EUR/JPY EUR/GBP
1 هفته -0.23 0.22 -0.21 0.07 -0.22 0.07 0.14 -0.20
1 ماه 0.63 -0.52 -0.35 -0.58 0.46 0.64 0.89 0.77
3 ماه -0.62 0.52 -0.62 -0.40 -0.30 0.09 0.24 -0.35
6 ماه -0.62 0.78 0.14 0.43 -0.70 -0.63 0.58 -0.68
1 سال -0.69 0.74 -0.51 0.67 -0.69 -0.69 0.09 -0.20

 

همبستگی­های USD/CHF

USD/CHF EUR/USD USD/JPY GBP/USD USD/CAD AUD/USD NZD/USD EUR/JPY EUR/GBP
1 هفته -1.00 0.22 -0.95 0.98 -0.99 -0.95 -0.93 -0.83
1 ماه -0.98 -0.52 -0.24 0.89 -0.93 -0.94 -0.87 -0.79
3 ماه -0.92 0.52 -0.79 0.14 -0.78 -0.57 -0.62 -0.67
6 ماه -0.85 0.78 -0.07 0.66 -0.88 -0.86 0.06 -0.74
1 سال -0.98 0.74 -0.87 0.96 -0.98 -0.98 -0.58 -0.01

 

همبستگی­های GBP/USD

GBP/USD EUR/USD USD/JPY USD/CHF USD/CAD AUD/USD NZD/USD EUR/JPY EUR/GBP
1 هفته 0.94 -0.21 -0.95 -0.90 0.94 0.87 0.88 0.64
1 ماه 0.13 -0.13 -0.24 -0.26 0.31 0.20 -0.10 -0.39
3 ماه 0.83 -0.62 -0.79 0.21 0.70 0.49 0.41 0.26
6 ماه 0.31 0.14 -0.07 0.17 -0.02 -0.16 0.49 -0.45
1 سال 0.88 -0.51 -0.87 -0.89 0.87 0.86 0.69 -0.45

 

همبستگی­های USD/CAD

USD/CAD EUR/USD USD/JPY USD/CHF GBP/USD AUD/USD NZD/USD EUR/JPY EUR/GBP
1 هفته -0.98 0.07 0.98 -0.90 -0.98 -0.98 -0.97 -0.88
1 ماه -0.89 -0.58 0.89 -0.26 -0.96 -0.96 -0.83 -0.70
3 ماه 0.14 -0.40 0.14 0.21 -0.41 -0.56 -023 -0.02
6 ماه -0.35 0.43 0.66 0.17 -0.83 -0.77 0.16 -0.45
1 سال -0.93 0.67 0.96 -0.89 -0.97 -0.96 -0.59 0.13

 

همبستگی­های AUD/USD

AUD/USD EUR/USD USD/JPY USD/CHF GBP/USD USD/CAD NZD/USD EUR/JPY EUR/GBP
1 هفته 0.98 -0.22 -0.99 0.94 -0.98 0.95 0.92 0.83
1 ماه 0.90 0.46 -0.93 0.31 -0.96 0.94 0.76 0.67
3 ماه 0.63 -0.30 -0.78 0.70 -0.41 0.87 0.48 0.28
6 ماه 0.61 -0.70 -0.88 -0.02 -0.83 0.91 -0.23 0.58
1 سال 0.95 -0.69 -0.98 0.87 -0.97 0.99 0.59 -0.0

 

همبستگی­های NZD/USD

NZD/USD EUR/USD USD/JPY USD/CHF GBP/USD USD/CAD AUD/USD EUR/JPY EUR/GBP
1 هفته 0.93 0.07 -0.95 0.87 -0.98 0.95 0.98 0.83
1 ماه 0.96 0.64 -0.94 0.20 -0.96 0.94 0.90 0.79
3 ماه 0.42 0.09 -0.57 0.49 -0.56 0.87 0.61 0.17
6 ماه 0.65 -0.63 -0.86 -0.16 -0.77 0.91 -0.09 0.72
1 سال 0.96 -0.63 -0.98 0.86 -0.96 0.99 0.61 0.00

 

همبستگی­های EUR/JPY

EUR/JPY EUR/USD USD/JPY USD/CHF GBP/USD USD/CAD AUD/USD NZD/USD EUR/GBP
1 هفته 0.93 0.14 -0.93 0.88 -0.97 0.92 0.98 0.81
1 ماه 0.91 0.89 -0.84 -0.10 -0.83 0.76 0.90 0.90
3 ماه 0.61 0.24 -0.62 0.41 -0.23 0.48 0.61 0.58
6 ماه 0.28 0.58 0.06 0.49 0.16 -0.23 -0.09 -0.09
1 سال 0.66 0.09 -0.58 0.69 -0.59 0.59 0.61 -0.20

 

همبستگی­های EUR/GBP

EUR/GBP EUR/USD USD/JPY USD/CHF GBP/USD USD/CAD AUD/USD NZD/USD EUR/JPY
1 هفته 0.86 -0.20 -0.83 0.64 -0.88 0.83 0.83 0.81
1 ماه 0.86 0.77 -0.79 -0.39 -0.70 0.67 0.79 0.90
3 ماه 0.75 -0.35 -0.67 0.26 -0.02 0.28 0.17 0.58
6 ماه 0.71 -0.68 -0.74 -0.45 -0.45 0.58 0.72 -0.09
1 سال 0.02 -0.20 -0.01 -0.45 0.13 -0.03 0.00 -0.20

 

درس 3- آیا بدون اینکه خبر داشته باشید، ریسک خود را دو برابر کرده­ اید؟

وقتی در حال معامله همزمان چند جفت ارزی هستید، همیشه از میزان ریسکی که در معرض آن قرار دارید آگاه باشید.

ممکن است فکر کنید که با معامله جفت­های مختلف، ریسک خود را پخش کرده­اید اما بسیاری از جفت­ها به یک جهت حرکت می­کنند.

بهتر است به مثالی درباره دو جفت دارای همبستگی بسیار بالا در بازه زمانی یک هفته بپردازیم:

EUR/USD و GBP/USD

EUR/USD USD/JPY USD/CHF GBP/USD USD/CAD AUD/USD NZD/USD EUR/JPY EUR/GBP
1 هفته -0.23 -1.00 0.94 -0.98 0.98 0.93 0.93 0.86
1 ماه 0.63 -0.98 0.13 -0.90 0.90 0.96 0.91 0.86
3 ماه -0.62 -0.92 0.83 0.14 0.63 0.42 0.61 0.75
6 ماه -0.62 -0.85 0.31 -0.35 0.61 0.65 0.28 0.71
1 سال -0.69 -0.98 0.88 -0.93 0.95 0.96 0.66 0.02

 

با توجه به جدول فوق، همبستگی بالایی بین این دو جفت وجود دارد (ضریب 0.94). نسبت EUR/USD به GBP/USD مانند نسبت کره به مربا است! مانند روغن و آب! مانند بن و جری!

فکر کنم که منظورمان را متوجه شدید. نکته مهم این است که این دو جفت دست در دستان یکدیگر، فرار می­کنند. برای اینکه ثابت کنیم اعداد اشتباه نمی­کنند، به نمودار 4ساعته آن­ها توجه کنید. مشاهده می­کنید که هر دو، به یک جهت حرکت کرده­اند… به سمت پایین.

به موضوع ریسک بازمی­گردیم. می­توان مشاهده کرد که باز کردن یک موقعیت در EUR/USD و GBP/USD همانند دو برابر کردن یک موقعیت است.

مثلاً، اگر 1 لات EUR/USD و 1 لات GBP/USD بخرید، درواقع 2 لات EUR/USD خریده­اید زیرا هر دو جفت به یک سمت حرکت خواهند کرد.

به‌عبارت‌دیگر، شما ریسک خود را افزایش می­دهید. اگر هر دو جفت را بخرید، دو فرصت برای اشتباه کردن ندارید! تنها یک فرصت اشتباه دارید زیرا اگر EUR/USD سقوط کند و شما متوقف شوید، احتمالاً GBP/USD نیز سقوط خواهد کرد و متوقف خواهید شد (با برعکس).

همچنین نمی­توانید EUR/USD را بخرید و GBP/USD را بفروشید زیرا اگر EUR/USD افزایش یابد، احتمالاً GBP/USD نیز افزایش خواهد یافت و درنهایت شما با چه چیزی مواجه می­شوید؟

اگر فکر می­کنید که سود و ضررتان همیشه صفر خواهد شد، سخت در اشتباه هستید. ارزش پیپ EUR/USD و GBP/USD متفاوت است و تنها به دلیل اینکه همبستگی بالایی دارند، بدان معنا نیست که همیشه دقیقاً در همان دامنه پیپ حرکت می­کنند.

فراریت جفت­های ارزی بی­ثبات است. ممکن است EUR/USD، 200 پیپ افزایش یابد درحالی‌که GBP/USD، تنها 190 پیپ بالا رود. اگر چنین اتفاقی بیفتد، ضررهای حاصل از معامله GBP/USD شما (به دلیل اینکه در موقعیت فروش بوده است) اکثر و یا همه سودهای حاصل از معامله EUR/USD شما را از بین می­برد.

حال تصور کنید که EUR/USD، 190 پیپ و GDP/USD، 200 پیپ افزایش داشته­اند. در این شرایط حتماً ضرر می­کردید!

خرید یک جفت ارزی و فروش جفت ارزی دیگر که همبستگی بالایی با یکدیگر دارند، کاملاً زیان‌بار است.

با این کار علاوه بر پرداخت مجدد اسپرد، سود خود را نیز به دلیل اینکه یکی از جفت­ها سود جفت دیگر را از بین می­برد کاهش خواهید داد. و حتی از آن بدتر، ممکن است به دلیل ارزش­های پیپ متفاوت و فراریت همیشگی جفت­های ارزی، بازنده شوید.

بهتر است مثال دیگری را با EUR/USD و USD/CHF بررسی کنیم.

EUR/USD همبستگی منفی شدیدی با USD/CHF دارد.

همبستگی هفتگی آن نشان می­دهد که ضریب همبستگی منفی کامل دارند (1.00-). آن­ها مانند تام و جری، آب و آتش، باگز بانی و المر فاد، سوپرمن و سنگ کرپتونیت، بوستون سلتیک و لوس­آنجلس لیکرز، منچستر یونایتد و لیورپول هستند!

این دو جفت کاملاً خلاف جهت یکدیگر حرکت می­کنند. نمودارهای را مشاهده کنید:

داشتن موقعیت مخالف نسبت به جفت­های دارای همبستگی منفی همانند داشتن موقعیت یکسان نسبت به جفت­های دارای همبستگی مثبت است.

با خرید EUR/USD و فروش USD/CHF درواقع شما یک موقعیت را دو برابر کرده­اید.

مثلاً، اگر شما 1 لات EUR/USD بخرید و 1 لات USD/CHF بفروشید، درواقع 2 لات EUR/USD خریده­اید زیرا اگر EUR/USD افزایش یابد، USD/CHF کاهش می­یابد و از هر دو جفت سود خواهید کرد.

البته باید متوجه باشید که با این کار ریسک خود را افزایش داده­اید. در همین مثال، اگر EUR/USD به‌شدت کاهش یابد احتمالاً هر دو معامله شما متوقف خواهد شد و درنتیجه در هر دو معامله ضرر خواهی کرد.

البته اگر تصمیم به خرید EUR/USD یا فروش USD/CHF بگیرید به­جای اینکه هر دو معامله را باهم انجام دهید ضرر خود را کاهش داده­اید.

از سوی دیگر، خرید (یا فروش) همزمان EUR/USD و USD/CHF معمولاً نتیجه­ای معکوس دارد زیرا درواقع هر دو معامله را لغو می­کنید.

به دلیل اینکه دو جفت در جهت مخالف یکدیگر حرکت می­کنند، یکی از آن­ها سودآور و دیگری منجر به ضرر خواهد شد. بنابراین احتمالاً درنهایت یا سود کمی نصیبتان خواهد شد زیرا یکی از جفت­ها سود دیگری را خنثی می­کند یا ضرر خواهید کرد زیرا ارزش پیپ و دامنه فراریت هر یک از جفت­ها متفاوت است.

 

درس 4- نحوه استفاده از همبستگی ارزی در معاملات

با استفاده از جدول زیر می­توانید ارزش­های متفاوت ضریب همبستگی ارزی را تفسیر کنید.

0.1- همبستگی معکوس کامل
0.8- همبستگی معکوس بسیار شدید
0.6- همبستگی معکوس بالا، شدید
0.4- همبستگی معکوس متوسط
0.2- همبستگی معکوس پایین، ضعیف
0 عدم همبستگی. کاملاً تصادفی
0.2 همبستگی ناچیز، بسیار ضعیف
0.4 همبستگی پایین، ضعیف
0.6 همبستگی متوسط
0.8 همبستگی بالا، قوی
1.0 همبستگی کامل

 

بنابراین، هم­اکنون می­دانید که همبستگی ارزی چیست و چگونه باید آن را از روی نمودار بخوانید. اما هنوز نمی­دانید که استفاده از همبستگی ارزی چه کمکی به موفقیت بیشتر معاملات شما خواهد کرد. چرا به این مهارت شگفت­انگیز در جعبه­ابزار معاملاتی خود نیاز دارید؟

دلایل متعددی در پاسخ به این پرسش وجود دارد که به شرح زیر است:

  1. حذف معاملات دارای نتیجه معکوس

استفاده از همبستگی­ها به شما کمک خواهد کرد تا از موقعیت­هایی که یکدیگر را لغو می­کنند دوری کنید. همان­گونه که جدول و مثال قبل نشان داد، می­دانیم که EUR/USD و USD/CHF 100% مخالف یکدیگر حرکت می­کنند.

بنابراین، باز کردن موقعیت خرید EUR/USD و خرید USD/CHF بیهوده و گاهی گران است. علاوه بر اینکه باید دو بار اسپرد پرداخت کنید، هر تغییر در قیمت موجب خواهد شد که یک جفت افزایش یابد و جفت دیگر کاهش یابد.

ما قصد نداریم که در مقابل زحمات فراوانی که متحمل می­شویم، سود کمی نصیبمان شود!

  1. سودهای اهرم سرمایه

… یا ضررهای آن. شما فرصت دارید تا موقعیت­های خود را برای افزایش سود چند برابر کنید. بهتر است مجدداً نگاهی به 1 هفته رابطه بین EUR/USD و GBP/USD در مثال قبل بیندازیم.

این دو جفت، همبستگی مثبت قوی دارند و GBP/USD تقریباً مرحله­به­مرحله در پی EUR/USD حرکت می­کند.

باز کردن موقعیت خرید برای هر دو جفت، عملاً به معنای انتخاب EUR/USD و دو برابر کردن موقعیت آن است. درواقع شما با این کار در حال استفاده از اهرم سرمایه خود هستید! اگر همه‌چیز خوب پیش رود، سود کلانی نصیبتان خواهد شد وگرنه ضرر فراوانی خواهید کرد!

  1. تنوع­ بخشیدن (Diversify) به ریسک

درک وجود همبستگی­ها به شما اجازه می­دهد تا از جفت­های ارزی مختلف استفاده کنید و درعین‌حال به نقطه­نظر خود برتری دهید. به­جای معامله تنها یک جفت می­توانید ریسک خود را در دو جفتی که به یک جهت حرکت می­کنند توزیع کنید.

جفت­هایی را انتخاب کنید که دارای همبستگی قوی و بسیار قوی هستند (حدود 0.7). مثلاً، EUR/USD و GBP/USD تمایل دارند که باهم حرکت کنند. همبستگی کامل بین این دو جفت به شما فرصت خواهد داد تا تنوع­بخشی کنید و ریسک خود را کاهش دهید.

فرض کنید قصد خرید USD را دارید.

به­جای باز کردن دو موقعیت فروش EUR/USD، می­توانید یک EUR/USD و یک GBP/USD را بفروشید که کمی ریسک شما را کاهش خواهد داد و موقعیت کلی شما را تنوع می­بخشد.

در شرایطی که دلار آمریکا به­سرعت فروش می­رود، احتمالاً یورو کمتر از پوند تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.

  1. پوشش (Hedge) ریسک

باوجوداینکه پوشش منجر به تحقق سود کمتر خواهد شد اما می­تواند ضررها را نیز کاهش دهد. اگر یک موقعیت خرید EUR/USD باز کنید و به ضرر شما حرکت کند، بهتر است یک موقعیت خرید کوچک در جفتی باز کنید که خلاف جهت EUR/USD حرکت می­کند، مانند USD/CHF.

با این کار ضررهای بزرگ را دفع کردید!

شما می­توانید از ارزش­های متفاوت پیپ در هر جفت ارزی به نفع خود استفاده کنید.

مثلاً، باوجوداینکه EUR/USD و USD/CHF تقریباً دارای همبستگی معکوس کامل 1.0- هستند، ارزش­های پیپ آن­ها متفاوت است. فرض کنید که یک مینی لات 10,000 واحدی معامله می­کنید بنابراین، یک پیپ EUR/USD برابر با 1 دلار و یک پیپ USD/CHF برابر با 0.93 دلار است.

اگر یک مینی لات EUR/USD بخرید، می­توانید با خرید یک مینی لات USD/CHF معامله خود را پوشش دهید. اگر EUR/USD 10 پیپ سقوط کند، شما 10 دلار ضرر خواهید کرد. اما معامله USD/CHF شما 9.30 دلار سود خواهد داشت.

بنابراین، به­جای اینکه 10 دلار ضرر کرده باشید تنها 0.70 دلار ضرر کرده­اید!

باوجوداینکه احتمالاً پوشش ریسک بهترین ابزار در دستان شماست اما معایبی نیز دارد. اگر EUR/USD افزایش یابد، سود شما به دلیل ضررهای حاصل از موقعیت USD/CHF محدودیت خواهد داشت.

همچنین، همبستگی ممکن است ضعیف شود. تصور کنید که EUR/USD 10 پیپ سقوط کند و CHF/USD تنها 5 پیپ افزایش یابد، تخت باقی بماند یا حتی سقوط کند! حساب شما بیش ازآنچه تصور می­کردید خالی خواهد شد.

بنابراین، هنگام پوشش بسیار مراقب باشید!

  1. تأیید شکست­ها و اجتناب از کاذب­ها

شما می­توانید از همبستگی­های ارزی به­منظور تأیید نشانه­های ورود و خروج معاملات استفاده کنید.

مثلاً، به نظر می­رسد که EUR/USD سطح حمایت مهمی را تست می­کند. شما تغییرات قیمت را زیر نظر می­گیرید و منتظر فروش در شکست به سمت پایین هستید.

به دلیل اینکه EUR/USD دارای همبستگی مثبت با GBP/USD و همبستگی منفی با USD/CHF و USD/JPY است، این جفت­ها را نیز زیر نظر می­گیرید تا بدانید آیا بزرگی حرکت آن­ها نیز همانند EUR/USD هست یا نه.

متوجه می­شوید که GBP/USD نیز در نزدیکی یکی از سطوح حمایت مهم معامله می­شود و USD/CHF و USD/JPY نیز در نزدیکی یکی از سطوح مقاومت مهم معامله می­شوند.

این تحرکات بدان معناست که حرکت اخیر مربوط به دلار آمریکاست و شکست احتمالی  EUR/USD را تأیید می­کند زیرا سه جفت­ دیگر نیز تحرکی مشابه دارند. بنابراین، تصمیم می­گیرید که شکست را معامله کنید.

حال تصور کنید که تحرک سه جفت دیگر به بزرگی تحرک EUR/USD نیست.

GBP/USD در حال سقوط نیست، USD/JPY در حال افزایش نیست و USD/CHF دوطرفه است. این­ها معمولاً نشانه قدرتمندی حاکی از آن است که کاهش EUR/USD مرتبط با دلار آمریکا نیست و به­احتمال بسیار زیاد ناشی از انتشار خبر بدی از جانب اتحادیه اروپاست.

ممکن است قیمت زیر سطح حمایت کلیدی موردنظر شما معامله شود اما به دلیل اینکه جفت­های همبسته دیگر به‌تناسب EUR/USD حرکت نمی­کنند، قیمت­ها در ادامه یکدیگر حرکت نخواهند کرد و قیمت به بالاتر از سطح حمایت بازخواهد گشت و منجر به بروز شکست کاذب خواهد شد.

اما اگر هنوز هم قصد معامله این تنظیمات را دارید، به دلیل اینکه هیچ­گونه «تأییدیه همبستگی» از جفت­های دیگر دریافت نکرده­اید، می­توانید با کاهش ریسک خود و معامله با اندازه موقعیت کوچک­تر، هوشمندانه عمل کنید.

 

درس 5- مراقب باشید! همبستگی­های ارزی تغییر می­کنند!

بازار ارز مانند یک بیمار شیزوفرنی دارای اختلال دوقطبی است که مدام در حال خوردن شکلات است، قند بسیار بالایی دارد و روحیاتش در تمام طول روز دارای نوسانات فرار است.

اصلاً قد اغراق نداشتیم و واقعاً همین­گونه است.

باوجوداینکه همبستگی­های ارزی بین جفت­های ارزی گاهی روزها، هفته­ها، ماه­ها یا حتی سال­ها قوی یا ضعیف باقی می­ماند اما درنهایت بی­تردید زمانی که شما انتظار ندارید تغییر خواهد کرد.

ممکن است همبستگی‌های ارزی قدرتمندی که در ماه جاری مشاهده می­کنید، در ماه بعد کاملاً متفاوت باشند.

به جدول 1 توجه کنید.

USD/JPY EUR/USD USD/CHF GBP/USD USD/CAD AUD/USD NZD/USD EUR/JPY EUR/GBP
1 هفته -0.23 0.22 -0.21 0.07 -0.22 0.07 0.14 -0.20
1 ماه 0.63 -0.52 -0.35 -0.58 0.46 0.64 0.89 0.77
3 ماه -0.62 0.52 -0.62 -0.40 -0.30 0.09 0.24 -0.35
6 ماه -0.62 0.78 0.14 0.43 -0.70 -0.63 0.58 -0.68
1 سال -0.69 0.74 -0.51 0.67 -0.69 -0.69 0.09 -0.20

 

همبستگی­های جفت موردنظر را در بازه­های زمانی مختلف با یکدیگر مقایسه کنید.

به چه نکته­ای دست پیدا کردید؟

در اکثر مواقع، این همبستگی­ها در بازه­های زمانی مختلف با یکدیگر متفاوت هستند و در همه جهات تغییر می­کنند.

نکته­ای که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که همبستگی­های ارزی تغییر می­کنند و این تغییر به­دفعات اتفاق می­افتد.

و با مشاهده EUR/USD در فواصل 1 ماه و 3 ماه می­توان مشاهده کرد که آن­ها در یک بازه زمانی کوتاه تغییر چشمگیری دارند.

به دلیل تغییرات مستمر در تمایل بازار ارز، حتماً باید از همبستگی­های ارزی فعلی اطلاع داشته باشید.

مثلاً، در بازه زمانی 1 هفته­ای، همبستگی میان USD/JPY و USD/CHF، 0.22 بوده است. این، همبستگی بسیار پایین است و نشان می­دهد که جفت­ها همبستگی ناچیزی دارند.

اما اگر به داده­های سه‌ماهه همان بازه زمانی نگاهی بیندازیم، متوجه خواهیم شد که این عدد به 0.52 و سپس در شش ماه به 0.78 و درنهایت در یک سال به 0.74 تبدیل شده است.

در این مثال می­توان مشاهده کرد که این دو جفت در رابطه همبستگی بلندمدت خود یک «جدایی» داشته­اند. رابطه­ای که همبستگی مثبت قدرتمندی در بلندمدت داشت، در کوتاه­مدت به­شدت ضعیف شده است.

اگر آن­ها یک زوج واقعی بودند و تنها به مدت یک ماه یا کمتر با یکدیگر رابطه داشتند احتمالاً تصور می­کردند که با یکدیگر تفاهم و سازگاری ندارند، غافل از اینکه شور عشق میان آن­ها با گذشت زمان به اوج خود خواهد رسید!

اگر EUR/USD و GBP/USD را مشاهده کنید، مثال زیر نشان­دهنده میزان تغییر و نوسان همبستگی­های ارزی خواهد بود.

بازه یک‌هفته‌ای، همبستگی بسیار قوی با ضریب 0.94 را نشان می­دهد!

… اما این رابطه قبل از تحکیم دوباره در بازه سه‌ماهه و رسیدن به 0.83، در بازه یک‌ماهه به­شدت روبه‌زوال می­رود و به 0.13 می­رسد سپس در بازه شش‌ماهه خود دوباره روبه‌زوال گذاشته و همبستگی ضعیفی را نشان می­دهد.

EUR/USD USD/JPY USD/CHF GBP/USD USD/CAD AUD/USD NZD/USD EUR/JPY EUR/GBP
1 هفته -0.23 -1.00 0.94 -0.98 0.98 0.93 0.93 0.86
1 ماه 0.63 -0.98 0.13 -0.90 0.90 0.96 0.91 0.86
3 ماه -0.62 -0.92 0.83 0.14 0.63 0.42 0.61 0.75
6 ماه -0.62 -0.85 0.31 -0.35 0.61 0.65 0.28 0.71
1 سال -0.69 -0.98 0.88 -0.93 0.95 0.96 0.66 0.02

 

مثال زیر نشان می­دهد که تغییرات همبستگی­های ارزی می­تواند بسیار شدید باشد. نگاهی به USD/JPY و NZD/USD بیندازیم…

USD/JPY EUR/USD USD/CHF GBP/USD USD/CAD AUD/USD NZD/USD EUR/JPY EUR/GBP
1 هفته -0.23 0.22 -0.21 0.07 -0.22 0.07 0.14 -0.20
1 ماه 0.63 -0.52 -0.35 -0.58 0.46 0.64 0.89 0.77
3 ماه -0.62 0.52 -0.62 -0.40 -0.30 0.09 0.24 -0.35
6 ماه -0.62 0.78 0.14 0.43 -0.70 -0.63 0.58 -0.68
1 سال -0.69 0.74 -0.51 0.67 -0.69 -0.69 0.09 -0.20

 

ضریب همبستگی یک­ساله آن­ها 0.69- بوده است. این، نشان­دهنده همبستگی متوسط روبه قوی است. اما اگر به همبستگی یک‌ماهه آن­ها نگاه کنید، ضریب همبستگی آن­ها دچار نوسان بوده است. بنابراین، مراقب باشید!

همبستگی­های ارزی بنا به دلایل مختلف تغییر می­کنند. این دلایل می­توانند هر چیزی باشند، از تغییر نرخ­های بهره یک کشور گرفته تا تغییر سیاست­های پولی یا هر رویداد اقتصادی یا سیاسی که موجب تغییر تمایل معامله­گران نسبت به یک ارز شود.

 

درس 6- نحوه محاسبه همبستگی­ های ارزی با استفاده از اکسل

همان­گونه که مشاهده کردید، همبستگی­ها با گذشت زمان تغییر کرده و جابه­جا می­شوند. بنابراین، اطلاع از قدرت­ها و جهت­های ضریب ارزی اهمیت بیشتری می­یابد.

خوشبختانه، شما می­توانید در آرامش خانه و با استفاده از اپلیکیشن اسپردشیت (صفحه گسترده) مورد علاقه خود، همبستگی­های ارزی را محاسبه کنید.

ما در اینجا از برنامه اکسل مایکروسافت استفاده می­کنیم اما شما می­توانید از هر نرم­افزار دارای فرمول همبستگی استفاده کنید.

الف. ما فرض می­کنیم که شما داده­های روزانه قیمت را از داخل آستین خود بیرون نخواهید کشید و آن­ها را به‌صورت آنلاین تهیه خواهید کرد. بنابراین، مرحله 1، انجام همین کار است! داده­های خود را مثلاً در 6 ماه گذشته به دست آورید. به یاد داشته باشید که این داده­ها باید حاوی قیمت­های روزانه بسته شدن باشند.

ب. نرم­افزار اکسل را باز کنید.

ج. داده­های خود را کپی کرده و درون یک اسپردشیت خالی بریزید (بچسبانید) یا فایل داده­های صادرشده (exported data file) را در منوی تنظیمات باز کنید.

  1. داده­های 6 ماه گذشته را به دست آورید!

الف. حال، داده­های خود را به­گونه­ای مرتب کنید که شبیه شکل زیر شوند. رنگ و فونت طبق سلیقه خودتان قابل‌تغییر است، لذت ببرید! اما رنگ زرد انتخاب خوبی نخواهد بود!

الف. حال، باید بازه زمانی را انتخاب کنید. آیا همبستگی ارزی هفته پیش را می­خواهید؟ ماه گذشته؟ سال گذشته؟ میزان داده­های قیمتی که در اختیار دارید، این امر را مشخص می­کند اما همیشه می­توانید داده­های بیشتری به دست آورید. در این مثال، از داده­های ماه گذشته استفاده می­کنیم.

الف. درون اولین جای خالی زیر اولین جفت تطبیقی خود (من قصد دارم همبستگی EUR/USD را با جفت­های دیگر محاسبه کنم بنابراین، با EUR/USD و USD/JPY شروع می­کنم)، عبارت زیر را تایپ کنید: =correl(

الف. سپس، دامنه جاهای خالی را برای داده­های قیمت EUR/USD که پس‌ازآن یک ویرگول وجود دارد، انتخاب کنید. این دامنه را با یک جعبه مشخص می­کنید.

الف. پس از ویرگول، دامنه داده­های قیمت USD/JPY را انتخاب کنید، همانند EUR/USD.

الف. به­منظور انجام محاسبه ضریب همبستگی EUR/USD و USD/JPY روی دکمه «اینتر» (تأیید) صفحه‌کلید خود کلیک کنید.

الف. مراحل 5 تا 9 را برای جفت­ها و بازه­های زمانی دیگر تکرار کنید. وقتی این اقدامات را انجام دادید، می­توانید داده­های جدید خود را مشاهده کنید و جدول باحالی مانند جدول زیر بسازید!

بازه­ های زمانی یک‌هفته‌ای، یک‌ماهه، سه‌ماهه، شش‌ماهه و یک‌ساله کامل­ترین چشم­انداز را نسبت به همبستگی­های بین جفت­های ارزی فراهم می­کنند. اما درنهایت شما باید تصمیم بگیرید که قصد آنالیز چند بازه زمانی را دارید.

به­روز کردن داده­های ضریب همبستگی ارزی هر دو هفته یک‌بار کافی است مگر اینکه اعتیاد داشته باشید و هرروز این کار را انجام دهید. اگر ساعتی یک‌بار این کار را انجام می­دهید احتمالاً مشکلی دارید و باید تفریح دیگری برای خود پیدا کنید!

 

درس 7- خلاصه: همبستگی­ های ارزی

برخی جفت­های ارزی به دنبال یکدیگر حرکت می­کنند و برخی دیگر همانند دو قطب یکسان آهن­ربا در جهت مخالف یکدیگر حرکت می­کنند.

هنگام معامله همزمان چند جفت ارزی باید از میزان ریسکی که حسابتان در معرض آن قرار می­گیرد مطلع باشید.

ممکن است فکر کنید که با معامله جفت­های مختلف در حال توزیع یا تنوع­بخشی ریسک خود هستید اما باید بدانید که بسیاری از این جفت­ها به یک سمت حرکت می­کنند.

با معامله جفت­هایی که همبستگی بالایی دارند، فقط ریسک خود را افزایش داده­اید!

همبستگی میان جفت­ها گاهی قوی یا ضعیف است و می­تواند هفته­ها، ماه­ها یا حتی سال­ها ادامه داشته باشد. اما همیشه به یاد داشته باشید که ممکن است به ناگاه تغییر کند.

به­روز نگه‌داشتن همبستگی­های ارزی به شما کمک خواهد کرد که تصمیمات بهتری در مورد اهرم سرمایه، پوشش یا تنوع­بخشی به معاملات خود بگیرید.

چند نکته مهم

  • ضریب­های همبستگی با استفاده از قیمت­های روزانه بسته شدن محاسبه می­شوند.
  • ضریب­های مثبت نشان می­دهند که دو جفت ارزی همبستگی مثبت دارند. بدان معنا که عموماً به یک سمت حرکت می­کنند.
  • ضریب­های منفی نشان می­دهند که دو جفت ارزی همبستگی منفی دارند. بدان معنا که عموماً در جهت مخالف یکدیگر حرکت می­کنند.
  • ارزش­های ضریب همبستگی 1+ یا 1- و نزدیک به آن بدان معناست که دو جفت ارزی همبستگی بالایی دارند.
  • می­توان از همبستگی­ها به­منظور پوشش، تنوع­بخشی، افزایش موقعیت­ها با استفاده از اهرم سرمایه و اجتناب از موقعیت­هایی که ممکن است یکدیگر را لغو کنند، استفاده کرد.

نمونه­هایی از جفت­های ارزی که به یک سمت حرکت می­کنند

  • EUR/USD و GBP/USD
  • EUR/USD و AUD/USD
  • EUR/USD و NZD/USD
  • USD/CHF و USD/JPY
  • AUD/USD و NZD/USD

نمونه­ای از جفت­هایی که در جهت مخالف یکدیگر حرکت می­کنند

  • EUR/USD و USD/CHF
  • GBP/USD و USD/JPY
  • USD/CAD و AUD/USD
  • USD/JPY و AUD/USD
  • GBP/USD و USD/CHF

اگر قصد معامله دو جفت دارای همبستگی بالا را داشتید، می­توانید از هر دو تنظیمات استفاده کنید. فقط به یاد داشته باشید که هنگام معامله جفت­های همبسته حتماً قواعدی داشته باشید و همیشه قواعد مدیریت ریسک خود را رعایت کنید!

آزمون 17

  • کدام­یک از اصطلاحات زیر بیانگر تعریف مقابل است؟ «جهت نسبی حرکت میان دو جفت ارزی در بازه زمانی معین»
  • روابط ارزی
  • ارتباطات ارزی
  • همبستگی ارزی
  • وقتی دو جفت ارزی در یک جهت حرکت می­کنند، چه نوع همبستگی دارند؟
  • همبستگی مثبت
  • همبستگی معکوس
  • عدم همبستگی
  • وقتی همبستگی میان دو جفت ارزی برابر با صفر است، چه نوع همبستگی دارند؟
  • همبستگی مثبت
  • همبستگی منفی
  • عدم همبستگی
  • درست یا نادرست: اگر همبستگی میان دو جفت ارزی برابر با دو باشد، همبستگی آن­ها بیشتر از همبستگی دو جفت ارزی دیگر است که همبستگی میان آن­ها برابر با 1 است.
  • درست، زیرا 2 بیشتر از 1 است
  • نادرست، زیرا همبستگی بیشتر از 1 وجود ندارد
  • نادرست، زیرا هرچه عدد بیشتر باشد، همبستگی کمتر است
  • اگر شما AUD/USD بخرید و قصد پوشش ریسک خود را داشته باشید، خرید کدام­یک از جفت­های زیر عاقلانه­تر است؟
  • NZD/USD
  • USD/CAD
  • USD/CHF
  • اگر دو جفت دارای همبستگی مثبت را در یک جهت معامله کنید، پتانسیل ریسک شما ——–
  • افزایش می­یابد
  • کاهش می­یابد
  • تغییری نمی­کند
  • کدام­یک از موارد زیر از مزایای آگاهی از همبستگی­های ارزی نیست؟
  • موقعیت­های برتر
  • حذف ریسک
  • تأیید شکست­ها و کاذب­ها
  • کدام­یک از موارد زیر معمولاً همبستگی مثبت ندارند؟
  • EUR/USD و GBP/USD
  • USD/CHF و EUR/USD
  • AUD/USD و NZD/USD
  • کدام­یک از موارد زیر معمولاً همبستگی معکوس دارند؟
  • USD/CHF و USD/JPY
  • AUD/USD و NZD/USD
  • GBP/USD و USD/JPY
  • دست یا نادرست: بهترین ویژگی­ همبستگی­ها، عدم تغییر آن­هاست.
  • درست
  • نادرست
  • گاهی
startforex

We have found an easier way to communicate with our users : Subscribe to channel

Be sure to read the following:

قوانین ارسال دیدگاه در سایت

  • چنانچه دیدگاهی توهین آمیز باشد تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاه شما جنبه ی تبلیغاتی داشته باشد تایید نخواهد شد.
  • چنانچه از لینک سایر وبسایت ها و یا وبسایت خود در دیدگاه استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه در دیدگاه خود از شماره تماس، ایمیل و آیدی تلگرام استفاده کرده باشید تایید نخواهد شد.
  • چنانچه دیدگاهی بی ارتباط با موضوع آموزش مطرح شود تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لینک کوتاه: