بخش 4- سال چهارم
1-4- مدیریت ریسک
درس 1- مدیریت ریسک چیست؟
مدیریت ریسک، یکی از مهمترین عناوینی است که درباره انجام معاملات یاد خواهید گرفت. چرا اهمیت دارد؟ ما وارد تجارت پولسازی شدهایم و برای پول درآوردن باید نحوه مدیریت ریسک را (زیانهای بالقوه) یاد بگیریم.
جالب است بدانید که مدیریت ریسک یکی از حوزههای نادیدهگرفته شده در معاملات است. بسیاری از معاملهگران بازار ارز بدون توجه به اندازه کل حسابشان، برای ورود به معاملات هیجان دارند.
آنها تنها به این فکر میکنند که جرئت از دست دادن چه میزان پول را دارند و سپس دکمه «معامله» را فشار میدهند. این نوع سرمایه گذاری نامی دارد…
قمار!
وقتی بدون توجه به قواعد مدیریت ریسک معامله میکنید، درواقع در حال قمار هستید.
شما به بازگشت سرمایه بلندمدت خود توجه نمیکنید و تنها به دنبال بردن یک پول قلمبه هستید.
قواعد مدیریت ریسک نهتنها از شما محافظت خواهد کرد بلکه میتواند در بلندمدت بسیار سودآور باشد. ساگر حرف ما را باور ندارید و فکر میکنید که قمار تنها راه ثروتمند شدن است، به مثال زیر توجه کنید:
مردم همیشه به لاسوگاس میروند به این امید که در بازی قمار پول قلمبهای ببرند و درواقع بسیاری از آنها نیز میبرند.
پس اگر بسیاری از افراد برنده میشوند، کازینوها چگونه کسب درآمد میکنند؟
درست است که مردم پولهای بسیاری برنده میشوند اما در بلندمدت، کازینوها سودآور هستند زیرا پول بیشتری از افرادی که نمیبرند به دست میآورند. به همین خاطر است که اصطلاح «کازینو همیشه برنده است»، به وجود آمده.
واقعیت این است که کازینوها تنها آمارگران بسیار ثروتمند هستند. آنها میدانند که در بلندمدت، انها هستند که پولها را به جیب میزنند نه قماربازان.
حتی اگر جو اشمو، 100,000 دلار در ماشین اسلات ببرد کازینوها میدانند که صدها قمارباز دیگر آن پول را نخواهند برد و پول دوباره به جیب آنها بازخواهد گشت.
این، مثال سادهای بود برای اینکه متوجه شوید آمارگران چگونه پولهای قماربازان را به جیب میزنند. باوجوداینکه هر دو طرف پولی را از دست میدهند اما آمارگران و در این مورد همان کازینوها میدانند چگونه زیانهای خود را کنترل کنند. بنابراین مشخص است که عملکرد مدیریت ریسک چگونه است. اگر بدانید که زیانهای خود را چگونه کنترل کنید، احتمال سودآوری شما افزایش خواهد یافت.
درنهایت، معاملات بازار ارز بازی اعداد است و شما باید از کوچکترین عوامل حداکثر استفاده را بهنفع خود بکنید. گاهی برتری کازینوها تنها 5% بیشتر از بازیکنان است. اما همین 5% تفاوت بین برنده بودن و بازنده بودن است.
شما هم باید یک آمارگر ثروتمند باشید نه یک قمارباز زیرا هدف شما در بلندمدت این است که «همیشه برنده باشید».
حال، چگونه میتوان بهجای یک بازنده، به یک آمارگر ثروتمند تبدیل شد؟ به خواندن ادامه دهید!
درس 2- چه مقدار سرمایه معاملاتی برای انجام معاملات بازار ارز نیاز دارید؟
پول، پول میآورد. شما به سرمایه معاملاتی نیاز دارید. همه این نکته را میدانند اما برای ورود به معاملات بازار ارز به چه میزان سرمایه نیاز است؟ پاسخ این پرسش کاملاً به رویکرد و روش شما در تجارت جدیدتان بستگی دارد.
اولاً، باید نحوه آموزش دیدن خود را تعیین کنید. روشهای مختلفی برای یادگیری انجام معامله وجود دارد: کلاسها، مربیان، خودآموزی یا هر نوع ترکیبی از این سه روش.
کلاسها و مربیان بسیاری برای آموزش نحوه معامله در بازار ارز وجود دارند اما اکثر آنها رایگان نیستند. مزیت این روش این است که یک کلاس خوب یا یک مربی عالی میتواند مسیر یادگیری شما را بسیار کوتاهتر کند و بسیار سریعتر ازآنچه خودتان بهتنهایی یاد خواهید گرفت، شما را در مسیر سودآوری قرار دهند.
اشکال این روش، هزینههای ورود به این برنامهها است که بسته به نوع برنامه انتخابی از چند صد دلار تا چند هزار دلار متغیر است. بسیاری از افرادی که تازه وارد این معاملات میشوند، منابع (پول) کافی برای خرید این برنامهها را ندارند.
کسانی که نمیتوانند یا نمیخواهند برای آموزش هزینهای پرداخت کنند خبر خوبی داریم. اکثر اطلاعاتی که برای شروع کار به آن نیاز خواهید داشت، بهصورت رایگان در فرومها، کارگزاریها، مقالات و وبسایتهای اینترنتی وجود دارد. همه ما به خاطر اختراع اینترنت، مدیون الگور هستیم.
تا زمانی که با انضباط و تمرکزی شدید به یادگیری بازارها بپردازید، احتمال موفقیت شما بهصورت تصاعدی افزایش خواهد یافت. شما باید دانشآموز بسیار مشتاق و کنجکاوی باشید. اگر اینگونه نباشد، همه ثروت خود را از دست خواهید داد.
ثانیاً، آیا روش شما نیاز به ابزارهای ویژهای مانند منابع خبری یا نرمافزار ترسیم نمودار دارد؟ اکثر بستههای ترسیم نمودار که در پلتفرم معاملاتی کارگزار معاملهگران فنی وجود دارد، برای انجام معاملات کافی است (و حتی برخی از آنها بسیار خوب هستند).
کسانی که به شاخصهای ویژه یا عملکرد بهتر نیاز دارند میتوانند با پرداخت ماهیانه حدود 100 دلار از نرمافزارهای ترسیم نمودار پیشرفته استفاده کنند.
شاید هم شما یک معاملهگر بنیادی باشید و باید بهمحض انتشار اخبار یا حتی قبل از آن (عالی نیست؟!) در جریان ان قرار گیرید.
منابع خبری موثق و فوری، ماهیانه بین چند صد تا چند هزار دلار هزینه در بر دارند. شما میتوانید منبع خبری مکملی از کارگزار بازار ارز خود دریافت کنید اما برای برخی از افرادف همان یک یا چند ثانیه تفاوت بین معامله سودآور یا زیانبار است.
درنهایت، برای معامله نیاز به پول/سرمایه/منابع مالی دارید. کارگزاران خرد بازار ارز، حداقل حسابهای سپرده را ارائه میدهند (25 دلار) اما این بدان معنا نیست که شما باید بهسرعت وارد معامله شوید! این اشتباهی است که معمولاً موجب شکست میشود. زیانها نیز بخشی از بازی هستند و شما باید سرمایه کافی برای پوشش این زیانها نیز داشته باشید.
بنابراین، سرمایه معاملاتی شما باید چقدر باشد؟ باید صادق باشیم، اگر مصر هستید و تکنیکهای مناسبی برای مدیریت ریسک دارید، احتمالاً باید با سرمایه معاملاتی 50 تا 100 هزار دلار وارد شوید.
بسیاری باور دارند که اکثر تجارتها به دلیل عدم توانایی در تأمین منابع مالی موردنیاز خود (undercapitalization) شکست میخورند که این باور در مورد تجارت معاملات بازار ارز نیز صادق است.
بنابراین اگر نمیتوانید با سرمایه معاملاتی هنگفتی که توان از دست دادن آن را دارید وارد بازار ارز شوید، تا زمانی که ازلحاظ مالی آماده نشدهاید، صبور باشید، پول خود را ذخیره کنید و روش صحیح معامله را بیاموزید.
درس 3- افت سرمایه (drawdown) و حداکثر افت سرمایه
بنابراین متوجه شدیم که مدیریت ریسک در بلندمدت برای ما سودآور خواهد بود اما هماکنون روی دیگر سکه را به شما نشان خواهیم داد. اگر از قواعد مدیریت ریسک استفاده نکنیم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
به مثال زیر توجه کنید:
فرض کنید 100,000 دلار دارید و 50,000 دلار از دست میدهید. چند درصد از حسابتان را ازدستدادهاید؟
پاسخ، 50% است.
بسیار ساده است.
این همان چیزی است که معاملهگران به آن افت سرمایه گویند.
افت سرمایه، کاهش سرمایه فرد پس از شکست در معاملات است. این عدد معمولاً با کسر نقطه اوج (peak) مربوطه در سرمایه از نقطه فرود (through) مربوطه به دست میآید. معاملهگران معمولاً آن را بهعنوان درصدی از حساب معاملاتی خود مد نظر قرار میدهند
دورههای شکستها
ما در انجام معاملات همیشه به دنبال برتری هستیم. به همین دلیل است که همه معاملهگران سیستمهایی ایجاد میکنند. سیستم معاملاتی که تضمینکننده 70% سود باشد، برتری خوبی به نظر میرسد. اما آیا 705 سودآوری بدان معناست که در هر 100 معامله، در 70 معامله از آن برنده خواهید بود؟
نه، لزوماً! چگونه میفهمید که کدام یک از 70 معامله از آن 100 معامله برنده خواهد بود؟
درواقع، نمیدانید. میتوانید 30 معامله متوالی را بازنده باشید و بقیه 70 معامله را ببرید. این به معنای داشتن سیستمی است که 70% سودآوری دارد اما باید از خود بپرسید که «اگر 30 معامله متوالی را ببازید، آیا هنوز هم در بازی باقی خواهید ماند؟»
به همین دلیل است که مدیریت ریسک اهمیت دارد. فارغ از اینکه از چه سیستمی استفاده میکنید، بالاخره دوره شکستی خواهید داشت. حتی پوکربازان حرفهای نیز که از راه بازی پوکر امرار معاش میکنند، دورههای شکست دارند اما درنهایت سوداوری دارند.
علت آن است که یک پوکربازان حرفهای، مدیریت ریسک دارند زیرا میدانند که در همه مسابقاتی که بازی میکنند برنده نخواهند بود. آنها تنها بر درصد کمی از کل پول خود ریسک میکنند تا بتوانند از دورههای شکست جان سالم به در برند.
شما هم بهعنوان یک معاملهگر باید همین کار را انجام دهید. افت سرمایه، بخشی از معامله است. کلید موفقیت شما این است که برنامه معاملاتی داشته باشید که شما را قادر سازد در برابر این دورههای زیان بزرگ مقاومت کنید. و بخشی از برنامه معاملاتی شما داشتن قواعد مدیریت ریسک است.
تنها وبر روی درصد کمی از «سرمایه معاملاتی» خود ریسک کنسد تا بتوانید دورههای شکست خود را با موفقیت پشت سر بگذارید. به یاد داشته باشید که اگر قواعد سختگیرانه مدیریت پول را اجرا کنید، کازینویی خواهید بود که در بلندمدت «همیشه برنده خواهید شد».
در درس بعدی، نشان خواهیم داد که با استفاده یا عدم استفاده از مدیریت ریسک مناسب چه اتفاقی خواهد افتاد.
درس 4- هرگز بیش از 2% در هر معامله ریسک نکنید
در هر معامله چه مقدار میتوان ریسک کرد؟
پرسش خوبی است. سعی کنید ریسک خود را در هر معامله محدود به 2% کنید.
اما همین نیز میتواند کمی زیاد باشد. خصوصاً اگر یک معاملهگر تازهکار باشید.
در جدول مهم زیر به شما تفاوت میان ریسک کردن بر روی درصد کمی از سرمایه در برابر ریسک کردن بر روی درصد بیشتری از سرمایه را نشان خواهیم داد.
معاملهگرانی که در هر معامله 20% ریسک کردهاند در مقایسه با معاملهگرانی که 10% ریسک کردهاند
معامله | کل حساب | 2% ریسک در هر معامله | معامله | کل حساب | 10% ریسک در هر معامله |
1 | 20,000$ | 400$ | 1 | 20,000$ | 2,000$ |
2 | 19,600$ | 392$ | 2 | 18,000$ | 1,800$ |
3 | 19,208$ | 384$ | 3 | 16,200$ | 1,620$ |
4 | 18,824$ | 376$ | 4 | 14,580$ | 1,458$ |
5 | 18,447$ | 369$ | 5 | 13,122$ | 1,312$ |
6 | 18,078$ | 362$ | 6 | 11,810$ | 1,181$ |
7 | 17,717$ | 354$ | 7 | 10,629$ | 1,063$ |
8 | 17,363$ | 347$ | 8 | 9,566$ | 957$ |
9 | 17,015$ | 340$ | 9 | 8,609$ | 861$ |
10 | 16,675$ | 333$ | 10 | 7,748 | 775$ |
11 | 16,341$ | 327$ | 11 | 6,974$ | 697$ |
12 | 16,015$ | 320$ | 12 | 6,276$ | 628$ |
13 | 15,694$ | 314$ | 13 | 5,649$ | 565$ |
14 | 15,380$ | 308$ | 14 | 5,084$ | 508$ |
15 | 15,073$ | 301$ | 15 | 4,575$ | 458$ |
16 | 14,771$ | 295$ | 16 | 4,118$ | 412$ |
17 | 14,476$ | 290$ | 17 | 3,706$ | 371$ |
18 | 14,186$ | 284$ | 18 | 3,335$ | 334$ |
19 | 13,903$ | 278$ | 19 | 3,002$ | 300$ |
مشاهده میکنید که تفاوت بسیار زیادی بین 2% ریسک در هر معامله و 10% ریسک در هر معامله بر روی حساب وجود دارد!
اگر موفق شوید از دوره شکست خود بیرون آیید و تنها 19 معامله متوالی ناموفق داشته باشید، اگر در هر معامله 10% ریسک کرده باشید از 20,000 دلار تنها 3,002 دلار در حسابتان باقی خواهد ماند.
درواقع، 85% از حساب خود را از دست خواهید داد!
اگر تنها 2% ریسک کرده باشید، هنوز هم 13,903 دلار در حسابتان باقی خواهد ماند که تنها 30% از کل حسابتان را ازدستدادهاید.
بدیهی است که اصلاً نمیخواهیم 19 معامله متوالی ناموفق داشته باشیم اما حتی اگر 5 معامله متوالی ناموفق داشته باشیم، تفاوت بین 2% ریسک با 10% ریسک بسیار زیاد است. اگر 2% ریسک کرده باشید، 18,447 دلار برایتان باقی خواهد ماند. اگر 10% ریسک کرده باشید، تنها 13,122 دلار خواهید داشت. این میزان حتی کمتر از زمانی است که 19 معامله متوالی ناوفق داشتهاید و تنها بر روی 2% از حساب خود را ریسک کردهاید!
هدف از نشان دادن این جدول این است که قواعد مدیریت ریسک خود را بهگونهای تنظیم کنید که حتی اگر دورهای از افت سرمایه داشتید، سرمایه کافی برای ادامه بازی را داشته باشید.
میتوانید تصور کنید که 85% از حساب خود را از دست بدهید؟!!
در این صورت فقط برای سربهسر شدن باید 566% ازآنچه در حسابتان باقی است سود کسب کنید!
باور کنید که قرار گرفتن در این موقعیت، اصلاً خوب نیست.
جدول زیر نشان میدهد که در صورت از دست دادن درصد معینی از حساب خود باید چند درصد سود داشته باشید تا به نقطه سربهسری برسید.
از دست دادن سرمایه | % لازم برای رسیدن به نقطه سربهسری |
10% | 11% |
20% | 25% |
30% | 43% |
40% | 67% |
50% | 100% |
60% | 150% |
70% | 233% |
80% | 400% |
905 | 900% |
مشاهده میکنید که هر چه بیشتر ضرر کنید، بازگشت به اندازه اولیه حساب دشوارتر خواهد بود. دلیلی از این بهتر برای تلاش در مسیر محافظت از حساب وجود ندارد.
امیدواریم توانسته باشیم شما را متقاعد کنیم که باید در هر معامله درصد کمی بر روی حساب خود ریسک کنید تا بتوانید دورههای شکست خود را با موفقیت پشت سر گذاشته و از افت سرمایه در حساب خود جلوگیری کنید.
به یاد داشته باشید که شما باید کازینو باشید… نه قمارباز!
درس 5- نسبت سود به ریسک (reward-to-risk ratio)
روش دیگر برای افزایش احتمال سودآوری، انجام معامله در زمانی است که پتانسیل کسب سود شما سه برابر بیشتر از ریسک باشد. اگر نسبت سود به ریسک شما 3به1 باشد، احتمال سودآوری در بلندمدت فوقالعاده افزایش خواهد یافت.
جدول زیر را بهعنوان مثالی در این زمینه مد نظر قرار دهید:
10 معامله | ضرر | سود |
1 | 1,000$ | |
2 | 3,000$ | |
3 | 1,000$ | |
4 | 3,000$ | |
5 | 1,000$ | |
6 | 3,000$ | |
7 | 1,000$ | |
8 | 3,000$ | |
9 | 1,000$ | |
10 | 3,000$ | |
مجموع | 5,000$ | 15,000$ |
در این مثال میتوان مشاهده کرد که حتی اگر 50% از معاملات شما موفق بوده باشد، بازهم 10,000 دلار سود کسب خواهید کرد. فقط به یاد داشته باشید که هرگاه نسبت ریسک به سود شما مناسب باشد، حتی اگر درصد موفقیت کمتری داشته باشید، احتمال سودآوری بسیار بیشتر خواهد بود.
اما…
… تعیین نسبت سود به ریسک زیاد، هزینه دارد. در ظاهر، داشتن نسبت سود به ریسک بالا خوب است اما به اعمال آن در سناریوهای معاملاتی واقعی فکر کنید.
فرض کنید که شما معاملهگر ریزهخوار (scalper) هستید و قصد دارید تنها 3 پیپ ریسک کنید. استفاده از نسبت سود به ریسک 3به1 بدان معناست که باید 9 پیپ به دست آورید. متأسفانه اوضاع به ضرر شماست و مجبورید اسپرد پرداخت کنید.
اگر کارگزار شما در معامله EUR/USD، 2 پیپ اسپرد پیشنهاد دهد باید 11 پیپ به دست آورید و مجبور میشوید که نسبت سود به ریسک 4به1 را لنتخاب کنید. با توجه به اینکه احتمال 3 پیپ جابجایی در چند ثانیه برای نرخ تبادل EUR/USD وجود دارد، شما قبل از اینکه بتوانید شکایتی کنید متوقف خواهید شد.
اگر مجبور شدید اندازه موقعیت خود را کاهش دهید، میتوانید دستور توقف خود را گستردهتر کنید تا بتوانید نسبت سود به ریسک خود مطلوب خود را حفظ کنید. حال اگر ریسک خود را به 50 پیپ افزایش دادید باید 153 پیپ به دست آورید. با این گار میتوانید نسبت سود به ریسک خود را نزدیک به نسبت دلخواه 3به1 حفظ کنید. بد نیست، نه؟
در دنیای واقعی، نسبتهای سود به ریسک غیرقابلتغییر نیستند. آنها باید با توجه به بازه زمانی، محیط معاملاتی و نقاط ورود/خروج شما تغییر کنند. معامله موقعیت میتواند نسبت سود به ریسک 10به1 داشته باشد یا حتی معاملهگر ریزهخوار میتواند این نسبت را 0.7به1 نگه دارد.
درس 6- خلاصه: مدیریت ریسک
کازینو باشید نه قمارباز!
به یاد داشته باشید که کازینوها، آمارگران ثروتمند هستند!
پول، پول میآورد. همه این نکته را میدانند اما برای ورود به معاملات بازار ارز به چه میزان سرمایه نیاز است؟ پاسخ این پرسش کاملاً به رویکرد و روش شما در تجارت جدیدتان بستگی دارد. افراد مختلف، روشهای مختلفی را انتخاب میکنند.
افت سرمایه، واقعیت است و بالاخره برای شما هم اتفاق خواهد افتاد.
هر چه بیشتر ضرر کنید، بازگشت به اندازه اولیه حساب دشوارتر خواهد بود. دلیلی از این بهتر برای تلاش در مسیر محافظت از حساب وجود ندارد.
امیدواریم توانسته باشیم شما را متقاعد کنیم که باید در هر معامله درصد کمی بر روی حساب خود ریسک کنید تا بتوانید دورههای شکست خود را با موفقیت پشت سر گذاشته و از افت سرمایه در حساب خود جلوگیری کنید.
این، بدان معناست که تنها باید بر روی درصد کمی از حساب خود ریسک کنید. هرچه کمتر، بهتر.
توصیه ما، ریسک 2% یا کمتر است.
توصیه میکنیم که همه شعار «2% یا کمتر» در هر معامله را راهنمای راه خود قرار دهند. از واژه «راهنما» استفاده میکنیم زیرا این امر به غیر از تجربه به عوامل دیگری نیز مانند سیستم معاملاتی شما بستگی دارد – خصوصاً اینکه چند معامله انجام میپذیرد.
هرچه تعداد معاملات ارزی در هر بازه زمانی دلخواه بیشتر باشد، ریسک کمتری باید در هر معامله وجود داشته باشد. همچنین، در نظر گرفتن تغییرات فراریت بازار و اصلاح ورودها و خروجهای خود را فراموش نکنید.
آزمون 12
- چه زمانی انجام معامله به قمار تبدیل میشود؟
- وقتی با لپتاپ خود به کازینو میروید و در آنجا معامله میکنید
- وقتی سود بالقوه شما کم است
- وقتی قواعد مدیریت پول را اجرا نمیکنید
- کدامیک از عبارات زیر درست است؟
- قواعد مدیریت پول تنها در معنای کاهش ریسک به شما کمک میکنند
- قواعد مدیریت پول تنها منجر به سودآوری میشوند
- قواعد مدیریت پول از شما محافظت میکنند و در بلندمدت سودآور هستند
- فایده حضور در کلاسهای آموزشی و داشتن مربی برای هدایت شما در بازار ارز چیست؟
- آنها گران هستند
- آنها ارزان هستند
- مسیر یادگیری شما را کوتاه میکنند
- کارگزاران خرد سپردههای اندکی حتی به ارزش —— ارائه میدهند.
- 20 دلار
- 25 دلار
- 30 دلار
- چرا بهتر است معاملات ارز را با مبلغ نسبتاً زیادی آغاز کنید؟
- تا سرمایه لازم برای پوشش ضررهای خود داشته باشید
- تا بتوانید تا جای ممکن معاملات بیشتری انجام دهید و سریعتر یاد بگیرید
- باید اعتبار کافی برای به دست آوردن منابع خبری فوری و موثق داشته باشید
- افت سرمایه چیست؟
- کاهش سرمایه پسازآنجام تعداد معینی معامله
- کاهش سرمایه پس از مجموعهای از معاملات ناموفق
- کاهش سرمایه پس از گذشت زمان معین
- افت سرمایه را چگونه محاسبه میکنید؟
- کل ضرر خود را بر سرمایه اولیه تقسیم میکنید
- اوج مربوطه در سرمایه را از فرود مربوطه کم میکنید
- اوج مربوطه در سرمایه را در فرود مربوطه ضرب میکنید
- کدامیک از عبارات زیر درست است؟
- اگر سیستم معاملاتی شما 70% سودآوری داشته باشد، بدان معناست که از هر 100 معامله، 70 معامله سود اور است
- برنامههای معاملاتی معاملهگران موفق بهگونهای است که افت سرمایه نخواهند داشت
- افت سرمایه، بخشی از معامله است
- درست یا نادرست: برای بازگشت به اندازه اولیه حساب باید تعداد معاملات موفق و ناموفق برابر باشند.
- درست
- نادرست
- نمیدانم
- علت اینکه شما باید تنها درصد کوچکی از حساب خود را در هر معامله ریسک کنید، کدامیک از عبارات زیر نیست؟
- تا از دوره شکست خود جان سالم به در برید
- تا از افت سرمایه زیاد در حساب خود جلوگیری کنید
- تا راحتتر بتوانید معاملات ناموفق خود را جبران کنید
- نسبت سود به ریسک 5به1 به چه معناست؟
- اگر 25,000 دلار ریسک کنید، 5,000 دلار به دست خواهید آورد
- اگر 350 دلار ریسک کنید، احتمال کسب سود 1,750 دلار وجود دارد
- اگر 250 دلار ریسک کنید، احتمالاً 1,250 دلار ضرر خواهید کرد
- برای تعیین نسبت سود به ریسک، کدامیک از موارد زیر را باید در نظر بگیرید؟
- زمانی که در روز معامله میکنید
- نقاط ورود و خروج خود
- جفت ارزی مورد علاقه خود
2-4- مهمترین علت مرگ معاملهگران بازار ارز
درس 1- نادیده گرفتن اهرم سرمایه: علت شکست اکثر معاملهگران تازهکار بازار ارز
اکثر مدیران مالی و معاملهگران حرفهای بازار ارز به ازای هر 50,000 دلار در حساب خود، یک لات استاندارد را معامله میکنند.
اگر یک حساب مینی را معامله میکردند، بدان معنا بود که به ازای هر 5,000 دلار در حساب خود، یک لات مینی را معامله میکردند.
کمی به نکات فوق فکر کنید.
وقتی حرفهایها اینگونه معامله میکنند، چرا معاملهگران کمتجربهتر بازار ارز فکر میکنند که میتوانند به ازای هر 2,000 دلار در حساب خود، 100هزار لات استاندارد و به ازای هر 250 دلار در حساب خود، 10هزار لات مینی را معامله کنند؟
کارگزار شما هرچه میخواهد بگوید، شما هرگز یک «حساب استاندارد» با تنها 2,000 دلار یا یک «حساب مینی» با تنها 250 دلار باز نکنید. برخی از آنها به شما اجازه میدهند حتی با 25 دلار حساب باز کنید!
مهمترین دلیل شکست معاملهگران تازهکار، بیتجربگی آنها نیست بلکه کمبود سرمایه اولیه آنها است و اینکه نمیدانند اهرم سرمایه چهکاربردی دارد. خود را برای شکست آماده نکنید.
توصیه ما این است که قبل از افتتاح یک حساب استاندارد، حداقل 100,000 دلار، برای افتتاح یک حساب مینی، حداقل 10,000 دلار و برای افتتاح یک حساب میکرو حداقل 1,000 دلار سرمایه معاملاتی داشته باشید.
تنها زمانی حساب باز کنید که عملکرد شما برای مدتی طولانی خوب بوده باشد.
بنابراین، اگر فقط 60,000 دلار دارید، یک حساب مینی باز کنید. اگر فقط 8,000 دلار دارید، یک حساب میکرو باز کنید. اگر فقط 250 دلار دارید، یک حساب آزمایشی باز کنید و تنها زمانی که 750 دلار باقیمانده را به دست آوردید، حساب میکرو باز کنید. اگر فقط 1 دلار دارید، به دنبال یک شغل خوب باشید.
اگر آنچه را در این درس گفته خواهد شد، فراموش خواهید کرد، حداقل آنچه را تا همینجا خواندهاید به خاطر بسپارید.
لطفاً پاراگراف قبلی را دوباره بخوانید و آن را ملکه ذهن خود کنید. چون کارگزاران به شما اجازه میدهند تا تنها با 25 دلار حساب باز کنید، بدان معنا نیست که شما باید چنین کاری کنید.
علت آن را توضیح خواهیم داد:
ما معتقدیم که اکثر معاملهگران تازهکار که با حداقل سپرده لازم، یک حساب معاملاتی باز میکنند بههیچعنوان با مفاهیم «اهرم سرمایه» و «مارجین» و تأثیر آنها بر معاملاتشان آشنایی ندارند.
شما باید حتماً از اهمیت انجام معامله با اهرم سرمایه کاملاً آگاه باشید و آن را نادیده نگیرید. اگر درک کامل و جامعی از اهرم سرمایه و مارجین نداشته باشید، مطمئن باشید که حساب معاملاتی خود را به باد خواهید داد.
درس 2- شرح اهرم سرمایه و مارجین
اهرم سرمایه چیست؟
میدانیم که قبلاً این موضوع را بررسی کردهایم اما اهمیت آن چنان زیاد است که باید دوباره در مورد آن صحبت کنیم.
«اهرم سرمایه» را اینگونه تعریف کردهاند: توانایی کنترل مقدار زیادی پول با استفاده از مقدار کمی از پول خود یا بدون داشتن پولی از آن خود و استقراض بقیه پول.
مثلاً، برای کنترل یک موقعیت 100,000 دلاری، کارگزار شما 1,000 دلار از حسابتان را کنار میگذارد. بنابراین، اهرم سرمایه شما که با نسبت بیان میشود، 100به1 است.
بنابراین، شما با 1,000 دلار، 100,000 دلار را کنترل میکنید.
بهتر است بگوییم که ارزش سرمایه 100,000 دلاری به 101,000 دلار یا 1,000 دلار افزایش مییابد. اگر مجبور بودید کل سرمایه 100,000 دلاری را خودتان تأمین کنید، بازگشت سرمایه شما تنها 1% بود (1,000 دلار سود تقسیمبر 100,000 دلار سرمایه اولیه).
این، همان اهرم سرمایه 1به1 است. بدیهی است که من فکر میکنم اهرم سرمایه 1به1 بسیار بیمسما است زیرا اگر قرار باشد شما همه سرمایهای را که قرار است تحت کنترل شما باشد، تأمین کنید پس اهرم سرمایه آن کجاست؟
خوشبختانه اهرم سرمایه شما 1به1 نیست بلکه 100به 1 است. کارگزار شما تنها باید 1,000 دلار از پول شما را کنار بگذارد پس بازگشت سرمایه شما 100% خواهد بود (1,000 دلار سود تقسیمبر 1,000 دلار سرمایه اولیه).
حال بهتر است یک تمرین سریع انجام دهیم. اگر 1,000 دلار ضرر کنید، بازگشت سرمایه شما چقدر خواهد بود؟
اگر روش محاسبه شما مانند ما باشد که همان روش درست است، بازگشت سرمایه شما با توجه به اهرم سرمایه 1به1، 1-% و با توجه به اهرم سرمایه 100به1، 100-% خواهد بود.
حتماً جملات کلیشهای «اهرم سرمایه یک شمشیر دو لبه است» یا «اهرم سرمایه یک خیابان دوطرفه است» را شنیدهاید. همانگونه که مشاهده میکنید، کلیشهها درست هستند.
مارجین چیست؟
اصطلاح «مارجین» به چه معناست؟ پرسش خوبی است.
بهتر است به مثال قبلی بازگردیم:
مثلاً، در بازار ارز برای کنترل 100,000 دلار، کارگزارتان 1,000 دلار از حساب شما را کنار میگذارد. اهرم سرمایه شما، 100به1 است. حال شما با 1,000 دلار، 100,000 دلار را کنترل میکنید.
سپرده 1,000 دلاری، مارجینی است که باید برای استفاده از اهرم سرمایه بپردازید.
مارجین، مقدار پولی است که بهعنوان «سپرده ناشی از حسن نیت» باید نزد کارگزار خود بسپارید تا بتوانید موقعیتی را باز کنید. کارگزار شما برای نگهداشتن موقعیتتان از آن استفاده میکند. کارگزارتان، سپرده مارجین شما را به سپردههای مارجین دیگران میافزاید و برای انجام معاملات در شبکه بینبانکی از این «سپرده مارجین کلان» استفاده میکند.
معمولاً مارجین، بهصورت درصدی از کل مقدار موقعیت بیان میشود. مثلاً، اکثر کارگزاران بازار ارز، درخواست 2%، 1%، 0.5% یا 0.25% مارجین را دارند.
با توجه به میزان مارجینی که کارگزارتان درخواست میکند، میتوانید حداکثر اهرم سرمایهای را که میتوانید برای حساب معاملاتی خود استفاده نمایید، محاسبه کنید.
اگر کارگزارتان درخواست 2% مارجین داشته باشد، اهرم سرمایه شما 50به1 است. جدول زیر، نشاندهنده اهرمهای سرمایه رایج بین کارگزاران است:
مارجین موردنیاز | حداکثر اهرم سرمایه |
5.00% | 20به1 |
3.00% | 33به1 |
2.00% | 50به1 |
1.00% | 100به1 |
0.50% | 200به1 |
0.25% | 400به1 |
علاوه بر «مارجین موردنیاز»، انواع دیگری از مارجین نیز در پلتفرم معاملاتی شما وجود دارد. ما در اینجا به تعریف انواع مارجین خواهیم پرداخت تا مانع از سردرگمی شما شویم:
مارجین موردنیاز: حداقل پولی است که کارگزار شما برای باز کردن یک موقعیت از شما میخواهد.
مارجین حساب: کل پولی است که در حساب معاملاتی شما وجود دارد.
مارجین استفادهشده: مقدار پولی که کارگزارتان برای باز نگهداشتن موقعیتهای شما «قفل میکند». درست است که این پول به شما تعلق دارد اما تا زمانی که کارگزارتان آن را به شما برنگردانده – یا به دلیل اینکه موقعیت فعلی خود را میبندید و یا به دلیل دریافت تماس مارجین – نمیتوانید به آن دست بزنید.
مارجین قابلاستفاده: پولی که برای باز کردن موقعیتهای جدید در حسابتان وجود دارد.
تماس مارجین: زمانی که مقدار پول موجود در حسابتان، ضررهای احتمالی شما را پوشش نمیدهد. زمانی این تماس را دریافت میکنید که سرمایه شما به کمتر از مارجین استفادهشده میرسد. زمانی که این اتفاق میافتد، کارگزارتان همه یا برخی از موقعیتهای باز را با قیمت لحظهای خواهد بست.
درس 3- تشریح تماس مارجین
فرض کنید که شما یک جاسوس موفق انگلیسی بازنشسته هستید که وقت خود را با انجام معاملات ارزی میگذرانید. یک حساب مینی با سپرده 10,000 دلاری باز میکنید.
در اولین ورود خود به پلتفرم، در ستون «سرمایه» پنجره «اطلاعات حساب» خود، 10,000 دلار را مشاهده میکنید.
مارجین قابلاستفاده
همچنین مشاهده میکنید که «مارجین استفادهشده» شما «0.00 دلار» و «مارجین قابلاستفاده» شما 10,000 دلار است:
مارجین قابلاستفاده شما همیشه برابر است با مقدار «سرمایه» منهای «مارجین استفادهشده».
مارجین استفادهشده – سرمایه = مارجین قابلاستفاده
بنابراین، سرمایه در محاسبه مارجین قابلاستفاده نقش دارد نه تراز. همچنین، سرمایه شما تعیینکننده زمان دریافت تماس مارجین است.
تا زمانی که سرمایه شما بیشتر از مارجین استفادهشده باشد، تماس مارجین محقق نخواهد شد.
عدم دریافت تماس مارجین = (مارجین استفادهشده < سرمایه)
به محض اینکه سرمایه شما با مارجین استفادهشده برابر شود یا از آن کمتر شود، تماس مارجین را دریافت خواهید کرد.
مجدداً معاملات آزمایشی انجام دهید ،تماس مارجین = (مارجین استفادهشده >= سرمایه)
فرض کنید که مارجین موردنیاز 1% است. شما 1 لات EUR/USD خریداری میکنید.
سرمایه شما همان 10,000 دلار باقی میماند. مارجین استفادهشده 100 دلار خواهد بود زیرا مارجین موردنیاز در یک حساب مینی به ازای هر لات، 100 دلار است. بنابراین، مارجین قابلاستفاده 9,900 دلار خواهد بود.
اگر قصد داشتید آن یک لات EUR/USD را باهمان قیمت خرید، ببندید (با فروش آن)، مارجین استفاده شما مجدداً 0.0 دلار میشد و مارجین قابلاستفاده شما به همان 10,000 دلار بازمیگشت. سرمایه شما نیز بدون هیچگونه تغییری همان 10,000 دلار باقی میماند.
اما شما (که یک جاسوس بازنشسته ماجراجو هستید) بهجای بستن آن یک لات، 79 لات EUR/USD دیگر نیز خریداری کردید و مجموع لاتهای خود را به 80 رساندید.
باوجوداینکه هنوز سرمایه شما به همان میزان است اما مارجین استفادهشده شما 8,000 دلار خواهد شد (80 لات با 100 دلار مارجین به ازای هر لات). و همانگونه که در جدول زیر نشان داده شده است، مارجین قابلاستفاده شما تنها 2,000 دلار خواهد بود:
با این موقعیت پرخطری که در آن قرار دارید، اگر EUR/USD افزایش پیدا کند، سود کلانی نصیبتان خواهد شد. اما این مثال، پایان خوشی ندارد.
بهتر است تصویر وحشتناک تماس مارجین را پس از سقوط EUR/USD در نظر آورید.
EUR/USD در حال سقوط است. شما در موقعیت خرید 80 لات هستید بنابراین، مشاهده خواهید کرد که سرمایه شما نیز همراه با آن کاهش مییابد.
مارجین استفاده شما همان 8,000 دلار باقی خواهد ماند.
بهمحض اینکه سرمایه شما به زیر 8,000 دلار برسد، تماس مارجین را دریافت خواهید کرد.
این، بدان معناست که همه یا بخشی از موقعیت 80 لات شما فوراً با قیمت لحظهای بسته خواهد شد.
با فرض اینکه قیمت خرید همه 80 لات یکسان بوده باشد، اگر معامله 25 پیپ به ضرر شما حرکت کند، تماس مارجین فعال خواهد شد.
25 پیپ!
وای! EUR/USD حتی زمانی که حرکت چندانی ندارد، بهراحتی میتواند 25 پیپ تغییر کند!
این 25 پیپ از کجا آمد؟ ارزش هر پیپ در یک لات مینی، 1 دلار است و موقعیت باز شما، 80 لات مینی است. بنابراین…
پیپ/80 دلار = 80 لات × پیپ/1 دلار
اگر EUR/USD، 1 پیپ افزایش یابد، سرمایه شما 80 دلار افزایش خواهد یافت.
اگر EUR/USD، 1 پیپ کاهش یابد، سرمایه شما 80 دلار کاهش خواهد یافت.
2,000 دلار مارجین قابلاستفاده تقسیمبر پیپ/80 دلار برابر است با 25 پیپ.
فرض کنید که 80 لات EUR/USD را با قیمت 1.2000 دلار خریدهاید. درصورتیکه EUR/USD به قیمت 1.1975 برسد یا 25 پیپ کاهش یابد، حساب شما بهصورت زیر خواهد بود:
همانگونه که مشاهده میکنید، مارجین قابلاستفاده شما به 0.00 دلار رسیده و تماس مارجین را دریافت خواهید کرد.
البته شما جاسوس بینالمللی باتجربهای هستید و اتفاقات بدتر از این را از سر گذراندهاید.
پس از دریافت تماس مارجین، حساب شما بهصورت زیر خواهد بود:
EUR/USD 25 پیپ یا کمتر از 0.22% تغییر داشت (100% × (1.2000 / (1.1975 – 1.2000)) و شما 2,000 دلار ضرر کردید!
شما 20% از حساب معاملاتی خود را به باد دادید! (100% × (تراز 10,000 دلاری / ضرر 2,000 دلاری))
درواقعیت، EUR/USD هنگام انتشار دادههای مهم اقتصادی طی چند ثانیه و در طی یک روز معاملاتی عادی، 25 پیپ تغییر دارد و این امری عادی تلقی میشود.
متأسفم، همین الآن یادم افتاد که ما در محاسبات خود، وجود اسپرد را نیز در نظر نگرفته بودیم!
پس بهتر است مجدداً به محاسبه بپردازیم تا تصویری واقعیتر از شرایط به دست آوریم.
فرض کنید که اسپرد EUR/USD، 3 پیپ است. بنابراین، درواقع یک تغییر 22 پیپی منجر به دریافت تماس مارجین خواهد شد!
میتوانید تصور کنید که 2,000 دلار را در 5 ثانیه از دست بدهید؟!
اگر مکانیسم مارجین و نحوه استفاده از اهرم سرمایه را بهخوبی درک نکنید، احتمالاً با این اتفاق روبرو خواهید شد.
بدتر از همه اینکه اکثر معاملهگران تازهکار در حساب مینی خود حتی 10,000 دلار هم ندارند.
به دلیل اینکه شما حداقل 10,000 دلار دارید، تنها 25 پیپ تغییر را میتوانید تحمل کنید و پسازآن تماس مارجین را دریافت خواهید کرد.
اگر با 9,000 دلار شروع کرده باشید، تنها 10 پیپ کاهش (با احتساب اسپرد) تا دریافت تماس مارجین فاصله خواهید داشت. 10 پیپ!
درس 4- در معامله با استفاده از مارجین، احتیاط کنید
معاملات ارزی با استفاده از مارجین، قدرت خرید شما را افزایش میدهد.
این، بدان معناست که با داشتن 5,000 دلار در حساب معاملاتی، اهرم سرمایه شما 100به1 خواهد بود و میتوانید به ارزش 500,000 دلار ارز معامله کنید زیرا تنها باید 1% از قیمت خرید خود را وثیقه بگذارید.
بهعبارتدیگر، قدرت خرید شما 500,000 دلار است.
با داشتن قدرت خرید بیشتر، میتوانید مجموع بازگشت سرمایه خود را با پول کمتر افزایش دهید.
اما مراقب باشید! معامله با استفاده از مارجین، هم سود و هم ضرر را افزایش میدهد.
تماس مارجین
همه معاملهگران از تماس مارجین مخوف میترسند. این اتفاق زمانی میافتد که کارگزارتان به شما خبر میدهد که سپرده مارجینتان به دلیل حرکت یک موقعیت باز به ضرر شما، از حداقل سطح موردنیاز کمتر شده است.
درست است که معامله با استفاده از مارجین میتواند استراتژی سرمایهگذاری سودآوری باشد اما دانستن ریسکهای آن نیز اهمیت فراوان دارد.
اطمینان حاصل کنید که حتماً نحوه عملکرد حساب مارجین خود را بهخوبی متوجه شدهاید و توافقنامه مارجین خود را با کارگزارتان بهدقت مطالعه کنید. اگر نکته غیرقابل درکی در آن یافتید، حتماً از کارگزار خود بخواهید که آن را برایتان توضیح دهد.
وقتی مارجین موجود در حسابتان به کمتر از حد تعیینشده برسد، همه یا بخشی از موقعیتهای شما نقد میشوند. ممکن است قبل از این اتفاق، تماس مارجین را دریافت نکنید (یک هدیه تولد غافلگیرکننده).
زمانی که پول موجود در حسابتان به کمتر از مارجین خواستهشده (مارجین قابلاستفاده) برسد، کارگزارتان همه یا بخشی از موقعیتهای شما را میبندد. این کار موجب میشود حتی در زمانی که بازار دارای فراریت و تحرک بسیار بالاست، تراز حسابتان منفی نشود.
با نظارت منظم بر تراز حساب و استفاده از دستورهای توقف زیان در هر موقعیت برای محدود کردن ریسک، میتوانید از وقوع تماس مارجین جلوگیری کنید.
مارجین، موضوع بسیار حساسی است و برخی معتقدند که مارجین زیاد، خطرناک است. البته این امر بستگی به خود فرد و میزان دانش و تمرین او دارد.
اگر قصد دارید با استفاده از حساب مارجین معامله کنید باید سیاستهای کارگزار خود را در مورد حسابهای مارجین بدانید و ریسکهای این کار را بهخوبی درک کرده باشید و مشکلی با آنها نداشته باشید.
همچنین باید بدانید که اکثر کارگزاران در طول تعطیلات آخر هفته، مارجین بیشتری طلب میکنند. ممکن است در طول هفته 1% مارجین وجود داشته باشد اما اگر بخواهید موقعیت خود را در تعطیلات آخر هفته نیز نگه دارید به 2% یا بیشتر خواهد رسید.
درس 5- چگونه اهرم سرمایه، حساب شما را سریعاً خالی میکند؟
تصویر بالا، یادآور خوبی برای اثرات منفی استفاده زیاد از اهرم سرمایه و پایان یافتن مارجین است.
خوشبختانه ما کار خود را خوب انجام دادهایم و هماکنون شما درک بهتری از «مارجین» دارید. حال، نوبت آن فرارسیده که نگاه دقیقتری به «اهرم سرمایه» بیندازیم و به شما نشان دهیم که چگونه میتواند معاملهگران سادهدل یا شیردل را از صحنه بازار حذف کند.
همه ما تبلیغات کارگزاران آنلاین بازار ارز را در مورد اهرم سرمایه 200به1 یا 400به1 دیده و شنیدهایم. توجه داشته باشید که درواقع آنها درباره حداکثر اهرم سرمایهای که شما میتوانید با آن معامله کنید صحبت میکنند. به یاد داشته باشد که نسبت اهرم سرمایه به مارجین درخواستی از جانب کارگزار بستگی دارد. مثلاً، اگر مارجین درخواستی 1% باشد، اهرم سرمایه شما 100به1 خواهد بود.
حداکثر اهرم سرمایه با اهرم سرمایه واقعی شما تفاوت دارد.
اهرم سرمایه واقعی، کل مبلغ موقعیت شما تقسیمبر مبلغی است که در حساب معاملاتی خود دارید.
چی؟
بهتر است با یک مثال، این قضیه را روشن کنیم:
شما 10,000 دلار در حساب معاملاتی خود سپردهگذاری میکنید. سپس یک لات استاندارد 100هزار دلاری EUR/USD با نرخ 1.0000 دلار میخرید. کل ارزش موقعیت شما 100,000 دلار و تراز حسابتان 10,000 دلار است. اهرم سرمایه واقعی شما 10به1 است (10,000 دلار / 100,000 دلار).
فرض کنید که لات استاندارد دیگری باهمین قیمت خریداری میکنید. هماکنون، کل ارزش موقعیت شما 200,000 دلار اما تراز حسابتان همچنان 10,000 دلار است. اهرم سرمایه واقعی شما 20به1 است (10,000 دلار / 200,000 دلار).
شما امروز احساس خوششانسی میکنید و سه لات استاندارد دیگر نیز باهمان قیمت میخرید. ارزش کل موقعیت شما هماکنون به 500,000 دلار میرسد اما تراز حسابتان همچنان 10,000 دلار است. اهرم سرمایه واقعی شما 50به1 است (10,000 دلار / 500,000 دلار).
فرض کنید که کارگزارتان 1% مارجین تعیین کرده است. بنابراین، تراز حساب و سرمایه شما هر دو 10,000 دلار، مارجین استفادهشده 5,000 دلار و مارجین قابلاستفاده نیز 5,000 دلار است. در هر لات استاندارد، ارزش هر پیپ 10 دلار است.
درصورتیکه قیمت 100 پیپ تغییر کند، شما تماس مارجین دریافت خواهید کرد (5,000 دلار مارجین قابلاستفاده تقسیمبر پیپ/50 دلار).
این، بدان معناست که قیمت EUR/USD باید از 1.0000 به 0.9900 برسد – 1% تغییر قیمت.
پس از تماس مارجین، تراز حسابتان به 5,000 دلار خواهد رسید. شما 5,000 دلار یا 50% ضرر کردهاید و این در حالی است که قیمت تنها 1% تغییر داشته است.
حال فرض کنید که از مکدونالد یک لیوان قهوه خریدید و درحالیکه رانندگی میکردید آن را روی پای خود ریختید و از مکدونالد به دلیل اینکه پایتان سوخته و نمیدانستید که قهوه داغ است، شکایت کردید و برنده شدید. خلاصه اینکه بهجای 10,000 دلار توانستید با پولی که نصیبتان شده، 100,000 دلار در حساب معاملاتی خود سپردهگذاری کنید.
یک لات استاندارد EUR/USD با نرخ 1.0000 دلار میخرید. کل ارزش موقعیت شما 100,000 دلار و تراز حسابتان 100,000 دلار است. اهرم سرمایه واقعی شما 1به1 است.
حساب معاملاتی شما بهصورت زیر است:
در این مثال، اگر قیمت 9,900 پیپ تغییر کند، تماس مارجین به وقوع خواهد پیوست (99,000 دلار مارجین قابلاستفاده تقسیمبر پیپ/10 دلار).
این، بدان معناست که قیمت EUR/USD باید از 1.0000 به 0.0100 برسد! یعنی 99% تغییر قیمت یا همان 100%!
فرض کنید که 19 لات استاندارد دیگر نیز باهمان قیمت میخرید. کل ارزش موقعیت شما 2,000,000 دلار و تراز حسابتان 100,000 دلار است. اهرم سرمایه واقعی شما 20به1 است.
درصورتیکه قیمت 400 پیپ تغییر کند، شما تماس مارجین دریافت خواهید کرد (80,000 دلار مارجین قابلاستفاده تقسیمبر (20 لات × پیپ/10 دلار)).
این، بدان معناست که قیمت EUR/USD باید از 1.0000 به 0.9600 برسد – 4% تغییر قیمت.
اگر تماس مارجین حاصل شده باشد و معامله با قیمت تماس مارجین بسته شده باشد، حساب شما بهصورت زیر خواهد بود:
شما 80,000 دلار ضرر خواهید کرد! 80% از حساب خود را از دست خواهید داد و این در حالی است که قیمت تنها 4% تغییر داشته است!
بالاخره تأثیرات اهرم سرمایه را متوجه شدید؟!
اهرم سرمایه، تحرکات قیمتهای نسبی جفت ارزی را با احتساب اهرم سرمایه موجود در حساب شما چند برابر میکند.
درس 6- اهرم سرمایه کم به بقای معاملهگران تازهکار در بازار ارز کمک میکند
جدول زیر نشان میدهد که در صورت حرکت قیمتها، تراز حسابتان با توجه به اهرم سرمایه شما چه میزان تغییر میکند:
اهرم سرمایه | % تغییر در جفت ارزی | % تغییر در حساب |
100به1 | 1% | 100% |
50به1 | 1% | 50% |
33به1 | 1% | 33% |
20به1 | 1% | 20% |
10به1 | 1% | 10% |
5به1 | 1% | 5% |
3به1 | 1% | 3% |
1به1 | 1% | 1% |
فرض کنید که USD/JPY خریداری کردهاید و با 1% افزایش قیمت از 120.00 به 121.20 میرسد. اگر یک لات استاندارد 100هراز دلاری را معامله کنید، تأثیر اهرم سرمایه ر بازگشت سرمایه شما چنین خواهد بود:
اهرم سرمایه | مارجین خواستهشده | % تغییر در حساب |
100به1 | 1,000 دلار | 100%+ |
50به1 | 2,000 دلار | 50%+ |
33به1 | 3,000 دلار | 33%+ |
20به1 | 5,000 دلار | 20%+ |
10به1 | 10,000 دلار | 10%+ |
5به1 | 20,000 دلار | 5%+ |
3به1 | 33,000 دلار | 3%+ |
1به1 | 100,000 دلار | 1%+ |
فرض کنید که USD/JPY خریداری کردهاید و با 1% کاهش قیمت از 120.00 به 118.80 میرسد. اگر یک لات استاندارد 100هراز دلاری را معامله کنید، تأثیر اهرم سرمایه بر بازگشت سرمایه (یا ضرر) شما چنین خواهد بود:
اهرم سرمایه | مارجین خواستهشده | % تغییر در حساب |
100به1 | 1,000 دلار | 100%- |
50به1 | 2,000 دلار | 50%- |
33به1 | 3,000 دلار | 33%- |
20به1 | 5,000 دلار | 20%- |
10به1 | 10,000 دلار | 10%- |
5به1 | 20,000 دلار | 5%- |
3به1 | 33,000 دلار | 3%- |
1به1 | 100,000 دلار | 1%- |
هرچه اهرم سرمایه بیشتر باشد، «فضای تنفس» بازار بهمنظور حرکت قبل از تماس مارجین کمتر خواهد بود.
احتمالاً با خود فکر میکنید که «من یک معاملهگر روزانه هستم و نیازی به فضای تنفس بازار ندارم. دستورهای توقف من فقط 20 تا 30 پیپ هستند.»
اگر اینگونه فکر میکنید، به مثالهای زیر توجه نمایید:
مثال 1:
شما با 500 دلار یک حساب مینی باز میکنید که میتوانید با آن 10هزار دلار لات مینی معامله کنید و تنها 0.5% مارجین از شما خواسته میشود.
شما 2 لات مینی EUR/USD میخرید. اهرم سرمایه واقعی شما 40به1 است (500 دلار / 20,000 دلار). دستور توقف زیان 30 پیپی قرار میدهید و فعال میشود. 60 دلار ضرر خواهید کرد (2 لات × پیپ/1 دلار).
شما 12% از حساب خود را ازدستدادهاید (حساب 500 دلاری / ضرر 60 دلاری). هماکنون تراز حساب شما 440 دلار است.
احتمالاً فکر میکنید که روز بدی داشتهاید. روز بعد، احساس خوبی دارید و میخواهید ضررهای دیروز را جبران کنید. بنابراین، 4 لات مینی EUR/USD خریداری کنید. اهرم سرمایه واقعی شما حدود 90به1 است (440 دلار / 40,000 دلار). دستور توقف زیان خود را مثل همیشه روی 30 پیپ قرار میدهید و در معامله شکست میخورید. 120 دلار ضرر کردهاید (4 لات × پیپ/1 دلار).
شما 27% از حساب خود را ازدستدادهاید (حساب 440 دلاری / ضرر 120 دلاری). هماکنون تراز حساب شما 320 دلار است.
اعتقاد دارید که شرایط تغییر خواهد کرد بنابراین، دوباره معامله میکنید. 2 لات مینی EUR/USD میخرید. اهرم سرمایه واقعی شما حدود 63به 1 است. دستور توقف زیان خود را مثل همیشه روی 30 پیپ قرار میدهید و بازهم در معامله شکست میخورید! 60 دلار ضرر کردهاید (2 لات × پیپ/1 دلار).
شما حدود 19% از حساب خود را ازدستدادهاید (حساب 320 دلاری / ضرر 60 دلاری). هماکنون تراز حساب شما 260 دلار است.
سرخورده میشوید و سعی میکنید بهاشتباه خود پی ببرید. فکر میکنید که تنظیمات دستور توقفتان خیلی کم است.
روز بعد، 3 لات مینی EUR/USD خریداری میکنید. اهرم سرمایه واقعی شما 115به1 است (260 دلار / 30,000 دلار). دستور توقف خود را روی 50 پیپ تنظیم میکنید. بازهم معامله به ضرر شما حرکت میکند و بازهم متوقف خواهید شد!
اما آنچه بعداً اتفاق میافتد، بدتر است! تماس مارجین دریافت میکنید!
به دلیل اینکه با حساب 260 دلاری، 3 لات باز کردید، مارجین استفادهشده ما 150 دلار بوده بنابراین، مارجین قابلاستفاده شما فقط 110 دلار است. معامله 37 پیپ به ضرر شما حرکت کرده و به دلیل اینکه 3 لات باز داشتید، تماس مارجین را دریافت میکنید. موقعیت شما با قیمت لحظهای نقد میشود.
تنها پولی که در حسابتان باقی مانده، 150 دلار است که همان مارجین استفادهشدهای است که پس از تماس مارجین به حساب شما برگردانده شده است.
پسازآنجام تنها چهار معامله، حساب معاملاتی شما از 500 دلار به 150 دلار رسیده است. یعنی 70% ضرر! زمان زیادی طول نخواهد کشید که بقیه را نیز از دست بدهید.
معامله | تراز اولیه حساب | تعداد لات استفادهشده | دستور توقف زیان (پیپ) | نتیجه معامله | تراز نهایی حساب |
1 | 500 دلار | 2 | 30 | 60- دلار | 440 دلار |
2 | 440 دلار | 4 | 30 | 120- دلار | 320 دلار |
3 | 320 دلار | 2 | 30 | 60- دلار | 260 دلار |
4 | 260 دلار | 3 | 50 | تماس مارجین | 150 دلار |
شکست متوالی در چهار معامله چندان بعید نیست. معاملهگران باتجربه نیز به همین میزان شکست متوالی یا حتی شکستهای متوالی بیشتری نیز داشتهاند. علت موفقیت آنها این است که اهرمهای سرمایه آنها کم است. اهرم سرمایه اکثر آنها 5به1 است اما معمولاً آن را 3به1 نگه میدارند.
یکی دیگر از دلایل موفقیت معاملهگران باتجربه این است که حسابهای آنها دارای سرمایه اولیه مناسبی است! درست است که یادگیری آنالیز فنی، آنالیز بنیادی، آنالیز تمایل بازار، تدوین سیستم و روانشناسی معاملاتی اهمیت دارد اما بزرگترین عامل موفقیت شما بهعنوان معاملهگر بازار ارز داشتن سرمایه کافی در حساب و معامله آن با اهرم سرمایه هوشمندانه است.
شانس موفقیت شما با داشتن سرمایهای کمتر از حداقل سرمایه اولیه، بهشدن کاهش خواهد یافت. کاهش تأثیرات اهرم سرمایه بر حسابهای کوچک، غیرممکن است.
اهرم سرمایه پایین همراه با سرمایه اولیه مناسب، ضررهای بسیار کمی به شما وارد میکند که نهتنها خواب راحت شب را از شما نخواهد گرفت بلکه امکان معامله در روزهای دیگر را نیز به شما خواهد داد.
مثال2:
بیل یک حساب 5,000 دلاری باز میکند که میتواند با آن لاتهای 100,000 دلاری معامله کند. اهرم سرمایه او 20به1 است. جفتهای ارزی که او معامله میکند معمولاً روزانه بین 70 تا 200 پیپ حرکت دارند. او بهمنظور حفاظت از خود، دستور توقف زیان 30 پیپ را انتخاب میکند. اگر قیمتها 30 پیپ به ضرر او حرکت کنند، او با 300.00 دلار ضرر متوقف خواهد شد. بیل تصور میکند که 30 پیپ منطقی است اما او فراریت بازار را دستکم گرفته است و بهطور مکرر متوقف میشود.
پسازاینکه چهار بار متوقف میشود، صبر خود را از دست میدهد. تصمیم میگیرد که به خود کمی فضا دهد، سویینگها را مدیریت کند و دستور توقف زیان خود را به 100 پیپ افزایش دهد.
اهرم سرمایه بیل دیگر 20به1 نیست. حساب وی به 3,800 دلار رسیده (به دلیل چهار ضرر 300 دلاری) و او هنوز هم در حال معامله یک لات 100,000 دلاری است. هماکنون، اهرم سرمایه او بیش از 26به1 است.
او تصمیم میگیرد که دستور توقف زیان خود را به 50 پیپ کاهش دهد. او معامله دیگری را با دو لات باز میکند و با گذشت دو ساعت، دستور توقف 50 پیپی او فعالی شده و 1,000 دلار از دست میدهد. او حالا 2,800 دلار در حساب خود دارد. اهرم سرمایه او بیش از 35به1 است.
او دوباره با دو لات شروع به معامله میکند. این بار، بازار 10 پیپ افزایش پیدا میکند. او با 200 دلار سود، خارج میشود. حساب او با کمی افزایش به 3,000 دلار میرسد.
او موقعیت دیگری را با دو لات باز میکند. بازار 50 پیپ سقوط میکند و او خارج میشود. حال، 2,000 دلار برایش باقی مانده.
او سماجت میکند و موقعیت دیگری را باز میکند. بازار 100 پیپ دیگر نیز سقوط میکند و به دلیل اینکه بیل 1,000 دلار بهعنوان سپرده مارجین داشته، هماکنون تنها 1,000 دلار مارجین برایش باقی مانده بنابراین، تماس مارجین دریافت میکند و موقعیت او بلافاصله نقد میشود.
حال، او 1,000 دلار دارد که حتی برای باز کردن یک موقعیت جدید نیز کافی نیست.
او تنها با انجام 8 معامله، 4,000 دلار یا 80% ضرر کرد و این در حالی است که بازار تنها 280 پیپ حرکت کرده بود. 280 پیپ!
فکر کنم تا اینجا متوجه شده باشید که چرا اهرم سرمایه مهمترین دلیل مرگ معاملهگران بازار ارز است!
درس 7- اهرم سرمایه، چه تأثیری بر هزینههای معاملاتی دارد؟
اهرم سرمایه علاوه بر چند برابر کردن ضررهای شما، روش دیگری نیز برای کشتن شما دارد. البته این نوعی مرگ تدریجی خواهد بود.
اکثر معاملهگران بازار ارز به آن توجه نمیکنند و زمانی متوجه میشوند که دیگر دیر شده است.
قاتلی که از آن صحبت میکنم، هزینههای معاملاتی مربوط به استفاده از اهرم سرمایه بالا است.
اهرم سرمایه نهتنها ضررهای شما بلکه هزینههای معاملاتی شما را نیز بهعنوان درصدی از حسابتان چند برابر میکند.
فرض کنید که با 500 دلار، یک حساب مینی ساختهاید. با این مقدار سرمایه، 5 لات 10هزار دلاری GBP/USD میخرید که اسپرد آن 5 پیپ است. اهرم سرمایه واقعی شما 100به1 است (حساب 500 دلاری / 50,000 دلار مجموع لاتهای مینی).
اما توجه کنید که 25 دلار بابت هزینههای معاملاتی پرداخت کردهاید (5 لات × (5 پیپ اسپرد × پیپ/1 دلار)).
این، 5% حساب شما است!
باهمین یک معامله و حتی قبل از اینکه بازار حرکت کند، 5% از سرمایه شما از بین رفته است! اگر معاملات ناموفق باشند، تراز حساب شما کاهش مییابد.
با کاهش تراز حساب، اهرم سرمایه شما افزایش مییابد. با افزایش اهرم سرمایه، هزینههای معاملاتی با سرعت بیشتری پول باقی مانده در حسابتان را به پایان میرسانند.
این، همان قاتل خاموش و تدریجی است که از آن صحبت میکنم.
هرچه اهرم سرمایه شما بیشتر باشد، هزینه معاملاتی شما نیز بهعنوان درصدی از سرمایه معاملاتی بیشتر است.
به همین دلیل، هزینههای معاملاتی، یکی از شش عامل مهم در انتخاب کارگزار است. اگر یک حساب مینی دارید و معاملهای را با 5 پیپ اسپرد باز میکنید که معادل 5 دلار هزینه معاملاتی است، دقت کنید که ارزش نسبی هزینههای معاملاتی با اهرم سرمایه بیشتر چگونه افزایش مییابند.
اهرم سرمایه | مارجین خواستهشده | هزینه بهعنوان % مارجین خواستهشده |
200به1 | 50 دلار | 10.00% |
100به1 | 100 دلار | 5.00% |
50به1 | 200 دلار | 2.50% |
33به1 | 3300 دلار | 1.50% |
20به1 | 500 دلار | 20% |
10به1 | 1,000 دلار | 0.50% |
5به1 | 2,000 دلار | 0.25% |
3به1 | 3,300 دلار | 0.10% |
1به1 | 10,000 دلار | 0.05% |
حال، یاد گرفتید که اهرم سرمایه چگونه سودها و ضررها و هزینههای معاملاتی شما را چند برابر میکند.
اهرم سرمایه با مارجین برابر نیست.
اهرم سرمایه، تعداد دفعاتی است که شما حساب خود را اهرم قرار میدهید.
حداکثر میزان اهرم سرمایه به مارجین خواستهشده بستگی دارد.
درس 8- هرگز اهرم سرمایه را دستکم نگیرید!
اکثر تازهکارها اثر مخرب بالقوه اهرم سرمایه را دستکم میگیرند. اگر بدانید که چه زمانی میتوان از اهرم سرمایه استفاده کرد و چه زمانی نمیتوان، شانس موفقیت خود را افزایش دادهاید!
اهرم سرمایه، ابزار بسیار قدرتمندی است اما هم معاملهگران تازهکار و هم باتجربه، به دلیل اینکه نیروی مخرب آن را دستکم یا بهکلی آن را نادیده میگیرند، از آن برای نابود کردن سرمایه معاملاتی خود استفاده میکنند. جای تأسف است اما هرچه تعداد آنها بیشتر باشد، ما که معاملهگران باهوشی هستیم راحتتر پول درمیآوریم. ناراحتکننده است اما حقیقت دارد.
همیشه جمله یکی از ابرقهرمانان را آویزه گوش خود کنید: هرچه قدرت بیشتری داشته باشی، مسئولیت بیشتری نیز باید تقبل کنی. یا جملهای باهمین مضمون. مطمئنم شما این فیلم را دیدهاید، هنوز متوجه نشدهاید! راهنمایی میکنم:
فهمیدید؟
بگذریم، اهرم سرمایه بالا نقطه فروش موردعلاقه اکثر کارگزاران بازار ارز است. آنها به شما خواهند گفت که با استفاده از اهرم سرمایه هنگفت، سود هنگفتی به دست خواهید آورد اما بدانید که با اهرم سرمایه هنگفت احتمالاً مرگ شما در بازار نیز بسیار است.
کارگزاران دوست دارند شما با سیستم کوتاهمدت معامله کنید. آنها ترجیح میدهند شما بهدفعات زیاد و به تعداد زیاد معامله کنید. آنها تنها به این طریق، سود میکنند. یک یا دو پیپ برای آنها اهمیت دارد. هرچه شما بیشتر معامله کنید، آنها درآمد بیشتری از اسپردها کسب میکنند. آنها به ضررشان است که به شما توصیه کنند، معاملات خود را بیشتر از یک روز نگه دارید.
اگر میخواهید شانس موفقیت خود را بالا ببرید، ابتدا یاد بگیرید که بدون استفاده از اهرم سرمایه، معاملات سودآور داشته باشید.
از سرمایه خود محافظت کنید.
تنها زمانی حق استفاده از سلاح مخرب اهرم سرمایه را دارید که توانسته باشید، بهطور مستمر بیشتر از ضررهای خود سود داشته باشید.
معاملهگرانی (یا کارگزار خود) را که در طرف مقابل معامله شما قرار دارند نابود کنید. خودتان را نابود نکنید.
معامله در بازار ارز مانند یک شغل یا تجارت است. تصور نکنید که چون کارگزاران به شما اجازه میدهند با حداقل سپرده از اهرم سرمایه بالا استفاده کنید، میتوانید «بهسرعت ثروتمند شوید». با بازارهای ارز با احترام برخورد کنید.
انتظارات واقعبینانه داشته باشید و خود را بهدرستی آموزش دهید.
اگر این کار را نکنید، خواهید مرد.
البته نه مرگ واقعی، حسابتان خواهد مرد.
آزمون 13
- علاوه بر عدم درک درست اهرم سرمایه، علت اصلی شکست معاملهگران تازهکار چیست؟
- سرمایه اولیه کافی ندارند
- فقط حسابهای مینی باز میکنند
- خیلی ناوارد هستند
- درست یا نادرست: چون کارگزاران به شما اجازه میدهند تا تنها با 25 دلار حساب باز کنید، بدان معنا نیست که شما باید چنین کاری کنید.
- درست
- نادرست
- نمیدانم
- اهرم سرمایه چیست؟
- مقدار پولی که کارگزارتان برای باز کردن یک موقعیت نیاز دارد
- توانایی کنترل مقدار زیادی پول با استفاده از مقدار کمی از پول خود یا بدون داشتن پولی از آن خود و استقراض بقیه پول
- سرمایهای که برای شروع معامله در بازار ارز نیاز دارید
- فرض کنید که برای کنترل یک موقعیت 100،000 دلاری، کارگزار شما 2,000 دلار از حسابتان کنار میگذارد. مارجین شما چقدر است؟
- 50به1
- 2%
- 20%
- مقدار پولی که در حساب شما برای باز کردن یک موقعیت جدید موجود است، چه نام دارد؟
- مارجین حساب
- مارجین استفادهشده
- مارجین قابلاستفاده
- تماس مارجین زمانی دریافت میشود که ارزش موقعیت شکستخورده کمتر از ———– شود.
- سطوح مارجین حساب
- سطوح مارجین استفادهشده
- سطوح مارجین قابلاستفاده
- کدامیک از عبارات زیر درست است؟
- تراز برای تعیین مارجین مورداستفاده به کار برده میشود
- تراز برای تعیین مارجین استفادهشده به کار میرود
- سرمایه برای تعیین مارجین مارجین قابلاستفاده به کار میرود
- چه زمانی افت سرمایه اتفاق میافتد؟
- معامله به ضرر شما حرکت کند
- معامله به نفع شما حرکت کند
- معامله خود را زودتر از زمان مناسب ببندید
- مزیت معامله با اهرم سرمایه چیست؟
- قدرت خرید شما را افزایش میدهد
- دسترسی بیشتری به جفتها خواهید داشت
- به شما امکان میدهد تا اجازه دهید معاملاتتان فضای بیشتری برای حرکت داشته باشند
- وقتی سپردههای مارجین شما به کمتر از سطح حداقل موردنیاز میرسد، چه اتفاقی میافتد؟
- متوقف میشوید
- دریافت اهرم سرمایه
- دریافت تماس مارجین
- درست یا نادرست: کارگزار شما نمیتواند قبل از برقراری تماس مارجین، حسابتان را نقد کند.
- درست
- نادرست
- نمیدانم
- کدامیک از عبارات زیر درست است؟
- اگر 1% مارجین نیاز باشد، اهرم سرمایه شما 100به1 است
- نسبت اهرم سرمایه شما به ارزش کل ضررها نسبت به مقدار سپرده شما در حساب، بستگی دارد
- حداکثر اهرم سرمایه همان اهرم سرمایه واقعی است
- اهرم سرمایه واقعی چیست؟
- حداکثر اهرم سرمایهای که میتوان با آن معامله کرد
- ارزش کل همه موقعیتهای باز تقسیمبر ارزش سرمایه حساب معاملاتی
- کل ضررها تقسیمبر مقداری پولی که در حساب معاملاتی وجود دارد
- جاهای خالی را پر کنید: هرچه اهرم سرمایه شما —– باشد، بازار فضای تنفس —– برای حرکت، قبل از تماس مارجین دارد.
- بیشتر، بیشتری
- کمتر، بیشتری
- بیشتر، کمتری
- چرا بهتر است با اهرم سرمایه کم و سرمایه اولیه فراوان معامله کنیم؟
- مقدار ضررها بسیار کم خواهد شد
- سودها چندین برابر خواهند شد
- اسپرد آن کمتر است
- کدامیک از عبارات زیر نادرست است؟
- اهرم سرمایه تعداد دفعاتی است که حساب خود را اهرم قرار میدهید
- حداکثر میزان اهرم سرمایه به مارجین خواستهشده بستگی دارد
- اهرم سرمایه شما همراه با تراز حسابتان افزایش مییابد
- جاهای خالی را پر کنید: هرچه اهرم سرمایه —– باشد، هزینه معاملاتی بهعنوان درصدی از سرمایه معاملاتی —– خواهد بود.
- بیشتر، بیشتر
- بیشتر، کمتر
- کمتر، کمتر
- چرا استفاده از اهرم سرمایه زیاد، جذابیت فراوانی برای معاملهگران تازهکار دارد؟
- اسپردها کمتر میشود
- سودها چند برابر میشوند
- معاملات بیشتری میتوانند انجام دهند
- درست یا نادرست: هرچه تعداد معاملات بیشتر باشد، کارگزار اسپرد کمتری دریافت میکند.
- درست
- نادرست
- نمیدانم
3-4- تعیین اندازه موقعیت
درس 1- تعیین اندازه موقعیت
حال که متوجه خطرات معاملات بزرگ شدید، بهتر است نحوه استفاده صحیح از اهرم سرمایه با کمک «تعیین اندازه موقعیت» مناسب را آموزش دهیم.
تعیین اندازه موقعیت به معنای تعیین تعداد واحدهای مناسب برای خرید یا فروش جفت ارزی است.
تعیین اندازه موقعیت، یکی از مهمترین مهارتهای معاملهگران بازار ارز است.
درواقع، میتوان گفت مهمترین مهارت است.
معاملهگران قبل از هر چیز، «مدیران ریسک» هستند بنابراین قبل از معامله با پول واقعی باید بتوانید محاسبات پایه اندازه موقعیت را انجام دهید.
یافتن اندازه موقعیتی که شما را در حاشیه امن ریسک قرار میدهد نسبتاً راحت است.
با توجه به جفت ارزی که معامله میکنید و واحد ارزی حسابتان (مثلاً دلار، یورو، پوند و غیره) باید یک یا دو مرحله به محاسبه خود اضافه کنیم.
قبل از اینکه نحوه محاسبه را ذکر کنیم به پنج موردنیاز داریم:
- تراز یا سرمایه حساب
- جفت ارزی مورد معامله
- درصدی از حسابتان که قصد ریسک آن را دارید
- دستور توقف زیان به پیپ
- نرخهای تبادل جفتهای ارزی
راحت است، نه؟ بهتر است چند مثال را بررسی کنیم.
درس 2- محاسبه اندازههای موقعیت
برای تسهیل یادگیری شما، همهچیز را با مثال توضیح خواهیم داد.
مدتها پیش، وقتی ند بسیار تازهکارتر از این بود، حساب خود را به دلیل قرار گرفتن در موقعیتهای بزرگ از دست داد.
ند، اهمیت تعیین اندازه موقعیت را بهخوبی درک نکرده بود و بهای آن را با خالی شدن حسابش پرداخت.
او دوباره در مدرسه پیپسولوژی ثبتنام کرد تا این بار معنای تعیین اندازه موقعیت را بهخوبی درک کند و اطمینان حاصل کند که آنچه برای او اتفاق افتاده هرگز برای شما اتفاق نخواهد افتاد!
در مثالهای زیر، ما نحوه محاسبه اندازه موقعیت را بر اساس اندازه حساب و سطح حاشیه امن ریسک شما توضیح خواهیم داد.
اندازه موقعیت شما به این بستگی دارد که حسابتان در واحد ارز مبنا باشد یا مظنه.
اگر واحد ارز حسابتان همانند ارز متقابل باشد
ند، 5,000 دلار آمریکا در حساب معاملاتی خود سپردهگذاری کرده است و آماده شروع مجدد معامله است. فرض کنید، او از سیستم معاملات سویینگ EUR/USD استفاده میکند و قصد دارد در هر معامله 200 پیپ ریسک کند.
او از زمانی که حساب اول خود را به باد داده است، تصمیم دارد که بیش از 1% حسابش را در هر معامله ریسک نکند. حال ببینیم برای اینکه در حاشیه امن ریسک خود باقی بماند باید اندازه موقعیت او چقدر باشد.
با استفاده از تراز حساب و درصدی که قصد ریسک آن را دارد، میتوان مقدار دلاری که ریسک شده را محاسبه کرد.
USD = (0.01 یا) 1% × 5,000 USD 50
سپس مقدار ریسک شده را تقسیمبر توقف زیان میکنیم تا ارزش هر پیپ را به دست آوریم.
پیپ/0.25 USD = (200 پیپ)/(50 USD)
درنهایت، ارزش هر پیپ را ضربدر نسبت ارزش واحد/پیپ EUR/USD میکنیم. در اینجا، باوجود 10هزار واحد (یا یک لات مینی)، ارزش تغییر هر پیپ 1 دلار آمریکا است.
واحد EUR/USD 2,500 = [(به ازای هر پیپ 1 USD)/(10هزار واحد EUR/USD)] × 0.25 USD هر پیپ
بنابراین، ند با تنظیمات معاملاتی فعلی خود، باید 2,500 واحد EUR/USD یا کمتر در معامله قرار دهد تا در حاشیه امن ریسک خود باقی بماند.
آسان است، نه؟ اما اگر واحد ارز حسابتان همانند ارز مبنا باشد، چگونه محاسبه میشود؟
اگر واحد ارز حسابتان همانند ارز متقابل باشد
فرض کنید، ند هماکنون در منطقه یورو اقامت دارد و میخواهد با یک کارگزار محلی در بازار ارز معامله کند. بدین منظور، 5,000 یورو سپردهگذاری میکند.
با استفاده از همان مثال قبل (معامله EUR/USD با 200 پیپ توقف زیان)، اگر 1% حساب خود را ریسک کند اندازه موقعیت او چقدر خواهد بود؟
50 EUR = (0.01 یا) 1% * 5,000 EUR
حال باید این مقادیر را به USD تبدیل کنیم زیرا ارزش جفت ارزی با ارز متقابل محاسبه میشود. فرض کنید که نرخ تبادل EUR 1 در حال حاضر 1.5000 دلار است (1.5000 = EUR/USD).
برای محاسبه ارزش در واحد USD، تنها کافی است نرخ تبادل فعلی EUR/USD را معکوس کرده و در مقدار یورویی که قصد ریسک آن را داریم، ضرب کنیم.
75.00 USD حدود = 50 EUR * (1.0000 EUR/1.5000 USD)
سپس، ریسک خود را در واحد USD بر توقف زیان خود (پیپ) تقسیم کنید:
هر تغییر پیپ 0.375 دلار = (پیپ 200)/(75.00 USD)
فرمول فوق، تغییر «هر ارزش پیپ» را با 200 پیپ توقف زیان برای باقی ماندن در حاشیه امن ریسک نشان میدهد.
درنهایت، تغییر ارزش در هر پیپ را در نسبت ارزش واحد-به-پیپ ضرب کنید:
واحد EUR/USD 3,750 = [(به ازای هر پیپ 1 USD)/(واحد EUR/USD 10هزار) * (به ازای هر پیپ 0.375 USD)
بنابراین، برای 50 یورو ریسک یا کمتر در 200 پیپ توقف زیان در EUR/USD، اندازه موقعیت ند نباید بیشتر 3,750 واحد باشد.
راحت است، نه؟
حال، مسئله کمی پیچیدهتر خواهد شد.
اما نگران نباشید. ما همراه شما هستیم و همهچیز را توضیح خواهیم داد.
درس 3- تعیین اندازه موقعیت پیچیده
در این درس، نحوه محاسبه جفتهایی را که واحد ارز حساب شما یکی از ارزهای موجود در جفت ارزی مورد معامله نیست، آموزش خواهیم داد.
واحد ارز حساب در جفت ارزی مورد معامله وجود ندارد اما همانند ارز متقابل جفت تبادل است
ند به ایالاتمتحده بازگشته است (ما فکر میکنیم که او یک جاسوس فوقالعاده است که در اوقات فراغت خود دنیا را نجات میدهد) و امروز تصمیم دارد که به معامله EUR/GBP با 200 پیپ توقف زیان بپردازد. برای یافتن اندازه موقعیت مناسب باید ارزش ریسک ند را در واحد پوند انگلیس پیدا کنیم.
به یاد داشته باشید که ارزش جفت ارزی در ارز متقابل است.
ند قصد دارد دوباره با کارگزار آمریکایی خود معامله کند. بنابراین باید EUR/GBP خود را بفروشد و تنها 1% ریسک روی حساب 5,000 دلاری خود میکند یا همان 50 دلار.
برای یافتن اندازه موقعیت صحیح باید نرخ تبادل GBP/USD را بدانیم. فرض کنید نرخ تبادل 1.7500 است و به دلیل اینکه حساب او در واحد USD است، ما باید این نرخ تبادل را معکوس کرده تا اندازه مناسب را در واحد پوند انگلیس پیدا کنیم.
28.57 GBP = (1.7500 USD/1 GBP) * 50 USD
بقیه محاسبات، همانند مثال قبلی انجام خواهد شد. آن را تقسیمبر توقف زیان (پیپ) کنید:
به ازای هر پیپ 0.14 GBP = (پیپ 200)/(28.57 GBP)
و درنهایت، حاصل را در نسبت ارزش واحد-به-پیپ ضرب میکنیم:
واحد EUR/GBP 1,429 حدود = [(به ازای هر پیپ 1 GBP)/(واحد EUR/GBP 10هزار) * (به ازای هر پیپ 0.14 GBP)
ند برای اینکه سطوح ریسک تعیینشده خود را حفظ کند، نمیتواند بیشتر از 1,429 واحد EUR/GBP بفروشد.
واحد ارز حساب در جفت ارزی مورد معامله وجود ندارد اما همانند ارز متقابل جفت مبنا است
ند برای اسکی به سوییس میرود و با موبایل جاسوسی خود، یک حساب معاملاتی نزد یکی از کارگزاران محلی بازار ارز افتتاح میکند. او تصمیم به معامله CHF/JPY میگیرد ولی اگر معامله از یکی از سطوح اصلی مقاومت حدود 100 پیپ علیه او حرکت کند، خارج شود. ند مثل همیشه تنها 1% حساب 5,000 پوندی خود یعنی 50 پوند را ریسک خواهد کرد.
ابتدا باید ارزش 50 پوند را در واحد ین ژاپن پیدا کنیم و به دلیل اینکه واحد ارز حساب همانند ارز مبنای جفت تبادل است، تنها کاری که باید انجام دهیم ضرب کردن مقدار ریسکشده در نرخ تبادل CHF/JPY (85.00) است:
4,225 JPY = (1 CHF/85.00 JPY) * 50 CHF
بقیه محاسبات مانند مثالهای پیشین انجام میشوند. حاصل را تقسیمبر توقف زیان (پیپ) کنید:
به ازای هر پیپ 42.50 JPY = (پیپ 100)/(4.250 JPY)
و درنهایت، حاصل را در نسبت ارزش واحد-به-پیپ ضرب میکنیم:
واحد CHF/JPY 4,250 حدود = [(به ازای هر پیپ 1 JPY)/(واحد CHF/JPY 100) * (به ازای هر پیپ 42.50 JPY)
ند برای اینکه بتواند ضرر خود را در 50 پوند یا کمتر نگه دارد نباید بیشتر از 4,250 واحد معامله کند.
درس 4- خلاصه: تعیین اندازه موقعیت
پس از یک مسافرت طولانی در سراسر جهان همراه با ند و بررسی مثالهایی درباره تعیین اندازه موقعیت، در مسیر تبدیل شدن به یک مدیر ریسک نمونه قرار گرفتهاید.
البته تعیین اندازه موقعیت مناسب تنها بخشی از مسیر مدیریت حرفهای ریسک است.
بخش دیگر، انضباط است.
اگر به سطوح حاشیه امن ریسک تعیینشده و توقفهای خود پایبند باشید، پس از تمام معاملات ناموفق خود بازهم میتوانید از فرصتهای سودآور استفاده کنید.
درنهایت، برای محاسبه اندازه موقعیت خود از ماشینحساب استفاده کنید و حتماً این کار را قبل از ورود به معاملات انجام دهید.
آزمون 14
- کدامیک از موارد زیر، مهمترین مهارت معاملهگران است؟
- استفاده از اهرم سرمایه
- ریزهخواری
- تعیین اندازه موقعیت
- معامله سویینگ
- اندازه موقعیت شما باید به حدی باشد که شما را در محدوده ——- نگه دارد.
- منطقه سود
- سطح حاشیه امن ریسک
- لیمیت کارگزارتان
- عمل تعیین تعداد واحدهای مناسب جفتهای ارزی برای خرید یا فروش، چه نا دارد؟
- اهرم سرمایه
- ریزهخواری
- تعیین اندازه موقعیت
- به کدامیک از موارد زیر برای تعیین اندازه موقعیت نیاز نداریم؟
- تراز یا سرمایه حساب
- جفت ارزی مورد معامله
- درصد سود
- توقف زیان (پیپ)
- نرخ تبادل جفت ارزی
- فرض کنید که 100,000 دلار در حساب خود دارید و قصد دارید تنها 1% از حساب خود را ریسک کنید. درصورتیکه در حال معامله GBP/USD باشید و قصد داشته باشید که تنها 200 پیپ ریسک کنید، اندازه موقعیت شما باید چقدر باشد؟
- 10,000 واحد
- 50,000 واحد
- 100,000 واحد
- فرض کنید که 50,000 دلار در حساب خود دارید و تنها 2% ریسک را در نظر گرفتهاید. قصد معامله USD/CHF با 50 پیپ توقف زیان را دارید. نرخ تبادل USD/CHF9000 است. چند واحد میتوانید معامله کنید؟
- 18,000
- 90,000
- 180,000
- وقتی واحد ارز حساب ————- است، باید مرحله دیگری به تبدیل ارز خود اضافه کرده و نرخ تبادل ارز جفت استفاده کنید.
- همانند ارز متقابل
- همانند ارز مبنا
- کمتر از 100,000 دلار
- ارزش جفت ارزی در ———– است.
- ارز متقابل
- ارز مبنا
- نرخ تبادل
- فرض کنید که قصد دارید اندازه موقعیت معامله EUR/AUD را تعیین کنید و واحد ارز حسابتان دلار است. نرخ تبادل کدام جفت را باید پیدا کنید؟
- EUR/USD
- AUD/USD
- EUR/GBP
- علاوه بر تعیین اندازه موقعیت مناسب، برای داشتن مدیریت ریسک خللناپذیر نیاز به —— دارید.
- اهرم سرمایه بالا
- توقفهای بزرگ
- انضباط
4-4- تنظیم دستورهای توقف زیان
درس 1- 4 نوع دستور توقف زیان
بهتر است واقعیت را قبول کنیم. بازار همیشه هر کاری را که بخواهد انجام میدهد و به هر سمتی که بخواهد حرکت میکند. هرروز، چالش جدیدی در راه است و تقریباهمهچیز از سیاستهای جهانی، رویدادهای اقتصادی مهم گرفته تا شایعهای بانک مرکزی میتواند حتی سریعتر از چشم بر هم زدن، مسیر جفتهای ارزی را تغییر دهد.
این، بدان معناست که هرکدام از ما بالاخره در مسیر اشتباه قرار خواهیم گرفت.
قرار گرفتن در موقعیت ناموفق، اجتنابناپذیر است اما ما میتوانیم هنگام قرار گرفتن در آن وضعیت، رفتارها و اعمال خود را کنترل کنیم. شما میتوانید بهسرعت جلوی ضرر بیشتر را بگیرید یا با امید تغییر مسیر بازار به نفع شما، به راه خود ادامه دهید.
بدیهی است که ممکن است اگر بازار حتی یکبار به نفع شما تغییر مسیر ندهد، شما حسابتان خالی شود و شغل معاملاتی شما از دست برود.
همه معاملهگران در جزیره تازهکاران باید شعار «بقا برای فردا!» را سرلوحه خود قرار دهند زیرا هرچه بیشتر زنده بمانید، میتوانید بیشتر یاد بگیرید، بیشتر تجربه کسب کنید و شانس موفقیت خود را بالاتر برید.
به همین دلیل، تکنیک «دستورهای توقف زیان» در مدیریت معاملات، مهارت و ابزاری بسیار مهم در جعبهابزار معاملهگران است.
داشتن نقطه خروج از پیش تعیینشده از معامله ناموفق نهتنها منجر به جلوگیری از ضرر میشود تا احتمالاً فرصتهای جدیدی پیش روی شما باز شوند بلکه اضطراب و نگرانی ناشی از قرار گرفتن در یک معامله ناموفق را بدون داشتن برنامه از بین میبرد.
استرس کمتر خوب است، نه؟ مسلماً خوب است. بنابراین بهتر است روشهای دیگر جلوگیری از ضرر را یاد بگیریم!
قبل از بررسی تکنیکهای توقف زیان، باید اولین قاعده تنظیم توقف را یاد بگیریم.
نقطه توقف زیان باید «نقطه ابطال» ایده معاملاتی شما باشد.
وقتی قیمت به این نقطه برخورد کرد، باید نشانه «خروج» شما از معامله باشد.
در این بخش، به بررسی روشهای مختلف تنظیم دستور توقف میپردازیم.
چهار روش برای این کار وجود دارد:
- توقف درصدی (Percentage stop)
- توقف فرار (volatility stop)
- توقف نموداری (Chart stop)
- توقف زمانی (Time stop)
آمادهاید؟ پس شروع میکنیم!
درس 2- نحوه تنظیم دستور توقف زیان بر اساس درصد حساب
بهتر است با مقدماتیترین نوع توقف شروع کنیم: توقف زیان بر اساس درصد.
دستور توقف زیان درصدی بر اساس قسمت از پیش تعیینشده حساب معاملهگر، مثلاً 2%، تنظیم میشود، قسمتی که معاملهگر قصد ریسک آن را در یک معامله دارد.
میزان ریسک درصدی متفاوت است – معاملهگران تهاجمیتر تا 10% حساب خود را نیز ریسک میکنند اما معاملهگران محتاطتر معمولاً کمتر از 2% در هر معامله ریسک میکنند.
وقتی ریسک درصدی تعیین شد، معاملهگر با استفاده از اندازه موقعیت خود فاصله توقف را تا ورود محاسبه میکند.
خوب است، نه؟
معاملهگر بر اساس برنامه معاملاتی خود، دستور توقف را تنظیم میکند.
روش خوبی برای معامله است، نه؟
نه، اشتباه است!!!
شما همیشه باید دستور توقف خود را بر اساس محیط بازار یا قواعد سیستم معاملاتی خود تنظیم کنید نه مقداری که قصد از دست دادن آن را دارید.
مطمئنم که هماکنون فکر میکنید که «چی؟ این حرف اصلاً منطقی نیست. من فکر کردم توصیه شما این بود که ما باید ریسک خود را مدیریت کنیم.»
بله، این حرف کمی گیجکننده است اما بگذارید با مثالی آن را توضیح دهیم. حتماً ند را در درس تعیین اندازه موقعیت به یاد دارید.
ند دارای یک حساب مینی با 500 دلار سپرده است و حداقل اندازهای که میتواند برای انجام معامله انتخاب کند، 10هزار واحد است. ند با توجه به اینکه سطح مقاومت در 1.5620 باقی مانده است، قصد معامله GBP/USD را دارد.
ند با تبعیت از قواعد مدیریت ریسک خود، قصد ندارد که بیش از 2% از حساب خود را در هر معامله ریسک کند.
با داشتن 10هزار واحد GBP/USD، ارزش هر پیپ 1 دلار و 2% از حساب او 10 دلار است. بنابراین، بزرگترین دستور توقفی که ند میتواند تنظیم کند، 10 پیپ است که با قرار دادن دستور توقف خود در 1.5630 همین کار را میکند.
اما GBP/USD، روزانه بیش از 100 پیپ حرکت میکند! احتمالاً او با کوچکترین حرکت این جفت، متوقف خواهد شد. به دلیل محدودیتهای موقعیتی که حساب او دارد، دستور توقف خود را تنها بر اساس مقدار ضرری که میتواند متحمل شود تنظیم میکند نه شرایط فعلی بازار GBP/USD.
ببینیم، چه اتفاقی خواهد افتاد.
و بوم! ند در رأس متوقف شد زیرا دستور توقف زیان او بسیار کم بود! و علاوه بر از دست دادن این معامله، شانس به دست آوردن بیش از 100 پیپ را نیز از دست داد!
با توجه به این مثال، میتوان مشاهده کرد که خطر استفاده از توقفهای درصدی این است که آنها معاملهگر را مجبور میکنند تا دستور توقف خود را در سطح قیمت دلخواه تنظیم کند.
این دستور توقف یا به نقطه ورود بسیار نزدیک خواهد بود، مثل مورد ند، یا در سطح قیمتی خواهد بود که آنالیز فنی را نادیده گرفته است.
با توجه به اطلاعاتی که در اختیار دارید، میتوانستید دستور توقف خود را در سطحی تنظیم کنید که قیمت به نفع شما بازگشت داشت. اما به دلیل اینکه متوقف شدید، نتوانستید همه آن پیپها را به دست آورید!
تنها راهحل پیش روی ند، پیدا کردن کارگزاری است که با سبک معاملاتی و سرمایه اولیه او هماهنگی داشته باشد.
در این مورد، ند باید با کارگزاری معامله کند که امکان معامله با لاتهای میکرو یا دلخواه را برایش فراهم کند. ارزش هر پیپ در هزار واحد GBP/USD، 0.10 دلار است.
ند برای اینکه در سطح حاشیه امن ریسک خود باقی بماند میتواند قبل از اینکه 2% حساب خود را از دست دهد، دستور توقف خود را روی 100 پیپ تنظیم کند. هماکنون او میتواند دستور توقف خود را بر اساس محیط بازار، سیستم معاملاتی، حمایت و مقاومت، و غیره تنظیم کند.
درس 3- نحوه تنظیم دستور توقف زیان بر اساس حمایت و مقاومت نمودارها
روش منطقیتر برای تعیین توقفها، اعتماد به نمودارها است.
به دلیل اینکه ما در حال معامله بازارها هستیم، بهتر است دستورهای توقف خود را بر اساس آنچه بازارها به ما نشان میدهند، تنظیم کنیم… منطقی به نظر میرسد، نه؟
یکی از مشاهدات ما در مورد تغییر قیمت این است که گاهی قیمتها نمیتوانند برخی از سطوح را بشکنند.
معمولاً وقتی این سطوح حمایت یا مقاومت مجدداً تست میشوند، احتمالاً پتانسیل ممانعت از عبور مجدد بازار را دارند.
تنظیم دستورهای توقف فراتر از این سطوح حمایت و مقاومت، منطقی به نظر میرسد زیرا اگر بازار فراتر از این مناطق معامله کند بهاحتمالقوی شکست آن منطقه موجب ورود معاملهگران بیشتر و فشار بیشتر به سمت موقعیت شما خواهد شد.
یا اگر این سطوح واقعاً بشکنند، ناگهان نیروهای غیرمنتظرهای بر بازار به هر سمتی فشار خواهند آورد.
بهتر است نگاهی اجمالی به روش تنظیم دستورهای توقف بر اساس حمایت و مقاومت داشته باشیم:
در نمودار فوق، میتوان مشاهده کرد که جفت بالاتر از خط روند نزولی معامله میشود.
شما معتقدید که نمودار نشاندهنده تنظیمات معامله شکست است و تصمیم به خرید میگیرید.
اما قبل از اینکه وارد معامله شوید، پرسشهای زیر را از خود بپرسید:
دستور توقف خود را باید کجا قرار دهید؟
چه شرایطی حاکی از آن خواهد بود که ایده معامله اولیه شما باطل شده است؟
در این مورد، منطقیترین کار این است که دستورهای توقف خود را زیر خطوط روند و مناطق حمایت قرار دهید.
اگر بازار وارد این مناطق شد، بدان معناست که خطوط روند حمایتی از خریداران نکردهاند و هماکنون فروشندگان کنترل را به دست دارند.
ایده معاملاتی شما باطل شد و زمان آن فرارسیده که این واقعیت را قبول کنید، از معامله خارج شوید و ضرر خود را بپذیرید.
درس 4- نحوه تنظیم دستور توقف زیان بر اساس فراریت قیمت
به عبارت سادهتر، فراریت، میزان تحرک بالقوه بازار در بازه زمانی معین است. دانستن میزان تحرک بالقوه جفت ارزی، کمک میکند تا سطوح توقف زیان مناسبی انتخاب کنیم و بر اثر نوسانات تصادفی قیمت، متوقف نشویم.
مثلاً، اگر معاملات سویینگ انجام میدهید و میدانید که EUR/USD در یک ماه گذشته روزانه حدود 100 پیپ تغییر داشته است، تنظیم دستور توقف خود در 20 پیپ احتمالاً موجب توقف شما به دلیل تحرک کوچکی در بازار خواهد شد.
آگاهی از میانگین فراریت کمک میکند تا دستور توقف خود را بهگونهای تنظیم کنید که معامله شما کمی فضای تنفس داشته باشد و احتمالاً درست باشد.
همانگونه که در بخشهای قبلی توضیح دادیم، یکی از روشهای اندازهگیری فراریت، استفاده از باندهای بولینگر است. میتوانید برای سنجش میزان فراریت بازار از باندهای بولینگر استفاده کنید.
استفاده از این روش، هنگام انجام معاملات محدوده بسیار مفید خواهد بود. دستور توقف خود را فراتر از باندها قرار دهید. اگر قیمت با این نقطه برخورد کند، بدان معناست که فراریت در حال افزایش است و احتمال وقوع شکست وجود دارد.
روش دیگر برای به دست آوردن میانگین فراریت، استفاده از شاخص محدوده واقعی میانگین (ATR) است. ATR یکی از رایجترین شاخصهاست که در اکثر پلتفرمهای ترسیم نمودار وجود دارد و استفاده از آن بسیار آسان است.
تنها کاری که باید انجام دهید این است که «بازه زمانی» یا تعداد بارها، شمعها را وارد کنید تا محدوده میانگین را محاسبه کند.
مثلاً، اگر نمودار روزانه در اختیار دارید و عدد «20» را در تنظیمات وارد کنید، شاخص ATR محدوده میانگین جفت را در 20 روز گذشته محاسبه خواهد کرد.
یا اگر نمودار ساعتی در اختیار دارید و عدد «50» را در تنظیمات وارد کنید، شاخص ATR محدوده میانگین جفت را در 50 ساعت گذشته نشان خواهد داد.
این فرایند را میتوان بهصورت یک توقف یا در ترکیب با تکنیکهای تنظیم توقف دیگر اجرا کرد.
هدف این است که فضای تنفس کافی برای معامله خود ایجاد کنید تا نوسانات، مانع از پیشروی شما نشوند.
درس 5- نحوه تنظیم دستور توقف زیان بر اساس محدودیت زمانی
توقفهای زمانی، توقفهایی هستند که بر اساس زمان از پیش تعیینشده در یک معامله تنظیم میشوند. این زمان میتواند زمان مشخصی باشد (زمان محدود باز در ساعتها، روزها، هفتهها و غیره)، تنها در طول جلسات معاملاتی معینی باشد، زمان باز شدن بازار باشد، در ساعات فعال باشد یا هر زمان دیگری.
مثلاً، فرض کنید که شما یک معامله گر روزانه هستید و دستور خرید EUR/CHF را تنظیم کردهاید اما هنوز نتیجهای نداده است. بدان معنا که هیچ فعالیت و تحرکی وجود نداشته است!
چرا باید پول خود را در این معامله نگه دارید، درحالیکه میتوانید از معامله زیر بهره ببرید!
تحرک بیشتر، پیپ بیشتر! هورا!
به دلیل رعایت قواعد از پیش تعیینشده خود و اینکه علاقهای به نگهداشتن معاملات تا روز بعد ندارید، تصمیم میگیرید که موقعیت خود را در ساعت 4:00 ب.ظ. ببندید. یعنی زمانی که معمولاً کار را تعطیل میکنید و به تفریحات خود میپردازید.
یا اینکه یک معاملهگر سویینگ هستید و تصمیم میگیرید که موقعیتهای خود را در روز جمعه ببندید تا از ریسک شکافها و رویدادهای آخر هفته در امان باشید.
همچنین، قفل کردن مقدار معینی مارجین در یک معامله مرده موجب خواهد شد که فرصت یک معامله دیگر را از دست بدهید.
بنابراین، یک لیمیت زمانی تنظیم کنید و خود را خلاص کنید تا پول به وظیفه اصلی خود عمل کند… پول درآوردن!
درس 6- 4 اشتباه بزرگ معاملهگران، هنگام تنظیم دستورهای توقف
در این درس درباره اشتباه رایج معاملهگران هنگام استفاده از دستورهای توقف صحبت خواهیم کرد. درست است که استفاده از دستورهای توقف، یکی از روشهای مدیریت مناسب ریسک است اما اگر از آن درست استفاده نکنیم منجر به ضررهای بیشتر خواهد شد.
- قرار دادن توقفهای بسیار کم
اولین اشتباه رایج، قرار دادن توقفهای بسیار کم است. آنها بهقدری کم هستند که فضایی برای تنفس باقی نمیماند!
هنگام قرار دادن توقفهای بسیار کم در معامله، «فضای تنفس» کافی برای نوسان قیمت قبل از قرار گرفتن در مسیر شما باقی نمیماند.
همیشه به یاد داشته باشید که باید فراریت جفت و امکان نوسان آن را در نزدیکی نقطه ورود قبل از اینکه در مسیر خاصی حرکت کند، در نظر بگیرید.
مثلاً، فرض کنید که قصد خرید GBP/JPY را به نرخ 145.00 دارید و دستور توقف خود را در 144.90 قرار دادهاید. حتی اگر پیشبینی شما درباره احتمال پرش قیمت از آن منطقه درست بوده باشد، احتمال دارد که قیمت قبل از اینکه تا 147.00 افزایش یابد، 10 تا 15 پیپ پایینتر از قیمت ورود شما برود.
اما شما نمیتوانید از این سود 200 پیپی استفاده کنید زیرا بهسرعت متوقف شدهاید. بنابراین، فراموش نکنید: به معامله خود فضای تنفس کافی بدهید و فراریت را در نظر بگیرید!
- استفاده از اندازه موقعیت مثل «x پیپ» بهعنوان مبنایی برای توقفها
قبلاً به این نکته اشاره کردهایم: استفاده از اندازه موقعیت مثل «X پیپ» یا «X دلار» بهجای آنالیز فنی بهمنظور تعیین توقفها، ایده بدی است. اگر بادتان باشد، ما این نکته را از ند یاد گرفتیم.
همانگونه که پیشتر اشاره کردیم، استفاده از تعیین موقعیت برای محاسبه جایگاه توقف به نحوه رفتار بازار ارتباطی ندارد. به دلیل اینکه ما بازار را معامله میکنیم، منطقیتر آن است که دستور توقف خود را بر اساس تحرکات بازار تنظیم کنیم.
همانطور که نقطه ورود و اهداف خود را بر اساس آنالیز فنی انتخاب میکنید باید در مورد دستور توقف نیز به همین شیوه عمل کنید.
منظور ما این نیست که شما باید کاملاً اندازه موقعیت را نادیده بگیرید. توصیه ما این است که قبل از محاسبه اندازه موقعیت، تصمیم خود را درباره جایگاه قرار گرفتن دستور توقف بگیرید.
- قرار دادن دستورهای توقف بسیار دور یا بسیار گسترده
اشتباه برخی معاملهگران این است که دستورهای توقف خود را بسیار دور قرار میدهند و امیدوارانه در انتظار تغییر مسیر قیمت به نفع خود هستند. در این شرایط، اساساً به چه دلیل دستور توقف تنظیم میکنند؟!
چرا باید معاملهای را که مدام ضرر ایجاد میکند نگه داشت، درحالیکه میتوان از آن پول استفاده کرده و سراغ معامله سودآورتری رفت؟
قاعده کلی این است که دستورهای توقف را بهجای اهداف سود به نقطه ورود خود نزدیکتر کنیم.
بدیهی است که شما به دنبال ریسک کمتر و سود بیشتر هستید. با انتخاب یک نسبت سود-به-ریسک مناسب، مثلاً 2به1، حداقل در 50% معاملات خود سود خواهید کرد.
- قرار دادن دستورهای توقف دقیقاً روی سطوح حمایت/مقاومت
تنظیم دستور توقف بسیار کم یا بسیار دور، اشتباه است. پس بهترین جایگاه برای قرار دادن توقفها کجاست؟ تنها چیزی که با اطمینان توصیه میکنیم این است که آنها را دقیقاً روی سطوح حمایت یا مقاومت قرار ندهید. چرا؟
به یاد دارید که هنگام تعیین توقفها باید از آنالیز فنی استفاده کرد؟ مطمئناً در نظر گرفتن محدوده نزدیک به سطوح حمایت و مقاومت در تعیین جایگاه توقف مفید خواهد بود.
اگر قصد خرید دارید، باید به دنبال سطح حمایتی باشید که زیر نقطه ورودتان باشد و دستور توقف خود را در آن منطقه قرار دهید. اگر قصد فروش دارید، باید به دنبال سطح مقاومتی باشید که بالای نقطه ورودتان باشد و دستور توقف خود را در آن محدوده قرار دهید.
اما چرا نباید توقفهای خود را دقیقاً روی سطح حمایت یا مقاومت گذاشت؟ زیرا هنوز هم احتمال دارد که قیمت برگردد و با رسیدن به آن سطح در مسیر معاملاتی شما قرار گیرد.
اگر دستور توقف خود را چند پیپ فراتر از آن منطقه بگذارید، تا حدی اطمینان حاصل میکنید که حمایت یا مقاومت شکسته شده و ایده معاملاتی شما اشتباه بوده است.
درس 7- 3 قاعده که باید هنگام استفاده از دستورهای توقف زیان رعایت کرد
بهمحض اینکه یک برنامه معاملاتی خوب تدوین کردید که در آن سطح توقف نیز گنجانده شده بود، باید اطمینان حاصل کنید که اگر بازار به ضرر شما حرکت کرد، آن توقفها را عملی سازید.
دو روش برای این کار وجود دارد. یکی استفاده از توقف خودکار و دیگری استفاده از توقف روانی. کدامیک برای شما مناسبتر است؟
قسمت دشوار ماجرا همینجاست زیرا پاسخ به این پرسش به سطح انضباط شما بستگی دارد.
آیا ازلحاظ روانی بهاندازهای سرسخت هستید یا بهقدری بر خودتان کنترل دارید که به توقفهای خود پایبند باشید؟
در بحبوحه جنگ، آنچه برندگان بلندمدت را از بازندگان متمایز میکند، توانایی آنها در پایبندی هدفمند به برنامههای از پیش تعیینشده است.
معاملهگران، خصوصاً کسانی که باتجربهتر هستند، معمولاً به خود شک میکنند و هدف خود هنگام وقوع شکست و بروز افکار منفی مانند «شاید بازار در این نقطه بازگشت داشته باشد. باید کمی بیشتر در این موقعیت بمانم تا ورق برگردد.»، از دست میدهند.
اشتباه است!
اگر بازار به دستور توقف شما رسید، هدف شما از این معامله دیگر اعتباری ندارد و زمان بستن آن فرارسیده است… تردیدی وجود ندارد!
به همین دلیل خدایان مقتدر بازار ارز، دستورهای لیمیت را اختراع کردند. معاملهگران تازهکار بازار ارز همیشه باید از دستورهای لیمیت استفاده کنند تا معامله ناموفق آنها در سطوح از پیش تعیینشده بهصورت خودکار بسته شود.
با این روش دیگر فرصت شک کردن به برنامه خود و اقدام اشتباه را نخواهید داشت. با استفاده از این روش حتی لازم نیست برای اجرای دستور در مقابل ایستگاه معاملاتی خود نشسته باشید.
بدیهی است که هرچه تعداد معاملات و تجربیاتتان بیشتر باشد، درک بهتری از رفتار بازار و روشهای خود خواهید داشت و منضبطتر خواهید بود.
تنها در آن زمان، استفاده از توقفهای روانی بلااشکال است اما ما شدیداً توصیه میکنیم که برای خروج از اکثر معاملات خود از دستورهای لیمیت استفاده کنید.
اگر خودتان مسئولیت بستن معاملاتتان را بر عهده داشته باشید، خود را درخطر انجام اشتباهاتی مانند ورود به سطوح نادرست قیمت یا اندازه موقعیت اشتباه، قطع برق، خوردن بیشازاندازه قهوه و استفاده مکرر از دستشویی و غیره، قرار میدهید (خصوصاً هنگام رویدادهای پیشبینینشده).
هرگز معامله خود را در معرض ریسک غیرضروری قرار ندهید. بنابراین، همیشه دستور لیمیت داشته باشید.
به دلیل اینکه توقفها قابلتغییر هستند، ما در این درس شما را با 3 قاعده که باید هنگام استفاده از دستورهای توقف زیان رعایت کنید، آشنا خواهیم کرد.
- هرگز اجازه ندهید که هیجانات و احساساتتان موجب تغییر دستور توقف زیان شما شوند. تغییرات دستور توقف زیان نیز باید همانند دستور توقف زیان اولیه قبل از اجرای معامله تعیین شوند. اجازه ندهید ترس، شما را تحت تأثیر قرار دهد!
- حتماً دستور توقف خود را دنبال کنید. دنبال کردن دستور توقف به معنای حرکت دادن آن در مسیر یک معامله موفق است. این کار، هنگام افزودن واحدهای بیشتر به موقعیت باز، سود شما را قفل و ریسک شما را مدیریت میکند.
- دستور توقف خود را گسترده نکنید. افزایش دستور توقف، ریسک شما و مقدار ضرر بالقوه شما را افزایش میدهد. اگر بازار با دستور توقف برنامهریزیشده شما برخورد کند، معامله شما تمام است. این مسئله را بپذیرید و به دنبال فرصت دیگر باشید. گسترش دستور توقف با عدم وجود آن تفاوتی ندارد و در این صورت، استفاده از این دستور از همان ابتدا بیمعنی خواهد بود! هرگز دستور توقف خود را گسترش ندهید!
درک این قواعد بسیار آسان است و شما باید سرسختانه به آنها پایبند باشید، خصوصاً قاعده 3!
باید دوباره تکرار کنیم؟!
دستور توقف خود را گسترش ندهید!
همیشه از قبل، معامله خود را برنامهریزی و عکسالعمل خود را در سناریوهای مختلف تعیین کنید تا بر اثر ترس و سردرگمی کاری را که موجب پشیمانی خواهد شد، انجام ندهید.
درس 8- خلاصه: تنظیم دستورهای توقف زیان
بهتر است به مرور مهمترین نکات درباره دستورهای توقف زیان بپردازیم:
- کارگزاری را انتخاب کنید که به شما امکان میدهد بر اساس مقدار سرمایه و قواعد ریسک خود، اندازههای موقعیت مناسب را انتخاب کنید.
- ما در این بخش بارها از واژه «از پیش تعیینشده» استفاده کردهایم زیرا شما همیشه باید قبل از ورود به یک معامله بدانید که چه زمانی از آن خارج شوید. وقتی در حین معاملهای باشد و آن معامله به ضرر شما حرکت کند، توانایی تصمیمگیری درست برای خروج از معامله را از دست خواهید داد. این مسئله تأثیر بدی بر تراز حسابتان خواهد گذاشت!
- دستورهای توقف خود را بر اساس روش معاملاتی، چارچوب و محیط کنونی بازار تنظیم کنید. سطوح خروج خود را بر اساس ضرری که میتوانید متحمل شوید، تعیین نکنید. بازار اطلاعی از سرمایه و میزان ضرر قابلتحمل شما ندارد. درواقع، این مسئله اهمیتی برایش ندارد. ابتدا سطوح توقفی را پیدا کنید که اشتباه بودن معامله شما را اثبات میکند، سپس اندازه موقعیت خود را بر اساس آن مدیریت کنید.
- برای بستن معاملات خود از دستورهای لیمیت استفاده کنید. توقفهای روانی تنها برای معاملهگرانی مناسب هستند که میلیونها معامله را در دفتر معاملاتی خود ثبت کردهاند. حتی در آن صورت نیز، استفاده از دستورهای لیمیت مفید است: این دستورها هیجانی نیستند و حتی زمانی که شما معامله خود را مستقیماً زیر نظر ندارید و در حال لذت بردن از آفتاب ساحل هستید، بهصورت خودکار اجرا میشوند.
- دستور توقف خود را تنها در مسیر هدف سود خود حرکت دهید. دستورهای توقف متحرک، خوب هستند. گسترش دستورهای توقف بسیار بسیار بد است!
تنظیم دستورهای توقف مانند بقیه چیزها، علم و هنر است.
بازارها دینامیک هستند، فراریت… خب، فرار است و قواعد و شرایطی که امروز نتیجه مثبتی دارد، ممکن است فردا نتیجه منفی داشته باشد.
اگر شما بهطور مستمر، تنظیم صحیح دستور توقف را تمرین کنید، فرایندهای فکری و نتایج معاملات خود را در دفتر معاملاتی ثبت و آنها را بررسی کنید، یک گام به تبدیل شدن به یک مدیر ریسک حرفهای نزدیکتر خواهید شد!
آزمون 15
- دستور توقف زیان باید —– ایده معاملاتی شما باشد.
- نقطه برداشت سود
- نقطه اعتباربخشی
- نقطه ابطال
- کدامیک از موارد زیر، یکی از چهار روش تنظیم دستور توقف نیست؟
- توقف زمانی
- توقف سرمایهای
- توقف فرار
- توقف نقدینگی
- نام دیگر توقف سرمایهای چیست؟
- توقف کسری
- توقف تماس مارجین
- توقف درصدی
- همیشه باید دستور توقف خود را بر اساس ———- تعیین کنید.
- مقدار ضرری که میتوانید متحمل شوید
- مقدار سودی که قصد به دست آوردن آن را دارید
- محیط بازار و قواعد سیستم خود
- خطر استفاده از دستورهای توقف سرمایهای این است که آنهای معاملهگر را مجبور میکنند تا دستور توقف خود را در ————– تنظیم کنند.
- نقطه عطف
- قیمت دلخواه
- سطح روانی
- استفاده از توقف نموداری مستلزم تنظیم دستور توقف در بالا یا زیر ———– است.
- سطوح حمایت و مقاومت
- مقدار پولی که قصد ریسک آن را دارید
- محدوده واقعی میانگین جفت ارزی
- وقتی ایده معاملاتی شما باطل میشود، شما باید ———.
- موقعیت خود را افزایش دهید
- از معامله خود خارج شوید
- معامله خود را باز نگه دارید
- میزان تحرک بالقوه بازار در بازه زمانی معین را چه مینامند؟
- نقدینگی
- فراریت
- اهرم سرمایه
- کدامیک از شاخصهای زیر به سنجش میزان فراریت بازار کمک نمیکند؟
- شاخص تصادفی
- محدوده واقعی میانگین
- باندهای بولینگر
- در صورت استفاده از باندهای بولینگر، دستور توقف خود را باید کجا قرار دهید؟
- درون باندها
- روی باندها
- فراتر از باندها
- دستورهای توقف زمانی بر چه اساسی است؟
- یک بازه زمانی از پیش تعیینشده
- یک بازه زمانی دلخواه
- متوقف شوید، زمان اهمیت دارد!
- توقفهای زمانی به جلوگیری از کاهش مارجین در ——– کمک میکنند.
- جفتهای بهشدت فعال
- تنظیمات معاملاتی عالی
- معاملات مرده
- برای اینکه فضای کافی برای تنفس معامله خود ایجاد کنید و مانع از تنظیم دستورهای توقف بسیار کم شوید باید ——– جفت را در نظر بگیرید.
- میانگین نقدینگی
- میانگین فراریت
- میانگین اندازه معامله
- هنگام تنظیم دستورهای توقف باید —————.
- ابتدا اندازه موقعیت خود را محاسبه کنید، سپس اندازه توقف خود را معین نمایید
- ابتدا جایگاه دستور توقف خود را تعیین کنید، سپس اندازه موقعیت را محاسبه نمایید
- با استفاده از اندازه موقعیت، مقدار ریسک را بر روی حساب خود تعیین کنید
- قاعده کلی این است که ———–
- دستور توقف خود را دورتر از نقطه ورود تنظیم کنید نه هدف
- دستور توقف خود را دورتر از نقطه ورود تنظیم کنید نه هدف سود
- دستور توقف خود را نزدیکتر به نقطه ورود تنظیم کنید نه هدف سود
- اگر قصد فروش دارید، بهتر است سطح مقاومت بالقوه بعدی را پیدا کنید و دستور توقف خود را ———– تنظیم کنید.
- بالای از سطح مقاومت
- زیر از سطح مقاومت
- روی از سطح مقاومت
- کدامیک از موارد زیر، یکی از روشهای اجرای توقفها نیست؟
- استفاده از توقف اتمی
- استفاده از توقف مارجین
- استفاده از توقف روانی
- دنبال کردن دستور توقف به چه معناست؟
- حرکت دادن توقف در مسیر معامله ناموفق
- حرکت دادن توقف در مسیر معامله موفق
- حرکت ندادن توقف
- چه زمانی باید دستور توقف خود را گسترش دهید؟
- وقتی قیمت به نفع شما حرکت میکند
- وقتی قیمت به ضرر شما حرکت میکند
- هرگز
5-4- اسکیل این و اسکیل اوت کردن (Scaling In And Out)
درس 1- اسکیل این و اسکیل اوت کردن به/از موقعیتها
حال که نحوه تنظیم توقفها مناسب و محاسبه اندازه موقعیت صحیح را یاد گرفتهاید، در این بخش نحوه عملکرد خلاقانه را در معاملات به شما آموزش خواهیم داد.
کسانی که اندازههای موقعیت متعدد را معامله میکنند میتوانند در مورد نحوه مدیریت ریسک خود از طریق اسکیل این و اسکیل اوت کردن به/از موقعیتها خلاقیت و انعطاف به خرج دهند.
«اسکیل کردن» چیست و چرا آن را به کار میبریم؟
اسکیل کردن به معنای افزودن یا کسر کردن واحد از موقعیت باز اولیه است.
شما میتوانید از این تکنیک در برنامه معاملاتی اصلی خود استفاده کنید یا درصورتیکه معاملهگر باتجربهتری هستید، اگر شرایط معامله تغییر کرد میتوانید در حین معامله واحدهایی به موقعیت خود اضافه یا از آن کم کنید.
اسکیل کردن به شما کمک خواهد کرد تا ریسک کلی خود را تنظیم کرده، سودهای خود را قفل کنید و پتانسیل سود خود را افزایش دهید. بدیهی است که افزایش و کاهش موقعیت، معایب بالقوهای دارد که باید از آن آگاهی داشت.
در بخش پیشرو، تمام فواید و معایب اسکیل این و اوت کردن به/از معاملات را آموزش خواهیم داد. ما روش صحیح انجام این کار را به شما آموزش خواهیم داد تا شما به دلیل تقبل ریسک فراوان و نابود کردن حسابتان دیوانه نشوید!
مزایا
بزرگترین مزیت آن، مزیت روانی است.
اسکیل این و اوت کردن به/از موقعیت موجب میشود که دیگر نیازی به عدم اشتباه در ورود و خروج نباشد.
هیچکس نمیتواند همیشه تغییرات قیمت یا نقطه بازگشت دقیق بازار را پیشبینی کند. نباید انتظار داشت که همیشه بهترین نقطه ورود را داشته باشیم.
در بهترین حالت تنها میتوان «منطقهای» از حمایت/مقاومت، بازگشت، تغییر تکانه و شکست بالقوه را شناسایی کرد. شما میتوانید موقعیت خود را در حدود آن مناطق قرار دهید و/یا معامله خود را در سطوح مختلفی ببرید تا سودها را قفل کنید.
اگر مجبور نباشید محل دقیق ورود و خروج به/از بازار را تعیین کنید، ازلحاظ روانی آرامش بیشتری نخواهید داشت؟ بهتر است، نه؟! بهعلاوه لازم نیست مانند یک تکتیرانداز باشید و یک حرکت را از نقطه عطف آن تشخیص دهید تا بتوانید سود کنید!
همچنین، اگر در هر زمان بتوانید ریسک خود را کاهش دهید، خیالتان راحتتر خواهد بود. در مورد قفل کردن سودها چطور؟ اسکیل اوت کردن از موقعیتها با اجرای مناسب دستور توقف متحرک میتواند در شرایطی که قیمت بازگشت ناگهانی دارد به حفاظت از سود شما کمک کند.
درنهایت، اگر به موقعیت باز خود اضافه کنید و بازار نیز به نفع شما حرکت کند، اندازه موقعیت بزرگتر، ارزش پیپ شما را نیز افزایش خواهد داد.
معایب
یکی از معایب بزرگ اسکیل کردن، زمانی است که به موقعیت خود اضافه میکنید. میتوانید حدس بزنید از چه چیزی صحبت میکنیم؟
درست است… شما ریسک کلی خود را افزایش میدهید!!
به یاد داشته باشید که معاملهگران در درجه اول «مدیران ریسک» هستند و «اسکیل این کردن» اگر بهدرستی انجام نشود، میتواند حساب شما را خالی کند!!
ما در این بخش به شما آموزش خواهیم داد که چگونه بدون اینکه خطری تهدیدتان کند، به موقعیت باز خود اضافه کنید.
دومین ضرر زمانی است که موقعیتهای موقعیت باز خود را حذف میکنید و این کار باعث کاهش حداکثر سود بالقوه شما خواهد شد. این کار به نفع چه کسی است؟ در بازارهایی با سرعت و پویایی بازار تبادل ارز خارجی، ممکن است کاهش ریسک و «کاهش موقعیت» سودمند باشد.
در دروس بعدی، به مثالهایی در مورد اسکیل این و اوت کردن به/از معامله خواهیم پرداخت.
درس 2- نحوه اسکیل اوت کردن از موقعیتها
همانگونه که قبلاً گفتیم، اسکیل اوت کردن از طریق کاهش قرار گرفتن در معرض بازار موجب کاهش ریسک شما خواهد شد… خواه در موقعیت برنده باشید یا بازنده.
این روش زمانی که با توقفهای متحرک همراه میشود، مزیت قفل کردن سودها و ایجاد معاملهای «تقریباً» بدون ریسک را خواهد داشت. با یک مثال، این ادعا را ثابت خواهیم کرد.
مثال اسکیل اوت:
فرض کنید که 10,000 دلار در حساب خود دارید و 10هزار واحد EUR/USD با نرخ 1.3000 را فروختهاید. دستور توقف خود را روی 1.3100 قرار دادهاید و هدف سود شما 300 پیپ زیر نقطه ورودتان در 1.2700 است.
با داشتن 10هزار واحد EUR/USD (ارزش پیپ این موقعیت، 1 دلار است) و دستور توقف 100 پیپ، ریسک کلی شما 100 دلار یا 1% از حسابتان خواهد بود.
چند روز بعد، EUR/USD به 1.2900 رسید یا 100 پیپ به نفع شما حرکت کرد. یعنی سود کل شما 100 دلار یا 1% شد.
ناگهان، Fed گزارش داویشی را منتشر کرد که احتمالاً منجر به تضعیف USD در کوتاهمدت میشود.
شما فکر میکنید که «این گزارش احتمالاً خریداران دلار را به بازار برمیگرداند و من مطمئن نیستم که آیا EUR/USD به سقوط خود ادامه خواهد داد یا نه… بهتر است مقداری از سود خود را قفل کنم.»
تصمیم میگیرید که نیمی از موقعیت خود را با خرید 5هزار واحد EUR/USD به نرخ تبادل فعلی 1.2900 ببندید.
با این کار، 50 دلار سود را در حساب خود قفل میکنید [در 5هزار واحد EUR/USD، ارزش یک پیپ 0.50 دلار است. شما سود 100 پیپ را بستهاید (دلار 50 = دلار 0.50 × پیپ 100)].
بدین ترتیب شما یک موقعیت فروش باز 5هزار واحد EUR/USD با نرخ 1.3000 خواهید داشت. از این مرحله به بعد میتوانید دستور توقف خود را برای سربهسر شدن (1.3000) بهمنظور ایجاد یک معامله «بدون ریسک» تنظیم کنید.
اگر جفت مجدداً شروع به افزایش کرد و دستور توقف شما را در 1.3000 فعال ساخت، میتوانید موقعیت باقیمانده را بدون متضرر شدن ببندید و اگر به کاهش خود ادامه داد میتوانید به معاملات خود برای به دست آوردن سود بیشتر ادامه دهید.
بدیهی است که کاهش موقعیت موجب کاهش حداکثر سود اصلی میشود.
حال اگر EUR/USD به 1.2700 کاهش یابد و شما با موقعیت 10هزار واحد EUR/USD در تحرک 300 پیپ قرار گرفته باشید، سود شما 300 دلار میبود.
اما شما 5هزار واحد را در سود 100 پیپ به ارزش 50 دلار بستید و سپس 5هزار واحد باقیمانده خود را در سود 300 پیپ به ارزش 150 دلار بستید (دلار 150 = پیپ 300 × دلار به ازای هر پیپ 0.50). بنابراین بهجای حداکثر 300 دلار سود اصلی، 200 دلار سود به دست آوردید.
تصمیم به کاهش موقعیت همیشه بر عهده خود شماست… فقط باید مزایا و معایب آن را بسنجید.
در این مثال، شما باید بین سود بیشتر و آرامش روحی ناشی از سود قفلشده کمتر و انجام معامله بدون ریسک، یکی از انتخاب میکردید.
کدامیک برای شما مناسبتر است؟
50% سود بیشتر یا خواب شب راحتتر؟
به یاد داشته باشید که احتمال اینکه بازار از هدف سود شما فراتر رود و سود بیشتری برای شما به همراه داشته باشد، وجود دارد.
هنگام اصلاح معاملات باید نکات فراوانی را در نظر گرفت و پسازآنجام معاملات بسیار بالاخره شما نیز فرآیندی را که با آن بهراحتی معامله کنید پیدا خواهید کرد.
در درس بعدی، نحوه اسکیل این کردن به موقعیتها را آموزش خواهیم داد.
احتمالاً این پرسش برایتان ایجاد شده که «چرا؟ چرا باید از اسکیل این در معاملات استفاده کنم؟»
اگر اسکیل این به موقعیتها را درست انجام دهید، میتوانید حداکثر سود خود را افزایش دهید.
اما همانگونه که میدانید «سود بیشتر، ریسک بیشتر» را به همراه دارد.
اگر از این روش بهدرستی استفاده نکنید، ارزش حسابتان در معامله سریعتر از کلیک کردن روی دکمه «بستن» کاهش مییابد. بنابراین، قبل از اینکه بتوانید به خود بیایید تماس مارجین با شما گرفته خواهد شد.
چون ما نمیخواهیم چنین اتفاقی بیفتد، از شما تقاضا داریم که به دروس خود دقت کنید!
تفاوت بین «روش درست» و «روش نادرست»، سودآوری موقعیت باز هنگام افزودن به آن، مقدار افزوده شده و تنظیم مجدد توقفهاست.
در دروس بعدی، دو سناریوی بالقوه برای اسکیل این کردن به موقعیت را آموزش خواهیم داد. به دلیل اینکه معاملهگران در درجه اول «مدیران ریسک» هستند، نبایدهای افزودن به موقعیت باز را نیز کمی شرح خواهیم داد.
درس 3- نحوه اسکیل این کردن به موقعیت
اولین سناریو، افزودن به موقعیت در زمانی است که معامله به ضرر شما پیش میرود. اضافه کردن واحدهای بیشتر به یک موقعیت ناموفق بسیار فریبنده است و یک معاملهگر تازهکار هرگز نباید این کار را انجام دهد. اگر معامله به ضرر شما پیش میرود، چرا باید واحدهای بیشتری به آن اضافه کنید و بیشتر ضرر دهید؟؟؟ منطقی نیست، درست است؟
اما اگر به موقعیت ناموفق خود اضافه کنید و اگر ترکیب ریسک موقعیت اولیه شما با ریسک موقعیت جدید شما در سطح حاشیه امن ریسک شما باقی بماند، انجام این کار مانعی ندارد. برای اینکه این تنظیمات معاملاتی ریسکی در بر نداشته باشد، باید از چند قاعده پیروی کنید:
- دستور توقف زیان ضروری است و باید رعایت شود.
- سطوح ورود به موقعیت باید قبل از اجرای معامله برنامهریزی و تعیین شوند.
- اندازههای موقعیت باید از قبل محاسبه شوند و کل ریسک موقعیتهای ترکیبی در سطح حاشیه امن ریسک باشد.
بهتر است به یک مثال معاملاتی ساده در مورد نحوه انجام آن دقت کنید:
طبق نمودار فوق، جفت ارزی پایینتر از 1.3200 رفته و سپس بازار قبل از شکست به سمت پایین، بین 1.2900 تا 1.3000 تثبیت شده است. پسازاینکه جفت در حدود 1.2700 تا 1.2800 به انتها رسید به سمت منطقه تثبیت اخیر اصلاح شد. حال فرض کنید که شما معتقدید جفت به سمت پایین بازمیگردد اما در انتخاب نقطه بازگشت دقیق شک دارید. چند سناریو برای ورود شما به معامله وجود دارد:
در سطح حمایت مبدل شده به مقاومت شکسته شده، 1.2900، یعنی انتهای سطح تثبیت موقعیت فروش بگیرید. مشکل ورود در 1.2900 این است که ممکن است جفت به سمت بالاتر حرکت کند و احتمالاً شما میتوانستید بهصورت بالقوه با قیمت بهتری وارد شوید.
تا زمانی که جفت به رأس منطقه تثبیت برسد، 1.3000، صبر کنید که البته ازلحاظ روانی نیز سطح قابلتوجهی است – یک سطح مقاومت بالقوه عالی. اما اگر تا زمانی که بازار به 1.3000 برسد صبر کنید، ریسک عدم صعود بازار را تا آن سطح و سپس سقوط آن را به سطحی پایینتر پذیرفتهاید و ممکن است بازگشت به روند نزولی را از دست بدهید.
شما میتوانید قبل از ورود تا زمانی که جفت منطقه مقاومت بالقوه را تست میکند سپس به زیر 1.2900 در روند نزولی بازمیگردد، صبر کنید. احتمالاً محافظهکارانهترین روش همین است زیرا شما تأییدیهای مبنی بر بازگشت فروشندگان به دست آوردهاید اما در این مورد نیز ممکن است ورود با قیمت بهتر را از دست بدهید.
چهکار باید کرد؟ چرا در هر دو نقطه 1.2900 و 1.3000 وارد نشویم؟ میتوان این کار را انجام داد، درست است؟ بله، مطمئناً! فقط باید همه اینها را قبل از ورود به معامله بنویسیم و پایبند برنامه خود باشیم!
بهتر است سطح توقف خود را تعیین کنیم. برای راحتتر شدن مسئله، فرض کنید که شما 1.3100 را انتخاب میکنید زیرا سطحی که به شما علامت داده اشتباه بوده و بازار به حرکت صعودی خود ادامه خواهد داد. این، همانجایی است که شما از معامله خود خارج میشوید.
سپس بهتر است سطوح ورود خود را تعیین کنید. در هر دو نقطه 1.2900 و 1.3000 حمایت/مقاومت وجود داشته بنابراین، موقعیتها را در آنجا اضافه میکنید.
درنهایت، اندازههای موقعیت صحیح را محاسبه میکنید تا در سطح حاشیه امن ریسک خود باقی بمانید.
فرض کنید 5,000 دلار در حسابتان دارید و قصد دارید تنها 2% ریسک کنید. این، بدان معناست که شما در معامله تنها 100 دلار قصد ریسک دارید (ریسک 0.02 × دلار تراز حساب 5,000).
یکی از روشهای تنظیم این معامله به شرح زیر است: فروش 2,500 واحد EUR/USD به نرخ 1.2900. با توجه به ماشینحساب ارزش پیپ، 2,500 واحد EUR/USD بدان معناست که ارزش هر تغییر پیپ برابر با 0.25 دلار است. دستور توقف شما روی 1.3100 تنظیم شده یعنی شما دارای 200 پیپ توقف در این موقعیت هستید و اگر قیمت با توقف شما برخورد کند، 50 دلار ضرر کردهاید ((200 پیپ) دستور توقف زیان × (0.25 دلار) ارزش هر تغییر پیپ).
مجدداً 5,000 واحد EUR/USD را با نرخ 1.300 بفروشید. با توجه به ماشینحساب ارزش پیپ، 5,000 واحد EUR/USD بدان معناست که ارزش هر تغییر پیپ برابر با 0.50 دلار است. دستور توقف شما روی 1.3100 تنظیم شده یعنی شما دارای 100 پیپ توقف در این موقعیت هستید و اگر قیمت با توقف شما برخورد کند، 50 دلار ضرر کردهاید ((200 پیپ) دستور توقف زیان × (0.50 دلار) ارزش هر تغییر پیپ).
با ترکیب این دو فرض، درصورتیکه متوقف شوید، 100 دلار ضرر کردهاید.
آسان است، نه؟ ما معاملهای خلق کردیم که در آن میتوانیم در نقطه 1.2900 وارد شویم و حتی اگر بازار بالاتر رفت و موقعیت بازندهای ایجاد کرد، ما میتوانیم وارد موقعیت دیگری شویم و در محدوده پارامترهای نرمال ریسک باقی بمانیم.
و برای اینکه کنجکاوی شما برطرف شود، ترکیب دو معامله موجب ایجاد یک موقعیت فروش 7,500 واحد EUR/USD با میانگین قیمت 1.2966 و اسپرد توقف زیان 134 پیپ میشود.
اگر بازار پس از فعال شدن دو موقعیت سقوط میکرد، درصورتیکه بازار با 1.2832 برخورد میکرد، سود سود-به-ریسک 1به1 (100 دلار) به دست میآمد ((دستور توقف شما) 134 – (میانگین سطح ورود) 1.2966). به دلیل اینکه بیشتر موقعیت شما با قیمت «بهتر» 1.3000 وارد شده بود، لازم نیست که EUR/USD فاصله چندانی از منطقه مقاومت بگیرد تا سود بسیاری نصیب شما شود. عالی است!!!
درس 4- نحوه اضافه کردن به موقعیتهای برنده
حال، نوبت نکات هیجانانگیز است. اگر وارد یک حرکت در حال روند شوید، اسکیل این کردن به آن روش خوبی برای افزایش حداکثر سودتان است.
البته فراموش نکنید که کسب سود بیشتر، ریسک بالاتری را نیز طلب میکند. بنابراین، باید هنگام افزودن به موقعیت بهمنظور پرهیز از خطر، قواعدی را رعایت کرد:
- سطوح ورود از پیش تعیینشده برای واحدهای اضافه.
- محاسبه ریسک با واحدهای اضافهشده.
- دستور توقف زیان متحرک بهمنظور ادامه رشد موقعیت در حدود پارامترهای ریسک قابلقبول.
برای توضیح بهتر این استراتژی، یک مثال معاملاتی را بررسی خواهیم کرد.
تام یک «معاملهگر روند» است و تغییرات EUR/USD را بهدقت زیر نظر دارد. او فکر میکند که پس از کمی تثبیت، معاملهگران به جفت به سمت بالا فشار خواهند آورد. بنابراین، وی تصمیم میگیرد که یورو را در مقابل دلار با نرخ 1.2700 خریداری کند.
ابتدا مشاهده میکند که تثبیت اخیر، هیچگاه کمتر از 1.2650 معامله نشده است. بنابراین، تصمیم میگیرد دستور توقف خود را زیر سطح 1.2600 قرار دهد.
همچنین، تام فکر میکند که چون 1.3000 سطح مقاومت قابلتوجهی ازلحاظ روانی است، سطح خوبی برای برداشت سودهاست زیرا احتمالاً صعود در همان نقطه متوقف میشود.
با 100 پیپ توقف و 300 پیپ هدف سود، نسبت ریسک-به-سود او 1به3 است. او معمولاً تنها 2% از حساب خود را در هر معامله ریسک میکند ولی این بار با انتخاب نسبت ریسک-به-سود بالاتر به این معامله بسیار مطمئن است. او تصمیم میگیرد اگر بازار به نفع او حرکت کرد، موقعیت خود را افزایش دهد. تام تصمیم دارد که به ازای هر 100 پیپ، واحدهای بیشتری اضافه کند و 100 پیپ نیز توقف خود را دنبال نماید. به دلیل اینکه قصد افزودن واحدهای بیشتری را دارد، تصمیم میگیرد که با ریسک اولیه 1% شروع کند.
اگر تراز حساب تام برای شروع معامله 10,000 دلار باشد، ریسک اولیه او 100 دلار خواهد بود (0.01 × دلار 10,000).
تام با انتخاب 100 پیپ توقف و 100 دلار ریسک، اندازه موقعیت اولیه او 10,000 واحد خواهد شد و او به ازای هر 100 پیپ، 10,000 واحد اضافه خواهد کرد و توقف خود را پس از هر 100 پیپ دنبال خواهد کرد.
بهتر است مرحلهبهمرحله با هر باز افزایش موقعیت، تغییر در نسبت ریسک-به-سود را بررسی کنیم.
این مثال ساده، تکنیک مقدماتی نحوه افزودن به موقعیتهای برنده و میزان تأثیرگذاری این کار را بر افزایش سود شما نشان میدهد.
قبل از اینکه به تمام موقعیتهای برنده خود اضافه کنید، بهتر است بدانید که افزودن به موقعیتهای برنده همیشه بهترین ابزار برای همه شرایط یا محیطهای بازار نیست.
درمجموع، اسکیل این کردن به موقعیتهای برنده برای بازارهای در حال روند یا تحرکات روزانه قوی مناسب است. به دلیل اینکه شما به موقعیتی که به نفعتان حرکت میکند اضافه میکنید، حرکت میانگین قیمت باز شدن نیز در جهت آن خواهد بود. این، بدان معناست که اگر بازار پسازاینکه شما به موقعیت خود اضافه کردید، به ضررتان حرکت کند، بهسرعت معامله شما را به منطقه منفی خواهد رساند.
همچنین باید بدانید که اسکیل این کردن به موقعیتهای برنده در بازارهای محدوده یا دورههای دارای نقدینگی پایین، منجر به توقف بیشتر شما خواهد شد.
نکته آخر اینکه با افزودن به موقعیت خود، مارجینهای موجود خود را نیز مصرف میکنید. این مارجینها میتوانند در معاملات دیگر به کار برده شوند!
درس 5- خلاصه: اسکیل این و اوت کردن به/از معاملات
برای داشتن یک معامله بیخطر به نکات زیر توجه داشته باشید:
- همیشه از دستور توقف استفاده کنید.
- تنها زمانی به موقعیتهای بازنده اضافه کنید که کل ریسک موقعیتهای ترکیبی در سطح حاشیه امن ریسک باشد.
- هنگامیکه به موقعیت برنده خود اضافه میکنید، همیشه برای کنترل ریسک اضافی ناشی از اندازه موقعیت بزرگتر، توقف خود را دنبال کنید.
- همیشه قبل از ورود به معامله اندازههای موقعیت صحیح و جایگاه افزودن به/کم کردن از موقعیت خود را محاسبه کنید.
- اسکیل این کردن به معاملات برنده بیشتر در بازارهای در حال روند و اسکیل اوت کردن بیشتر در بازارهای محدوده اثربخش است.
حال، روش صحیح اسکیل این و اسکیل اوت کردن به/از معاملات را یاد گرفتید. همیشه از قواعد پیروی کنید و مطمئن باشید که درنهایت در مسیری قرار میگیرید که معامله پرسودی در آن خواهد بود1
آزمون 16
- اسکیل کردن به چه معناست؟
- اسکیل کردن به معنای افزودن یا کسر کردن واحد از موقعیت باز اولیه است.
- اسکیل کردن به معنای میزان ریسک شما در مقایسه با سود بالقوه شما است.
- اسکیل کردن به معنای ارزیابی همه معاملات در یک بازه زمانی مشخص و انتخاب بهترین آنهاست.
- کدامیک از موارد زیر، از مزایای اسکیل کردن نیست؟
- اسکیل کردن نیاز به نقطه ورود دقیق را از بین میبرد
- اسکیل کردن میتواند به شما در حفظ سود خودتان کمک کند
- اسکیل کردن روشی است که با استفاده از آن در هیچ معاملهای بازنده نخواهید شد
- کدامیک از موارد زیر، از معایب اسکیل کردن نیست؟
- اسکیل کردن ریسک کلی شما را افزایش میدهد
- اسکیل کردن میتواند کارگزار شما را مجبور به بستن حسابتان کند
- اسکیل کردن میتواند ریسک کلی شما را کاهش دهد
- اسکیل اوت کردن به جه معناست؟
- افزایش قرار گرفتن در معرض بازار
- کاهش قرار گرفتن در معرض بازار
- تنظیم مقدار ریسکی متحمل میشوید با مقدار سود بالقوه شما
- اگر یک لات استاندارد EUR/USD با نرخ 1.3400 و سه لات استاندارد با نرخ 1.3200 خریداری کنید، میانگین قیمت ورود شما چند است؟
- 3350
- 3300
- 3250
- اگر 10,000 واحد EUR/USD با نرخ 1.3200، 1.3300 و 1.3350 بخرید، میانگین قیمت ورود شما چند است؟
- 3150
- 3252
- 3283
- چه زمانی باید به موقعیت بازنده اضافه کنید؟
- وقتی برنامه معاملاتی از پیش تعیینشده و حاشیه ریسک شما میگوید
- وقتی مارجین کافی دارید
- وقتی احتمال برخورد با توقف زیان شما وجود دارد
- درست یا نادرست: وقتی به یک موقعیت بازنده اسکیل این میکنید، بهتر است از دستورهای توقف استفاده نکنید تا بتوانید در هر زمان که خواستید وارد شوید.
- درست
- نادرست
- نمیدانم
- بهترین زمان برای اسکیل این کردن به موقعیتهای برنده کدام است؟
- بازار در حال روند
- بازار محدوده
- بازار متلاطم
- بهترین زمان برای اسکیل اوت کردن از موقعیتهای برنده کدام است؟
- بازار در حال روند
- بازار محدوده
- بازار متلاطم
6-4- همبستگی های ارزی
درس 1- شرح همبستگی ارزی
تابهحال توجه کردهاید که وقتی ارزش یک جفت ارزی معین افزایش مییابد، ارزش جفت ارزی دیگر کاهش مییابد؟ یا اینکه آیا توجه کردهاید که وقتی ارزش همان جفت ارزی کاهش مییابد، به نظر میرسد که جفت ارزی دیگر نیز به دنبال آن سقوط میکند؟
اگر پاسخ شما «بله» است، شاهد همبستگی ارزی بودهاید!
اگر پاسخ شما «خیر» است، باید انجام کارهای کماهمیتتر مانند خوابیدن، خوردن و بازی کردن را کنار بگذارید و وقت بیشتری را صرف مشاهده نمودارها کنید. اما نگران نباشید زیرا ما از مقدمات شروع میکنیم…
همبستگی ارزی
نیمه اول، آسان است. همبستگی: رابطه بین دو چیز.
نیمه دوم بسیار آسان است و نیازی به توضیح ندارد.
همبستگی ارزی چیست؟
در دنیای اقتصاد، همبستگی یک مقیاس آماری است که نحوه حرکت دو اوراق بهادار را در رابطه با یکدیگر نشان میدهد.
بنابراین، همبستگی ارزی نشان میدهد که آیا دو جفت ارزی در یک بازه زمانی در یک جهت حرکت میکنند، برخلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند یا مسیری کاملاً تصادفی نسبت به یکدیگر دارند.
هنگام معامله ارزها باید به یاد داشته باشید که به دلیل اینکه ارزها بهصورت جفت معامله میشوند، هیچ جفت ارزی کاملاً منزوی نخواهد بود.
شما باید نحوه حرکت جفتهای ارزی را در رابطه با یکدیگر بفهمید، خصوصاً اگر با تأثیر همبستگیهای ارزی بر میزان ریسکی که در معرض حساب معاملاتی خود قرار میدهید، آشنا نباشید. البته این نکته در مواردی که تنها یک جفت ارزی را در بازه زمانی معین معامله میکنید اهمیت چندانی ندارد.
اگر متوجه نباشید که هنگام معامله همزمان چند جفت چه انفاقی برای حسابتان میافتد، خواهید مرد! نابود خواهید شد! جان از بدنتان خارج خواهد شد! بازهم بر اهمیت همبستگیهای ارزی تأکید کنیم؟!
در این بخش، یاد خواهید گرفت که همبستگی ارزی به چه معناست و چگونه میتوانید با استفاده از آن به معاملهگر باهوشتری تبدیل شده و تصمیمات مسئولانهتری در مورد مدیریت ریسک خود بگیرید.
همبستگی بهصورت ضریب همبستگی محاسبه میشود و دامنه آن بین 1- تا 1+ است.
همبستگی مثبت کامل (ضریب همبستگی 1+) بدان معناست که دو جفت ارزی همیشه به یک جهت حرکت میکنند.
همبستگی منفی کامل (ضریب همبستگی 1-) بدان معناست که دو جفت ارزی همیشه در جهت مخالف یکدیگر حرکت میکنند.
اگر همبستگی 0 باشد، بدان معناست که جفتهای ارزی همبستگی ندارند یا همبستگی بین آنها صفر است. آنها کاملاً مستقل از یکدیگر هستند و نسبت به هم حالت تصادفی دارند. و ما نمیدانیم که یک جفت در رابطه با جفت دیگر چه حرکتی خواهد کرد.
درس 2- نحوه خواندن جدولهای همبستگی ارزی
آیا شما حافظه تصویری خوبی دارید؟ اگر اینگونه است، عاشق این بخش خواهید شد!
به جدولهای زیر نگاهی بیندازید.
هرکدام از جدولها رابطه بین هر جفت ارزی اصلی (به رنگ نارنجی) را با جفتهای ارزی دیگر (به رنگ سفید) در بازههای زمانی مختلف نشان میدهد.
به یاد داشته باشید که همبستگی ارزی بهصورت ضریب همبستگی، عددی بین 1.00- و 1.00+، به شکل اعشار نشان داده شده است. ضریب 1+ یا نزدیک به آن نشان میدهد که دو جفت، همبستگی مثبت قوی دارند و احتمالاً به یک سمت حرکت خواهند کرد.
به همین ترتیب، ضریب 1- یا نزدیک به آن نشان میدهد که دو جفت، هنوز هم همبستگی قوی دارند اما از نوع منفی و درنتیجه جفتها در خلاف جهت یکدیگر حرکت خواهند کرد.
ضریب صفر یا نزدیک به آن نشان میدهد که جفتها، رابطه بسیار ضعیف یا تصادفی دارند.
همبستگیهای EUR/USD
EUR/USD | USD/JPY | USD/CHF | GBP/USD | USD/CAD | AUD/USD | NZD/USD | EUR/JPY | EUR/GBP |
1 هفته | -0.23 | -1.00 | 0.94 | -0.98 | 0.98 | 0.93 | 0.93 | 0.86 |
1 ماه | 0.63 | -0.98 | 0.13 | -0.90 | 0.90 | 0.96 | 0.91 | 0.86 |
3 ماه | -0.62 | -0.92 | 0.83 | 0.14 | 0.63 | 0.42 | 0.61 | 0.75 |
6 ماه | -0.62 | -0.85 | 0.31 | -0.35 | 0.61 | 0.65 | 0.28 | 0.71 |
1 سال | -0.69 | -0.98 | 0.88 | -0.93 | 0.95 | 0.96 | 0.66 | 0.02 |
همبستگیهای USD/JPY
USD/JPY | EUR/USD | USD/CHF | GBP/USD | USD/CAD | AUD/USD | NZD/USD | EUR/JPY | EUR/GBP |
1 هفته | -0.23 | 0.22 | -0.21 | 0.07 | -0.22 | 0.07 | 0.14 | -0.20 |
1 ماه | 0.63 | -0.52 | -0.35 | -0.58 | 0.46 | 0.64 | 0.89 | 0.77 |
3 ماه | -0.62 | 0.52 | -0.62 | -0.40 | -0.30 | 0.09 | 0.24 | -0.35 |
6 ماه | -0.62 | 0.78 | 0.14 | 0.43 | -0.70 | -0.63 | 0.58 | -0.68 |
1 سال | -0.69 | 0.74 | -0.51 | 0.67 | -0.69 | -0.69 | 0.09 | -0.20 |
همبستگیهای USD/CHF
USD/CHF | EUR/USD | USD/JPY | GBP/USD | USD/CAD | AUD/USD | NZD/USD | EUR/JPY | EUR/GBP |
1 هفته | -1.00 | 0.22 | -0.95 | 0.98 | -0.99 | -0.95 | -0.93 | -0.83 |
1 ماه | -0.98 | -0.52 | -0.24 | 0.89 | -0.93 | -0.94 | -0.87 | -0.79 |
3 ماه | -0.92 | 0.52 | -0.79 | 0.14 | -0.78 | -0.57 | -0.62 | -0.67 |
6 ماه | -0.85 | 0.78 | -0.07 | 0.66 | -0.88 | -0.86 | 0.06 | -0.74 |
1 سال | -0.98 | 0.74 | -0.87 | 0.96 | -0.98 | -0.98 | -0.58 | -0.01 |
همبستگیهای GBP/USD
GBP/USD | EUR/USD | USD/JPY | USD/CHF | USD/CAD | AUD/USD | NZD/USD | EUR/JPY | EUR/GBP |
1 هفته | 0.94 | -0.21 | -0.95 | -0.90 | 0.94 | 0.87 | 0.88 | 0.64 |
1 ماه | 0.13 | -0.13 | -0.24 | -0.26 | 0.31 | 0.20 | -0.10 | -0.39 |
3 ماه | 0.83 | -0.62 | -0.79 | 0.21 | 0.70 | 0.49 | 0.41 | 0.26 |
6 ماه | 0.31 | 0.14 | -0.07 | 0.17 | -0.02 | -0.16 | 0.49 | -0.45 |
1 سال | 0.88 | -0.51 | -0.87 | -0.89 | 0.87 | 0.86 | 0.69 | -0.45 |
همبستگیهای USD/CAD
USD/CAD | EUR/USD | USD/JPY | USD/CHF | GBP/USD | AUD/USD | NZD/USD | EUR/JPY | EUR/GBP |
1 هفته | -0.98 | 0.07 | 0.98 | -0.90 | -0.98 | -0.98 | -0.97 | -0.88 |
1 ماه | -0.89 | -0.58 | 0.89 | -0.26 | -0.96 | -0.96 | -0.83 | -0.70 |
3 ماه | 0.14 | -0.40 | 0.14 | 0.21 | -0.41 | -0.56 | -023 | -0.02 |
6 ماه | -0.35 | 0.43 | 0.66 | 0.17 | -0.83 | -0.77 | 0.16 | -0.45 |
1 سال | -0.93 | 0.67 | 0.96 | -0.89 | -0.97 | -0.96 | -0.59 | 0.13 |
همبستگیهای AUD/USD
AUD/USD | EUR/USD | USD/JPY | USD/CHF | GBP/USD | USD/CAD | NZD/USD | EUR/JPY | EUR/GBP |
1 هفته | 0.98 | -0.22 | -0.99 | 0.94 | -0.98 | 0.95 | 0.92 | 0.83 |
1 ماه | 0.90 | 0.46 | -0.93 | 0.31 | -0.96 | 0.94 | 0.76 | 0.67 |
3 ماه | 0.63 | -0.30 | -0.78 | 0.70 | -0.41 | 0.87 | 0.48 | 0.28 |
6 ماه | 0.61 | -0.70 | -0.88 | -0.02 | -0.83 | 0.91 | -0.23 | 0.58 |
1 سال | 0.95 | -0.69 | -0.98 | 0.87 | -0.97 | 0.99 | 0.59 | -0.0 |
همبستگیهای NZD/USD
NZD/USD | EUR/USD | USD/JPY | USD/CHF | GBP/USD | USD/CAD | AUD/USD | EUR/JPY | EUR/GBP |
1 هفته | 0.93 | 0.07 | -0.95 | 0.87 | -0.98 | 0.95 | 0.98 | 0.83 |
1 ماه | 0.96 | 0.64 | -0.94 | 0.20 | -0.96 | 0.94 | 0.90 | 0.79 |
3 ماه | 0.42 | 0.09 | -0.57 | 0.49 | -0.56 | 0.87 | 0.61 | 0.17 |
6 ماه | 0.65 | -0.63 | -0.86 | -0.16 | -0.77 | 0.91 | -0.09 | 0.72 |
1 سال | 0.96 | -0.63 | -0.98 | 0.86 | -0.96 | 0.99 | 0.61 | 0.00 |
همبستگیهای EUR/JPY
EUR/JPY | EUR/USD | USD/JPY | USD/CHF | GBP/USD | USD/CAD | AUD/USD | NZD/USD | EUR/GBP |
1 هفته | 0.93 | 0.14 | -0.93 | 0.88 | -0.97 | 0.92 | 0.98 | 0.81 |
1 ماه | 0.91 | 0.89 | -0.84 | -0.10 | -0.83 | 0.76 | 0.90 | 0.90 |
3 ماه | 0.61 | 0.24 | -0.62 | 0.41 | -0.23 | 0.48 | 0.61 | 0.58 |
6 ماه | 0.28 | 0.58 | 0.06 | 0.49 | 0.16 | -0.23 | -0.09 | -0.09 |
1 سال | 0.66 | 0.09 | -0.58 | 0.69 | -0.59 | 0.59 | 0.61 | -0.20 |
همبستگیهای EUR/GBP
EUR/GBP | EUR/USD | USD/JPY | USD/CHF | GBP/USD | USD/CAD | AUD/USD | NZD/USD | EUR/JPY |
1 هفته | 0.86 | -0.20 | -0.83 | 0.64 | -0.88 | 0.83 | 0.83 | 0.81 |
1 ماه | 0.86 | 0.77 | -0.79 | -0.39 | -0.70 | 0.67 | 0.79 | 0.90 |
3 ماه | 0.75 | -0.35 | -0.67 | 0.26 | -0.02 | 0.28 | 0.17 | 0.58 |
6 ماه | 0.71 | -0.68 | -0.74 | -0.45 | -0.45 | 0.58 | 0.72 | -0.09 |
1 سال | 0.02 | -0.20 | -0.01 | -0.45 | 0.13 | -0.03 | 0.00 | -0.20 |
درس 3- آیا بدون اینکه خبر داشته باشید، ریسک خود را دو برابر کرده اید؟
وقتی در حال معامله همزمان چند جفت ارزی هستید، همیشه از میزان ریسکی که در معرض آن قرار دارید آگاه باشید.
ممکن است فکر کنید که با معامله جفتهای مختلف، ریسک خود را پخش کردهاید اما بسیاری از جفتها به یک جهت حرکت میکنند.
بهتر است به مثالی درباره دو جفت دارای همبستگی بسیار بالا در بازه زمانی یک هفته بپردازیم:
EUR/USD و GBP/USD
EUR/USD | USD/JPY | USD/CHF | GBP/USD | USD/CAD | AUD/USD | NZD/USD | EUR/JPY | EUR/GBP |
1 هفته | -0.23 | -1.00 | 0.94 | -0.98 | 0.98 | 0.93 | 0.93 | 0.86 |
1 ماه | 0.63 | -0.98 | 0.13 | -0.90 | 0.90 | 0.96 | 0.91 | 0.86 |
3 ماه | -0.62 | -0.92 | 0.83 | 0.14 | 0.63 | 0.42 | 0.61 | 0.75 |
6 ماه | -0.62 | -0.85 | 0.31 | -0.35 | 0.61 | 0.65 | 0.28 | 0.71 |
1 سال | -0.69 | -0.98 | 0.88 | -0.93 | 0.95 | 0.96 | 0.66 | 0.02 |
با توجه به جدول فوق، همبستگی بالایی بین این دو جفت وجود دارد (ضریب 0.94). نسبت EUR/USD به GBP/USD مانند نسبت کره به مربا است! مانند روغن و آب! مانند بن و جری!
فکر کنم که منظورمان را متوجه شدید. نکته مهم این است که این دو جفت دست در دستان یکدیگر، فرار میکنند. برای اینکه ثابت کنیم اعداد اشتباه نمیکنند، به نمودار 4ساعته آنها توجه کنید. مشاهده میکنید که هر دو، به یک جهت حرکت کردهاند… به سمت پایین.
به موضوع ریسک بازمیگردیم. میتوان مشاهده کرد که باز کردن یک موقعیت در EUR/USD و GBP/USD همانند دو برابر کردن یک موقعیت است.
مثلاً، اگر 1 لات EUR/USD و 1 لات GBP/USD بخرید، درواقع 2 لات EUR/USD خریدهاید زیرا هر دو جفت به یک سمت حرکت خواهند کرد.
بهعبارتدیگر، شما ریسک خود را افزایش میدهید. اگر هر دو جفت را بخرید، دو فرصت برای اشتباه کردن ندارید! تنها یک فرصت اشتباه دارید زیرا اگر EUR/USD سقوط کند و شما متوقف شوید، احتمالاً GBP/USD نیز سقوط خواهد کرد و متوقف خواهید شد (با برعکس).
همچنین نمیتوانید EUR/USD را بخرید و GBP/USD را بفروشید زیرا اگر EUR/USD افزایش یابد، احتمالاً GBP/USD نیز افزایش خواهد یافت و درنهایت شما با چه چیزی مواجه میشوید؟
اگر فکر میکنید که سود و ضررتان همیشه صفر خواهد شد، سخت در اشتباه هستید. ارزش پیپ EUR/USD و GBP/USD متفاوت است و تنها به دلیل اینکه همبستگی بالایی دارند، بدان معنا نیست که همیشه دقیقاً در همان دامنه پیپ حرکت میکنند.
فراریت جفتهای ارزی بیثبات است. ممکن است EUR/USD، 200 پیپ افزایش یابد درحالیکه GBP/USD، تنها 190 پیپ بالا رود. اگر چنین اتفاقی بیفتد، ضررهای حاصل از معامله GBP/USD شما (به دلیل اینکه در موقعیت فروش بوده است) اکثر و یا همه سودهای حاصل از معامله EUR/USD شما را از بین میبرد.
حال تصور کنید که EUR/USD، 190 پیپ و GDP/USD، 200 پیپ افزایش داشتهاند. در این شرایط حتماً ضرر میکردید!
خرید یک جفت ارزی و فروش جفت ارزی دیگر که همبستگی بالایی با یکدیگر دارند، کاملاً زیانبار است.
با این کار علاوه بر پرداخت مجدد اسپرد، سود خود را نیز به دلیل اینکه یکی از جفتها سود جفت دیگر را از بین میبرد کاهش خواهید داد. و حتی از آن بدتر، ممکن است به دلیل ارزشهای پیپ متفاوت و فراریت همیشگی جفتهای ارزی، بازنده شوید.
بهتر است مثال دیگری را با EUR/USD و USD/CHF بررسی کنیم.
EUR/USD همبستگی منفی شدیدی با USD/CHF دارد.
همبستگی هفتگی آن نشان میدهد که ضریب همبستگی منفی کامل دارند (1.00-). آنها مانند تام و جری، آب و آتش، باگز بانی و المر فاد، سوپرمن و سنگ کرپتونیت، بوستون سلتیک و لوسآنجلس لیکرز، منچستر یونایتد و لیورپول هستند!
این دو جفت کاملاً خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند. نمودارهای را مشاهده کنید:
داشتن موقعیت مخالف نسبت به جفتهای دارای همبستگی منفی همانند داشتن موقعیت یکسان نسبت به جفتهای دارای همبستگی مثبت است.
با خرید EUR/USD و فروش USD/CHF درواقع شما یک موقعیت را دو برابر کردهاید.
مثلاً، اگر شما 1 لات EUR/USD بخرید و 1 لات USD/CHF بفروشید، درواقع 2 لات EUR/USD خریدهاید زیرا اگر EUR/USD افزایش یابد، USD/CHF کاهش مییابد و از هر دو جفت سود خواهید کرد.
البته باید متوجه باشید که با این کار ریسک خود را افزایش دادهاید. در همین مثال، اگر EUR/USD بهشدت کاهش یابد احتمالاً هر دو معامله شما متوقف خواهد شد و درنتیجه در هر دو معامله ضرر خواهی کرد.
البته اگر تصمیم به خرید EUR/USD یا فروش USD/CHF بگیرید – بهجای اینکه هر دو معامله را باهم انجام دهید – ضرر خود را کاهش دادهاید.
از سوی دیگر، خرید (یا فروش) همزمان EUR/USD و USD/CHF معمولاً نتیجهای معکوس دارد زیرا درواقع هر دو معامله را لغو میکنید.
به دلیل اینکه دو جفت در جهت مخالف یکدیگر حرکت میکنند، یکی از آنها سودآور و دیگری منجر به ضرر خواهد شد. بنابراین احتمالاً درنهایت یا سود کمی نصیبتان خواهد شد زیرا یکی از جفتها سود دیگری را خنثی میکند یا ضرر خواهید کرد زیرا ارزش پیپ و دامنه فراریت هر یک از جفتها متفاوت است.
درس 4- نحوه استفاده از همبستگی ارزی در معاملات
با استفاده از جدول زیر میتوانید ارزشهای متفاوت ضریب همبستگی ارزی را تفسیر کنید.
0.1- | همبستگی معکوس کامل |
0.8- | همبستگی معکوس بسیار شدید |
0.6- | همبستگی معکوس بالا، شدید |
0.4- | همبستگی معکوس متوسط |
0.2- | همبستگی معکوس پایین، ضعیف |
0 | عدم همبستگی. کاملاً تصادفی |
0.2 | همبستگی ناچیز، بسیار ضعیف |
0.4 | همبستگی پایین، ضعیف |
0.6 | همبستگی متوسط |
0.8 | همبستگی بالا، قوی |
1.0 | همبستگی کامل |
بنابراین، هماکنون میدانید که همبستگی ارزی چیست و چگونه باید آن را از روی نمودار بخوانید. اما هنوز نمیدانید که استفاده از همبستگی ارزی چه کمکی به موفقیت بیشتر معاملات شما خواهد کرد. چرا به این مهارت شگفتانگیز در جعبهابزار معاملاتی خود نیاز دارید؟
دلایل متعددی در پاسخ به این پرسش وجود دارد که به شرح زیر است:
- حذف معاملات دارای نتیجه معکوس
استفاده از همبستگیها به شما کمک خواهد کرد تا از موقعیتهایی که یکدیگر را لغو میکنند دوری کنید. همانگونه که جدول و مثال قبل نشان داد، میدانیم که EUR/USD و USD/CHF 100% مخالف یکدیگر حرکت میکنند.
بنابراین، باز کردن موقعیت خرید EUR/USD و خرید USD/CHF بیهوده و گاهی گران است. علاوه بر اینکه باید دو بار اسپرد پرداخت کنید، هر تغییر در قیمت موجب خواهد شد که یک جفت افزایش یابد و جفت دیگر کاهش یابد.
ما قصد نداریم که در مقابل زحمات فراوانی که متحمل میشویم، سود کمی نصیبمان شود!
- سودهای اهرم سرمایه
… یا ضررهای آن. شما فرصت دارید تا موقعیتهای خود را برای افزایش سود چند برابر کنید. بهتر است مجدداً نگاهی به 1 هفته رابطه بین EUR/USD و GBP/USD در مثال قبل بیندازیم.
این دو جفت، همبستگی مثبت قوی دارند و GBP/USD تقریباً مرحلهبهمرحله در پی EUR/USD حرکت میکند.
باز کردن موقعیت خرید برای هر دو جفت، عملاً به معنای انتخاب EUR/USD و دو برابر کردن موقعیت آن است. درواقع شما با این کار در حال استفاده از اهرم سرمایه خود هستید! اگر همهچیز خوب پیش رود، سود کلانی نصیبتان خواهد شد وگرنه ضرر فراوانی خواهید کرد!
- تنوع بخشیدن (Diversify) به ریسک
درک وجود همبستگیها به شما اجازه میدهد تا از جفتهای ارزی مختلف استفاده کنید و درعینحال به نقطهنظر خود برتری دهید. بهجای معامله تنها یک جفت میتوانید ریسک خود را در دو جفتی که به یک جهت حرکت میکنند توزیع کنید.
جفتهایی را انتخاب کنید که دارای همبستگی قوی و بسیار قوی هستند (حدود 0.7). مثلاً، EUR/USD و GBP/USD تمایل دارند که باهم حرکت کنند. همبستگی کامل بین این دو جفت به شما فرصت خواهد داد تا تنوعبخشی کنید و ریسک خود را کاهش دهید.
فرض کنید قصد خرید USD را دارید.
بهجای باز کردن دو موقعیت فروش EUR/USD، میتوانید یک EUR/USD و یک GBP/USD را بفروشید که کمی ریسک شما را کاهش خواهد داد و موقعیت کلی شما را تنوع میبخشد.
در شرایطی که دلار آمریکا بهسرعت فروش میرود، احتمالاً یورو کمتر از پوند تحت تأثیر قرار خواهد گرفت.
- پوشش (Hedge) ریسک
باوجوداینکه پوشش منجر به تحقق سود کمتر خواهد شد اما میتواند ضررها را نیز کاهش دهد. اگر یک موقعیت خرید EUR/USD باز کنید و به ضرر شما حرکت کند، بهتر است یک موقعیت خرید کوچک در جفتی باز کنید که خلاف جهت EUR/USD حرکت میکند، مانند USD/CHF.
با این کار ضررهای بزرگ را دفع کردید!
شما میتوانید از ارزشهای متفاوت پیپ در هر جفت ارزی به نفع خود استفاده کنید.
مثلاً، باوجوداینکه EUR/USD و USD/CHF تقریباً دارای همبستگی معکوس کامل 1.0- هستند، ارزشهای پیپ آنها متفاوت است. فرض کنید که یک مینی لات 10,000 واحدی معامله میکنید بنابراین، یک پیپ EUR/USD برابر با 1 دلار و یک پیپ USD/CHF برابر با 0.93 دلار است.
اگر یک مینی لات EUR/USD بخرید، میتوانید با خرید یک مینی لات USD/CHF معامله خود را پوشش دهید. اگر EUR/USD 10 پیپ سقوط کند، شما 10 دلار ضرر خواهید کرد. اما معامله USD/CHF شما 9.30 دلار سود خواهد داشت.
بنابراین، بهجای اینکه 10 دلار ضرر کرده باشید تنها 0.70 دلار ضرر کردهاید!
باوجوداینکه احتمالاً پوشش ریسک بهترین ابزار در دستان شماست اما معایبی نیز دارد. اگر EUR/USD افزایش یابد، سود شما به دلیل ضررهای حاصل از موقعیت USD/CHF محدودیت خواهد داشت.
همچنین، همبستگی ممکن است ضعیف شود. تصور کنید که EUR/USD 10 پیپ سقوط کند و CHF/USD تنها 5 پیپ افزایش یابد، تخت باقی بماند یا حتی سقوط کند! حساب شما بیش ازآنچه تصور میکردید خالی خواهد شد.
بنابراین، هنگام پوشش بسیار مراقب باشید!
- تأیید شکستها و اجتناب از کاذبها
شما میتوانید از همبستگیهای ارزی بهمنظور تأیید نشانههای ورود و خروج معاملات استفاده کنید.
مثلاً، به نظر میرسد که EUR/USD سطح حمایت مهمی را تست میکند. شما تغییرات قیمت را زیر نظر میگیرید و منتظر فروش در شکست به سمت پایین هستید.
به دلیل اینکه EUR/USD دارای همبستگی مثبت با GBP/USD و همبستگی منفی با USD/CHF و USD/JPY است، این جفتها را نیز زیر نظر میگیرید تا بدانید آیا بزرگی حرکت آنها نیز همانند EUR/USD هست یا نه.
متوجه میشوید که GBP/USD نیز در نزدیکی یکی از سطوح حمایت مهم معامله میشود و USD/CHF و USD/JPY نیز در نزدیکی یکی از سطوح مقاومت مهم معامله میشوند.
این تحرکات بدان معناست که حرکت اخیر مربوط به دلار آمریکاست و شکست احتمالی EUR/USD را تأیید میکند زیرا سه جفت دیگر نیز تحرکی مشابه دارند. بنابراین، تصمیم میگیرید که شکست را معامله کنید.
حال تصور کنید که تحرک سه جفت دیگر به بزرگی تحرک EUR/USD نیست.
GBP/USD در حال سقوط نیست، USD/JPY در حال افزایش نیست و USD/CHF دوطرفه است. اینها معمولاً نشانه قدرتمندی حاکی از آن است که کاهش EUR/USD مرتبط با دلار آمریکا نیست و بهاحتمال بسیار زیاد ناشی از انتشار خبر بدی از جانب اتحادیه اروپاست.
ممکن است قیمت زیر سطح حمایت کلیدی موردنظر شما معامله شود اما به دلیل اینکه جفتهای همبسته دیگر بهتناسب EUR/USD حرکت نمیکنند، قیمتها در ادامه یکدیگر حرکت نخواهند کرد و قیمت به بالاتر از سطح حمایت بازخواهد گشت و منجر به بروز شکست کاذب خواهد شد.
اما اگر هنوز هم قصد معامله این تنظیمات را دارید، به دلیل اینکه هیچگونه «تأییدیه همبستگی» از جفتهای دیگر دریافت نکردهاید، میتوانید با کاهش ریسک خود و معامله با اندازه موقعیت کوچکتر، هوشمندانه عمل کنید.
درس 5- مراقب باشید! همبستگیهای ارزی تغییر میکنند!
بازار ارز مانند یک بیمار شیزوفرنی دارای اختلال دوقطبی است که مدام در حال خوردن شکلات است، قند بسیار بالایی دارد و روحیاتش در تمام طول روز دارای نوسانات فرار است.
اصلاً قد اغراق نداشتیم و واقعاً همینگونه است.
باوجوداینکه همبستگیهای ارزی بین جفتهای ارزی گاهی روزها، هفتهها، ماهها یا حتی سالها قوی یا ضعیف باقی میماند اما درنهایت بیتردید زمانی که شما انتظار ندارید تغییر خواهد کرد.
ممکن است همبستگیهای ارزی قدرتمندی که در ماه جاری مشاهده میکنید، در ماه بعد کاملاً متفاوت باشند.
به جدول 1 توجه کنید.
USD/JPY | EUR/USD | USD/CHF | GBP/USD | USD/CAD | AUD/USD | NZD/USD | EUR/JPY | EUR/GBP |
1 هفته | -0.23 | 0.22 | -0.21 | 0.07 | -0.22 | 0.07 | 0.14 | -0.20 |
1 ماه | 0.63 | -0.52 | -0.35 | -0.58 | 0.46 | 0.64 | 0.89 | 0.77 |
3 ماه | -0.62 | 0.52 | -0.62 | -0.40 | -0.30 | 0.09 | 0.24 | -0.35 |
6 ماه | -0.62 | 0.78 | 0.14 | 0.43 | -0.70 | -0.63 | 0.58 | -0.68 |
1 سال | -0.69 | 0.74 | -0.51 | 0.67 | -0.69 | -0.69 | 0.09 | -0.20 |
همبستگیهای جفت موردنظر را در بازههای زمانی مختلف با یکدیگر مقایسه کنید.
به چه نکتهای دست پیدا کردید؟
در اکثر مواقع، این همبستگیها در بازههای زمانی مختلف با یکدیگر متفاوت هستند و در همه جهات تغییر میکنند.
نکتهای که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که همبستگیهای ارزی تغییر میکنند و این تغییر بهدفعات اتفاق میافتد.
و با مشاهده EUR/USD در فواصل 1 ماه و 3 ماه میتوان مشاهده کرد که آنها در یک بازه زمانی کوتاه تغییر چشمگیری دارند.
به دلیل تغییرات مستمر در تمایل بازار ارز، حتماً باید از همبستگیهای ارزی فعلی اطلاع داشته باشید.
مثلاً، در بازه زمانی 1 هفتهای، همبستگی میان USD/JPY و USD/CHF، 0.22 بوده است. این، همبستگی بسیار پایین است و نشان میدهد که جفتها همبستگی ناچیزی دارند.
اما اگر به دادههای سهماهه همان بازه زمانی نگاهی بیندازیم، متوجه خواهیم شد که این عدد به 0.52 و سپس در شش ماه به 0.78 و درنهایت در یک سال به 0.74 تبدیل شده است.
در این مثال میتوان مشاهده کرد که این دو جفت در رابطه همبستگی بلندمدت خود یک «جدایی» داشتهاند. رابطهای که همبستگی مثبت قدرتمندی در بلندمدت داشت، در کوتاهمدت بهشدت ضعیف شده است.
اگر آنها یک زوج واقعی بودند و تنها به مدت یک ماه یا کمتر با یکدیگر رابطه داشتند احتمالاً تصور میکردند که با یکدیگر تفاهم و سازگاری ندارند، غافل از اینکه شور عشق میان آنها با گذشت زمان به اوج خود خواهد رسید!
اگر EUR/USD و GBP/USD را مشاهده کنید، مثال زیر نشاندهنده میزان تغییر و نوسان همبستگیهای ارزی خواهد بود.
بازه یکهفتهای، همبستگی بسیار قوی با ضریب 0.94 را نشان میدهد!
… اما این رابطه قبل از تحکیم دوباره در بازه سهماهه و رسیدن به 0.83، در بازه یکماهه بهشدت روبهزوال میرود و به 0.13 میرسد سپس در بازه ششماهه خود دوباره روبهزوال گذاشته و همبستگی ضعیفی را نشان میدهد.
EUR/USD | USD/JPY | USD/CHF | GBP/USD | USD/CAD | AUD/USD | NZD/USD | EUR/JPY | EUR/GBP |
1 هفته | -0.23 | -1.00 | 0.94 | -0.98 | 0.98 | 0.93 | 0.93 | 0.86 |
1 ماه | 0.63 | -0.98 | 0.13 | -0.90 | 0.90 | 0.96 | 0.91 | 0.86 |
3 ماه | -0.62 | -0.92 | 0.83 | 0.14 | 0.63 | 0.42 | 0.61 | 0.75 |
6 ماه | -0.62 | -0.85 | 0.31 | -0.35 | 0.61 | 0.65 | 0.28 | 0.71 |
1 سال | -0.69 | -0.98 | 0.88 | -0.93 | 0.95 | 0.96 | 0.66 | 0.02 |
مثال زیر نشان میدهد که تغییرات همبستگیهای ارزی میتواند بسیار شدید باشد. نگاهی به USD/JPY و NZD/USD بیندازیم…
USD/JPY | EUR/USD | USD/CHF | GBP/USD | USD/CAD | AUD/USD | NZD/USD | EUR/JPY | EUR/GBP |
1 هفته | -0.23 | 0.22 | -0.21 | 0.07 | -0.22 | 0.07 | 0.14 | -0.20 |
1 ماه | 0.63 | -0.52 | -0.35 | -0.58 | 0.46 | 0.64 | 0.89 | 0.77 |
3 ماه | -0.62 | 0.52 | -0.62 | -0.40 | -0.30 | 0.09 | 0.24 | -0.35 |
6 ماه | -0.62 | 0.78 | 0.14 | 0.43 | -0.70 | -0.63 | 0.58 | -0.68 |
1 سال | -0.69 | 0.74 | -0.51 | 0.67 | -0.69 | -0.69 | 0.09 | -0.20 |
ضریب همبستگی یکساله آنها 0.69- بوده است. این، نشاندهنده همبستگی متوسط روبه قوی است. اما اگر به همبستگی یکماهه آنها نگاه کنید، ضریب همبستگی آنها دچار نوسان بوده است. بنابراین، مراقب باشید!
همبستگیهای ارزی بنا به دلایل مختلف تغییر میکنند. این دلایل میتوانند هر چیزی باشند، از تغییر نرخهای بهره یک کشور گرفته تا تغییر سیاستهای پولی یا هر رویداد اقتصادی یا سیاسی که موجب تغییر تمایل معاملهگران نسبت به یک ارز شود.
درس 6- نحوه محاسبه همبستگی های ارزی با استفاده از اکسل
همانگونه که مشاهده کردید، همبستگیها با گذشت زمان تغییر کرده و جابهجا میشوند. بنابراین، اطلاع از قدرتها و جهتهای ضریب ارزی اهمیت بیشتری مییابد.
خوشبختانه، شما میتوانید در آرامش خانه و با استفاده از اپلیکیشن اسپردشیت (صفحه گسترده) مورد علاقه خود، همبستگیهای ارزی را محاسبه کنید.
ما در اینجا از برنامه اکسل مایکروسافت استفاده میکنیم اما شما میتوانید از هر نرمافزار دارای فرمول همبستگی استفاده کنید.
الف. ما فرض میکنیم که شما دادههای روزانه قیمت را از داخل آستین خود بیرون نخواهید کشید و آنها را بهصورت آنلاین تهیه خواهید کرد. بنابراین، مرحله 1، انجام همین کار است! دادههای خود را مثلاً در 6 ماه گذشته به دست آورید. به یاد داشته باشید که این دادهها باید حاوی قیمتهای روزانه بسته شدن باشند.
ب. نرمافزار اکسل را باز کنید.
ج. دادههای خود را کپی کرده و درون یک اسپردشیت خالی بریزید (بچسبانید) یا فایل دادههای صادرشده (exported data file) را در منوی تنظیمات باز کنید.
- دادههای 6 ماه گذشته را به دست آورید!
الف. حال، دادههای خود را بهگونهای مرتب کنید که شبیه شکل زیر شوند. رنگ و فونت طبق سلیقه خودتان قابلتغییر است، لذت ببرید! اما رنگ زرد انتخاب خوبی نخواهد بود!
الف. حال، باید بازه زمانی را انتخاب کنید. آیا همبستگی ارزی هفته پیش را میخواهید؟ ماه گذشته؟ سال گذشته؟ میزان دادههای قیمتی که در اختیار دارید، این امر را مشخص میکند اما همیشه میتوانید دادههای بیشتری به دست آورید. در این مثال، از دادههای ماه گذشته استفاده میکنیم.
الف. درون اولین جای خالی زیر اولین جفت تطبیقی خود (من قصد دارم همبستگی EUR/USD را با جفتهای دیگر محاسبه کنم بنابراین، با EUR/USD و USD/JPY شروع میکنم)، عبارت زیر را تایپ کنید: =correl(
الف. سپس، دامنه جاهای خالی را برای دادههای قیمت EUR/USD که پسازآن یک ویرگول وجود دارد، انتخاب کنید. این دامنه را با یک جعبه مشخص میکنید.
الف. پس از ویرگول، دامنه دادههای قیمت USD/JPY را انتخاب کنید، همانند EUR/USD.
الف. بهمنظور انجام محاسبه ضریب همبستگی EUR/USD و USD/JPY روی دکمه «اینتر» (تأیید) صفحهکلید خود کلیک کنید.
الف. مراحل 5 تا 9 را برای جفتها و بازههای زمانی دیگر تکرار کنید. وقتی این اقدامات را انجام دادید، میتوانید دادههای جدید خود را مشاهده کنید و جدول باحالی مانند جدول زیر بسازید!
بازه های زمانی یکهفتهای، یکماهه، سهماهه، ششماهه و یکساله کاملترین چشمانداز را نسبت به همبستگیهای بین جفتهای ارزی فراهم میکنند. اما درنهایت شما باید تصمیم بگیرید که قصد آنالیز چند بازه زمانی را دارید.
بهروز کردن دادههای ضریب همبستگی ارزی هر دو هفته یکبار کافی است مگر اینکه اعتیاد داشته باشید و هرروز این کار را انجام دهید. اگر ساعتی یکبار این کار را انجام میدهید احتمالاً مشکلی دارید و باید تفریح دیگری برای خود پیدا کنید!
درس 7- خلاصه: همبستگی های ارزی
برخی جفتهای ارزی به دنبال یکدیگر حرکت میکنند و برخی دیگر همانند دو قطب یکسان آهنربا در جهت مخالف یکدیگر حرکت میکنند.
هنگام معامله همزمان چند جفت ارزی باید از میزان ریسکی که حسابتان در معرض آن قرار میگیرد مطلع باشید.
ممکن است فکر کنید که با معامله جفتهای مختلف در حال توزیع یا تنوعبخشی ریسک خود هستید اما باید بدانید که بسیاری از این جفتها به یک سمت حرکت میکنند.
با معامله جفتهایی که همبستگی بالایی دارند، فقط ریسک خود را افزایش دادهاید!
همبستگی میان جفتها گاهی قوی یا ضعیف است و میتواند هفتهها، ماهها یا حتی سالها ادامه داشته باشد. اما همیشه به یاد داشته باشید که ممکن است به ناگاه تغییر کند.
بهروز نگهداشتن همبستگیهای ارزی به شما کمک خواهد کرد که تصمیمات بهتری در مورد اهرم سرمایه، پوشش یا تنوعبخشی به معاملات خود بگیرید.
چند نکته مهم
- ضریبهای همبستگی با استفاده از قیمتهای روزانه بسته شدن محاسبه میشوند.
- ضریبهای مثبت نشان میدهند که دو جفت ارزی همبستگی مثبت دارند. بدان معنا که عموماً به یک سمت حرکت میکنند.
- ضریبهای منفی نشان میدهند که دو جفت ارزی همبستگی منفی دارند. بدان معنا که عموماً در جهت مخالف یکدیگر حرکت میکنند.
- ارزشهای ضریب همبستگی 1+ یا 1- و نزدیک به آن بدان معناست که دو جفت ارزی همبستگی بالایی دارند.
- میتوان از همبستگیها بهمنظور پوشش، تنوعبخشی، افزایش موقعیتها با استفاده از اهرم سرمایه و اجتناب از موقعیتهایی که ممکن است یکدیگر را لغو کنند، استفاده کرد.
نمونههایی از جفتهای ارزی که به یک سمت حرکت میکنند
- EUR/USD و GBP/USD
- EUR/USD و AUD/USD
- EUR/USD و NZD/USD
- USD/CHF و USD/JPY
- AUD/USD و NZD/USD
نمونهای از جفتهایی که در جهت مخالف یکدیگر حرکت میکنند
- EUR/USD و USD/CHF
- GBP/USD و USD/JPY
- USD/CAD و AUD/USD
- USD/JPY و AUD/USD
- GBP/USD و USD/CHF
اگر قصد معامله دو جفت دارای همبستگی بالا را داشتید، میتوانید از هر دو تنظیمات استفاده کنید. فقط به یاد داشته باشید که هنگام معامله جفتهای همبسته حتماً قواعدی داشته باشید و همیشه قواعد مدیریت ریسک خود را رعایت کنید!
آزمون 17
- کدامیک از اصطلاحات زیر بیانگر تعریف مقابل است؟ «جهت نسبی حرکت میان دو جفت ارزی در بازه زمانی معین»
- روابط ارزی
- ارتباطات ارزی
- همبستگی ارزی
- وقتی دو جفت ارزی در یک جهت حرکت میکنند، چه نوع همبستگی دارند؟
- همبستگی مثبت
- همبستگی معکوس
- عدم همبستگی
- وقتی همبستگی میان دو جفت ارزی برابر با صفر است، چه نوع همبستگی دارند؟
- همبستگی مثبت
- همبستگی منفی
- عدم همبستگی
- درست یا نادرست: اگر همبستگی میان دو جفت ارزی برابر با دو باشد، همبستگی آنها بیشتر از همبستگی دو جفت ارزی دیگر است که همبستگی میان آنها برابر با 1 است.
- درست، زیرا 2 بیشتر از 1 است
- نادرست، زیرا همبستگی بیشتر از 1 وجود ندارد
- نادرست، زیرا هرچه عدد بیشتر باشد، همبستگی کمتر است
- اگر شما AUD/USD بخرید و قصد پوشش ریسک خود را داشته باشید، خرید کدامیک از جفتهای زیر عاقلانهتر است؟
- NZD/USD
- USD/CAD
- USD/CHF
- اگر دو جفت دارای همبستگی مثبت را در یک جهت معامله کنید، پتانسیل ریسک شما ——–
- افزایش مییابد
- کاهش مییابد
- تغییری نمیکند
- کدامیک از موارد زیر از مزایای آگاهی از همبستگیهای ارزی نیست؟
- موقعیتهای برتر
- حذف ریسک
- تأیید شکستها و کاذبها
- کدامیک از موارد زیر معمولاً همبستگی مثبت ندارند؟
- EUR/USD و GBP/USD
- USD/CHF و EUR/USD
- AUD/USD و NZD/USD
- کدامیک از موارد زیر معمولاً همبستگی معکوس دارند؟
- USD/CHF و USD/JPY
- AUD/USD و NZD/USD
- GBP/USD و USD/JPY
- دست یا نادرست: بهترین ویژگی همبستگیها، عدم تغییر آنهاست.
- درست
- نادرست
- گاهی
قوانین ارسال دیدگاه در سایت