آنالیز بنیادی چیست؟
حتماً در سفرهای خود به گالیور، فرودو و موضوع آنالیز بنیادی برخورد کردهاید.
صبر کنید…
ما در مقطع مهدکودک توضیح مختصری درباره آنالیز بنیادی دادیم! حال بهتر است به جزئیات کاربردی آن بپردازیم!
آنالیز بنیادی دقیقاً چیست و آیا حتماً باید از آن استفاده کنم؟ آنالیز بنیادی، علم عناصر بنیادی است! خیلی آسان بود، درست است؟ شوخی کردم!
نکات بیشتری درباره آن وجود دارد، خیلی بیشتر.
هرگاه مردم درباره عوامل بنیادی صحبت میکنند، درواقع، درباره عوامل بنیادی اقتصادی ارز کشور میزبان یا اقتصاد آن صحبت میکنند.
عوامل بنیادی اقتصادی، مجموعه وسیعی از اطلاعات را – رویدادها، اطلاعیهها، دادهها و گزارشهای محیطی، سیاسی یا اقتصادی – دربرمیگیرد.
حتی تنزل سنجش اعتبار (credit rating downgrade) نیز در زمره دادههای بنیادی قرار میگیرد و باید ببینید که چگونه پیپکرالر از این اخبار برای انجام یک معامله فروش EUR/USD موفق استفاده میکند.
آنالیز بنیادی علم و کاربرد این عوامل برای پیشبینی تحرکات قیمت آتی ارزهاست.
آنالیز بنیادی به بررسی اقتصادی و مالی اتفاقات جهان و اطراف ما میپردازد و بیشتر بر نحوه تأثیرگذاری عناصر اقتصاد کلان (مانند رشد اقتصادی، تورم، بیکاری) بر آنچه ما معامله میکنیم متمرکز است.
دادههای بنیادی و اشکال مختلف آن
آنالیز بنیادی، بینشی در مورد اینکه چگونه تغییر قیمت «باید» یا ممکن است به رویدادهای اقتصادی معین واکنش نشان دهد، ایجاد میکند.
دادههای بنیادی اشکال مختلفی دارند.
میتواند در گزارش منتشر شده دولت در مورد خرید و فروش خانه در ایالات متحده یافت شود. همچنین میتواند در احتمال تغییر سیاست پولی بانک مرکزی اروپا نهفته باشد.
انتشار این دادهها معمولاً چشمانداز اقتصادی (یا اگر بهتر بگوییم، ذهنیت اقتصادی) را تغییر میدهد و موجب واکنش سرمایهگذاران و سفتهبازان میشود.
حتی مواردی وجود دارد که گزارش خاصی منتشر نشده اما پیشبینی چنین گزارشی نمونه دیگری از عناصر بنیادی است.
گمانهزنی درباره افزایش نرخ بهره میتواند ساعتها یا حتی روزها قبل از اعلام واقعی نرخ بهره در «قیمت بازار لحاظ شود» (priced in).
درواقع، گاهی نرخ جفتهای ارزی تنها چند دقیقه قبل از انتشار اخبار عمده 100 پیپ تغییر میکند تا زمان مناسبی برای معامله سودآور برای افراد شجاع ایجاد شود.
به همین دلیل است که بسیاری از معاملهگران بازار ارز معمولاً قبل از انتشار برخی از اخبار معین کمین میکنند و شما نیز باید همین کار را انجام دهید!
عموماً، شاخصهای اقتصادی بخش عمده دادههای مورد استفاده در آنالیز بنیادی را تشکیل میدهند. همانند سیستم اعلام حریق که هنگام شناسایی دود یا حرارت آژیر میکشد، شاخصهای اقتصادی نیز امکانی برای سنجش سلامت اقتصادی یک کشور فراهم میآورند.
به همان اندازه که دانستن ارزش عددی شاخص اهمیت دارد، پیشبینی و پیشگویی بازار درباره آن ارزش نیز مهم است.
درک تأثیر حاصل از عدد واقعی نسبت به عدد پیشبینیشده، مهمترین قسمت است. هنگام تصمیمگیری برای انجام معامله باید همه این عوامل را در نظر گرفت.
خب!
نگران نباشید. این مطلب از آنچه به نظر میرسد راحتتر است و برای فهمیدن آن نیاز به علم موشکی ندارید.
آنالیز بنیادی ابزار ارزشمندی برای ارزیابی شرایط آتی یک اقتصاد است اما فایده چندانی برای پیشبینی جهت حرکت قیمت ارز ندارد.
این نوع آنالیز مناطق خاکستری بسیاری دارد زیرا اطلاعات بنیادی بهصورت انتشار اخبار یا اعلام تغییر سیاست پولی، مبهمتر از شاخصهای فنی واقعی است.
آنالیز اخبار و گزارشهای اقتصادی دادههای بنیادی معمولاً به صورت زیر است:
«فلان درصد افزایش نرخ بهره احتمالاً منجر به افزایش نرخ یورو میشود.»
«احتمالاً دلار آمریکا با وجود ارزش شاخص در فلان محدوده، کاهش مییابد.»
«ضریب اطمینان مصرفکننده (Consumer confidence) از زمان انتشار آخرین گزارش، 2% کاهش داشته است.»
گزارش اقتصادی همین است، حالا چه کار کنیم؟
بازار بر مبنای چگونگی احساس مردم واکنش نشان میدهد. این احساسات میتواند بر اساس واکنش آنها نسبت به گزارشهای اقتصادی باشد که خود بر پایه ارزیابی آنها از شرایط کنونی بازار بنا شده است.
و همانگونه که خودتان نیز حدس زدهاید، میلیونها انسان با احساسات و عقاید مختلف وجود دارند.
احتمالاً فکر میکنید که «خدای من! عدم قطعیت در آنالیز بنیادی بسیار زیاد است!»
درواقع، درست فکر کردید.
هیچگاه نمیتوان بر اساس دادههای بنیادی، 100% مطمئن بود که جفت ارزی به کدام سمت حرکت خواهد کرد.
این بدان معنا نیست که آنالیز بنیادی باید حذف شود.
هرگز اینگونه نیست.
به دلیل وجود حجم انبوهی از دادههای بنیادی، اکثر مردم در تحلیل و مرتبط کردن آنها با یکدیگر مشکل دارند.
آنها معنای یک گزارش معین را درک میکنند اما نمیتوانند جایگاه و تأثیر آن را در بستر اقتصادی گستردهتر پیدا کنند. این کار زمانبر است و درک عمیقتری از دادهها میطلبد.
همچنین، ازآنجا که اکثر دادههای بنیادی تنها برای یک ارز گزارش میشوند، دادههای بنیادی برای ارز دیگر جفت نیز باید جمعآوری و با دادههای قبلی مقایسه شود تا تصویر صحیحی به دست آید.
اگر پرمشغلهتر از آن هستید که بتوانید میلیونها گزارش خبری و داده اقتصادی را بخوانید و تحلیل کنید، ناراحت نباشید. میتوانید از اطلاعات وبسایتهای مخصوص بازار ارز استفاده کنید.
همانگونه که قبلاً اشاره کردیم، جفت کردن یک ارز قوی با یک ارز ضعیف تنها کاری است که باید انجام دهید.
حتماً هنوز هم منتظرید تا به پرسش «آیا برای اینکه به یک معاملهگر موفق در بازار ارز تبدیل شوم، باید از آنالیز بنیادی استفاده کنم؟» پاسخ دهیم.
ما کاملاً متوجه هستیم که افراطیونی در هر دو سمت ماجرا ایستادهاند.
به نظر میرسد که آنالیز فنی برای معاملهگران کوتاهمدت بازار ارز که تمرکز اصلی آنها بر تغییر قیمت است مناسبتر است.
معاملهگران میانمدت و برخی از معاملهگران بلندمدت دوست دارند تا بر آنالیز بنیادی نیز تمرکز کنند زیرا در ارزیابی ارز به آنها کمک خواهد کرد.
ما میخواهیم از این فراتر رفته و بگوییم که باید از هر دو آنالیز استفاده کنید!
هنگام وقوع یک رویداد بنیادی مهم، استراتژیهای مبتنی بر آنالیز فنی کاملاً بیفایده خواهند شد. به همین صورت، معاملهگرانی که صرفاً از آنالیز بنیادی استفاده میکنند نیز فرصتهای کوتاهمدت حاصل از شکلگیری الگوها و سطوح فنی را از دست میدهند.
ترکیب آنالیز فنی و بنیادی همه این زوایا را پوشش میدهد. شما از اخبار و رویدادهای اقتصادی باخبر خواهید شد و درعینحال میتوانید الگوها و ابزار فنی متعددی که بازیگران بازار بر آن تمرکز کردهاند را شناسایی و از آنها استفاده کنید.
در این بخش به بررسی عوامل بنیادی اصلی تأثیرگذار بر ارزها میپردازیم. این عوامل عبارتاند از: نرخهای بهره، سیاستهای پولی و گزارشهای اقتصادی حرکت بازار.
چرا نرخهای بهره برای معاملهگران بازار ارز اهمیت دارد؟
ساده بگویم، نرخهای بهره چرخ دنیای بازار ارز را به حرکت درمیآورند! به عبارت دیگر، بازار ارز تحت سلطه نرخهای بهره است.
نرخ بهره یک ارز احتمالاً مهمترین عامل برای تعیین ارزش درکشده (perceived value) آن ارز است. بنابراین، اطلاع از سیاست پولی بانک مرکزی یک کشور، مانند تصمیمگیری درمورد نرخ بهره، نقشی حیاتی در درک اوضاع دارد.
یکی از اصلیترین عوامل تأثیرگذار بر تصمیمگیری بانک مرکزی درمورد نرخ بهره، ثبات قیمت یا «تورم» است.
تورم، افزایش ثابت قیمتهای کالا و خدمات است.
تورم پاسخ شما به این پرسش است که چرا والدین ما یا والدین آنها برای خرید سودا یک نیکل میپرداختند اما امروزه ما باید بیست برابر آن پرداخت کنیم.
این، مسئلهای پذیرفتهشده است که رشد اقتصادی با تورم ملایمی همراه باشد.
با این وجود، تورم زیاد به اقتصاد آسیب میرساند و به همین دلیل است که بانکهای مرکزی بهدقت مراقب شاخصهای اقتصادی مرتبط با تورم مانند شاخص قیمت مصرفکننده (CPI) و شاخص هزینههای مصارف شخصی (PCE) هستند.
کشور | بانک مرکزی |
استرالیا | بانک ذخایر استرالیا (RBA) |
کانادا | بانک کانادا (BOC) |
اتحادیه اروپا | بانک مرکزی اروپا (ECB) |
ژاپن | بانک ژاپن (BOJ) |
نیوزیلند | بانک ذخایر نیوزیلند (RBNZ) |
سوییس | بانک ملی سوییس (SNB) |
انگلستان | بانک انگلستان (BOE) |
ایالات متحده آمریکا | ذخایر فدرال (Fed) |
بانکهای مرکزی در تلاش برای حفظ تورم در سطحی مقبول، در اکثر مواقع نرخهای بهره را افزایش میدهند که این کار موجب کاهش رشد کلی و کندتر شدن تورم میشود.
علت وقوع این اتفاق این است که نرخ بهره بالا معمولاً مصرفکنندگان و تجارتها را مجبور میکند کمتر وام بگیرند و بیشتر پسانداز کنند، درنتیجه فعالیتهای اقتصادی تعدیل میشود. وامها گرانتر و خوابیدن روی پول جذابتر میشود.
از سوی دیگر، با کاهش نرخ بهره، مصرفکنندگان و تجارتها تمایل بیشتری به وام گرفتن (زیرا بانکها شرایط گرفتن وام را تسهیل کردهاند) نشان میدهند، هزینههای سرمایه و خرد افزایش مییابد و درنتیجه به رشد اقتصاد کمک میشود.
هورااا!
این مطالب چه ارتباطی با بازار ارز دارد؟
ارزها متکی به نرخهای بهره هستند زیرا آنها جریان یافتن سرمایه جهانی را به داخل یا خارج از یک کشور تعیین میکنند. سرمایهگذاران با توجه به این نرخها تصمیم میگیرند که در یک کشور سرمایهگذاری کنند یا نه.
مثلاً اگر بین داشتن حساب پساندازی با 1% بهره و حساب پسانداز دیگری با 0.25% بهره حق انتخاب داشته باشید، کدام را انتخاب میکنید؟
هیچ کدام؟
بله، ما ترجیح میدهیم همین کار را بکنیم – پول را در بالش خود نگه داریم، متوجه منظورم که هستید؟ – متأسفم، نمیتوانید این کار را انجام دهید.
بله، 1% بهره را انتخاب میکنید. درست است؟
امیدواریم… زیرا 1 از 0.25 بزرگتر است. ارزها هم با همین مکانیسم کار میکنند!
هرچه نرخ بهره یک کشور بیشتر باشد، احتمال قدرتمند شدن ارز آن بیشتر است. ارزهایی که در سیاستهای نرخ بهره کمتر محصور شدهاند، احتمالاً در بلندمدت ضعیف خواهند شد.
خیلی ساده است، نه؟
مهمترین نکته در اینجا این است که نرخهای بهره داخلی تأثیری مستقیم بر احساس بازیگران بازار جهانی درباره ارزش آن ارز نسبت به ارز دیگر دارند.
انتظارات نرخ بهره
بازارها با پیشبینی رویدادها و شرایط مختلف، همیشه در حال تغییر هستند. نرخهای بهره نیز از این قاعده مستثنا نیستند – آنها نیز تغییر میکنند – اما نه با سرعت بازار.
اکثر معاملهگران بازار ارز، زمانی برای تمرکز بر نرخهای بهره کنونی صرف نمیکنند، زیرا بازار آنها را در قیمت ارز لحاظ کرده است. آنچه اهمیت بیشتری دارد این است که انتظار میرود نرخهای بهره به کدام سمت حرکت کنند.
نکته حائز اهمیت دیگر این است که نرخهای بهره همراه با سیاستهای پولی تغییر میکنند یا دقیقتر اینکه با پایان چرخههای پولی تغییر میکنند.
اگر نرخها در یک بازه زمانی پایین و پایینتر رفتهاند، درنهایت برعکس آن اتفاق خواهد افتاد.
نرخها بالاخره باید افزایش یابند.
و در این مورد میتوانید به سفتهبازان اعتماد کنید که چه زمانی و به چه میزان نرخ بهره تغییر خواهد کرد.
بازار به آنها خواهد گفت؛ این طبیعت این جانور است! تغییر در انتظارات نشانه آغاز تغییر در سفتهبازی است، دستیابی به تکانه بیشتر به دلیل اینکه تغییر نرخ بهره نزدیک است.
همزمان با تغییر نرخهای بهره همراه با تغییر تدریجی سیاست پولی، تمایل بازار نیز بهصورت ناگهانی تنها با مشاهده یک گزارش تغییر میکند.
این امر موجب میشود که نرخهای بهره بهطرز شدیدتری تغییر کنند یا حتی خلاف جهتی که در ابتدا پیشبینی شده بود حرکت کنند.
بنابراین، بهتر است مراقب باشید!
مابهالتفاوتهای نرخ بهره (Interest Rate Differentials)
یک جفت ارزی انتخاب کنید.
بسیاری از معاملهگران بازار ارز برای تعیین احتمال قوی شدن یا ضعیف شدن یک ارز از تکنیک مقایسه نرخ بهره یک ارز در مقابل ارز دیگر استفاده میکنند.
اختلاف بین دو نرخ بهره که به آن «مابهالتفاوت نرخ بهره» گوییم، بسیار تعیینکننده است. این اسپرد به شما کمک میکند که تغییرات ارزی ناپیدا را شناسایی کنید.
مابهالتفاوت نرخ بهرهای که افزایش مییابد به تقویت ارز دارای سود بالاتر (higher-yielding currency) کمک میکند و مابهالتفاوتی که کاهش مییابد نشاندهنده ارز دارای سود پایینتر (lower-yielding currency) است.
در مواردی که نرخهای بهره دو ارز به دو سمت متفاوت حرکت میکنند، معمولاً بزرگترین سویینگهای بازار تولید میشود.
افزایش نرخ بهره یک ارز در ترکیب با کاهش نرخ بهره ارز دیگر، بهترین معادله برای سویینگهای شدید است!
نرخهای اسمی و واقعی
وقتی افراد درباره نرخهای بهره صحبت میکنند، منظورشان نرخ بهره اسمی یا نرخ بهره واقعی است.
تفاوت این دو چیست؟
نرخ بهره اسمی همیشه بازگوکننده تمام اتفاقات نیست. نرخ بهره اسمی، نرخ بهره قبل از مطابقت با و در نظر گرفتن تورم است.
نرخ بهره واقعی = نرخ بهره اسمی – تورم مورد انتظار
نرخ اسمی معمولاً نرخ پایه یا اعلامی است (مثلاً سودی که روی اوراق قرضه نوشته شده).
از سوی دیگر، بازارها بر نرخ بهره واقعی متمرکز میشوند، نه نرخ بهره اسمی.
اگر اوراق قرضهای داشته باشید که سود اسمی 6% داشته باشد اما نرخ تورم سالانه 5% باشد، سود واقعی اوراق قرضه شما 1% خواهد بود.
این دو تفاوت بسیاری دارند، بنابراین، فراموش نکنید که بین این دو تمایز قائل شوید.
سیاست پولی چه تأثیری بر بازار ارز دارد؟
همانگونه که پیشتر اشاره کردیم، دولتهای ملی و مقامات بانک مرکزی آنها سیاستهای پولی را تعیین میکنند تا به اهداف یا اختیارات معینی دست پیدا کنند.
بانکهای مرکزی و سیاست پولی در ارتباط مستقیم با یکدیگر هستند، بنابراین نمیتوان یکی را بدون دیگری در نظر گرفت.
با وجود اینکه برخی از این اهداف و اختیارات در بین همه بانکهای مرکزی در جهان مشترک هستند، اما هر یک از آنها با توجه به اقتصادهای متمایز خود، مجموعه اهداف منحصربهفردی دارند.
درنهایت، سیاست پولی در ارتقا و حفظ ثبات قیمت و رشد اقتصادی خلاصه میشود.
بانکهای مرکزی برای دستیابی به اهداف خود از سیاست پولی برای کنترل موارد زیر استفاده میکنند:
– نرخهای بهره متصل به ارزش پول
– افزایش تورم
– عرضه پول (money supply)
– نسبت نقدینگی (reserve requirements over banks)
– تسهیلات تنزیل وام (discount window lending) به بانکهای تجاری
انواع سیاستهای پولی
به روشهای مختلف میتوان به سیاست پولی اشاره کرد. **سیاست پولی انقباضی** زمانی اتفاق میافتد که حجم نقدینگی را کاهش دهند. همچنین با افزایش نرخهای بهره نیز اتفاق میافتد.
هدف این است که با نرخهای سود بالا، رشد اقتصادی کند شود. وام گرفتن سختتر و گرانتر خواهد شد و درنتیجه مخارج و سرمایهگذاری مصرفکنندگان و تجارتها کاهش مییابد.
از سوی دیگر، سیاست پولی انبساطی نقدینگی را افزایش یا نرخ بهره را کاهش میدهد.
هزینه گرفتن وام به امید افزایش مخارج و سرمایهگذاری، کاهش مییابد.
سیاست پولی تطابقی (Accommodative monetary policy) از طریق کاهش نرخ بهره در صدد ایجاد رشد اقتصادی است، اما سیاست پولی سخت (tight monetary policy) از طریق افزایش نرخ بهره به دنبال کاهش تورم یا محدود ساختن رشد اقتصادی است.
درنهایت، سیاست پولی خنثی نه درصدد ایجاد رشد اقتصادی و نه مبارزه با تورم است.
نکته مهمی که درباره تورم باید بدانید این است که بانکها معمولاً هدف ایجاد تورمی مثلاً ۲درصدی را دارند.
آنها بهصورت علنی این مطلب را بیان نمیکنند، اما سیاستهای پولی آنها بهگونهای تنظیم شده که به این نقطه برسند.
آنها میدانند که وجود کمی تورم مفید است، اما تورم خارج از کنترل میتواند اعتماد مردم را به اقتصاد، شغل و درنهایت پول خود از بین ببرد.
بانکهای مرکزی با داشتن سطوح هدف تورم به مشارکتکنندگان در بازار کمک میکنند تا آنها نحوه برخورد بانکهای مرکزی را با چشمانداز اقتصادی کنونی درک کنند.
به این مثال توجه کنید:
در ژانویه سال ۲۰۱۰، نرخ تورم انگلستان از ۲.۹% در ماه قبل به ۳.۵% در این ماه رسید. با نرخ تورم هدف ۲%، نرخ ۳.۵% جدید بسیار بالاتر از منطقه مقبول بانک انگلستان بود.
ماروین کینگ، رئیس بانک انگلستان، گزارشی منتشر کرد که طبق آن به مردم اطمینان داد این جهش ناگهانی ناشی از عوامل موقتی بوده و نرخ تورم کنونی در آینده نزدیک با اقدامات کوچکی از جانب بانک انگلستان کاهش خواهد یافت.
اینکه این اطلاعیه درست از آب درآمد یا نه، مسئله مورد بحث ما نیست. ما فقط میخواهیم نشان دهیم که بازار با دانستن علت اقدامات بانک مرکزی در رابطه با نرخ تورم هدف خود، در شرایط بهتری به سر خواهد برد.
به عبارت دیگر، معاملهگران ثبات را دوست دارند.
بانک مرکزی نیز ثبات را دوست دارد.
اقتصادها نیز ثبات را دوست دارند. وجود اهداف تورم به معاملهگران کمک خواهد کرد تا علت اقدامات بانک مرکزی را درک کنند.
افتادن در دور چرخههای سیاست پولی
کسانی که اقتصاد و دلار آمریکا را دنبال میکنند (که همه شما باید جزو این افراد باشید!)، زمانی را به یاد دارید که ذخایر فدرال آمریکا بهصورت ناگهانی نرخهای بهره را ۱۰% افزایش داد؟
این احمقانهترین کاری بود که ذخایر فدرال تاکنون انجام داده بود و آشوبی در دنیای مالی به پا کرد!
این اتفاق را یادتان نمیآید؟
همه رسانهها از آن صحبت کردند.
قیمتهای نفت سر به فلک کشید و شیر مانند طلا دستنیافتنی شده بود.
حتماً خواب بودید!
شوکه نشوید، این مطلب یک شوخی بود!
فقط میخواستیم مطمئن شویم که هنوز بیدارید. سیاست پولی هرگز به این صورت تغییر چشمگیری نخواهد داشت.
اثر تغییرات در سیاستهای پولی بهصورت اصلاحات کوچک و تدریجی است، زیرا اگر نرخهای بهره تغییر شدیدی داشته باشند، کلهگندههای بانک مرکزی با بحرانی لاینحل مواجه خواهند شد.
حتی فکر وقوع چنین حادثهای نهتنها معاملهگران فردی را مشوش میکند، بلکه کل اقتصاد را دچار اختلال میکند.
به همین دلیل است که معمولاً تغییرات نرخ بهره در یک بازه زمانی بین ۰.۲۵% تا ۱% است. فراموش نکنید که بانکهای مرکزی خواهان ثبات قیمت هستند، نه شوک و ترس.
بخشی از این ثبات همراه با زمان لازم برای تحقق این تغییرات در نرخ بهره اتفاق میافتد. این روند میتواند چند ماه یا چند سال بهطول انجامد.
بانکهای مرکزی نیز همانند معاملهگران بازار ارز به جمعآوری و بررسی دادهها میپردازند، اما آنها باید در تصمیمگیریهای خود کل اقتصاد را مد نظر قرار دهند، نه فقط یک معامله را.
افزایش نرخ بهره مانند زدن روی ترمز است و کاهش آن مانند فشار دادن پدال گاز است، اما به یاد داشته باشید که مصرفکنندگان و تجارتها کمی آرامتر نسبت به این تغییرات واکنش نشان میدهند.
این خلأ بین تغییر در سیاست پولی و تأثیر واقعی آن بر اقتصاد احتمالاً یک تا دو سال بهطول میانجامد.
بانکهای مرکزی هاکیش (Hawkish) و داویش (Dovish)
متوجه شدیم که قیمتهای ارز بهشدت تحت تأثیر تغییرات در نرخهای بهره در هر کشور هستند.
حال میدانیم که نرخهای بهره تحت تأثیر رویکرد بانک مرکزی نسبت به اقتصاد و ثبات قیمت است که این دیدگاه بر سیاست پولی تأثیر میگذارد.
بانکهای مرکزی نیز مانند اکثر تجارتهای دیگر دارای یک رئیس هستند. این شخص، صدای بانک مرکزی برای ابلاغ سمت و سوی سیاست پولی به بازار است. و دقیقاً مثل زمانی است که جف بزوس یا مارک زاکربرگ پشت میکروفون قرار میگیرند، همه به صحبتهای آنان گوش میدهند.
با یک معادله ساده مثل قضیه فیثاغورث (a² + b² = c²) میتوان این پرسش را مطرح کرد که آیا نباید به اظهارات رؤسای بانکهای مرکزی گوش کرد؟
و با استفاده از قضیه ریشه مزدوج مختلط میتوان به پرسش فوق، پاسخ مثبت داد!
بله، دانستن تغییرات بالقوه سیاست پولی اهمیت دارد. خوشبختانه امروزه بانکهای مرکزی ارتباط بهتری با بازار دارند.
اینکه شما واقعاً متوجه اظهارات آنها بشوید یا نه، مسئله دیگری است.
بنابراین، دفعه بعد که جنت یلن یا ماریو دراگی کنفرانس خبری دارند، گوشهای خود را تیز کنید تا بفهمید چه میگویند.
باوجوداینکه رئیس بانک مرکزی تنها کسی نیست که در مورد سیاست پولی کشور یا اقتصاد تصمیمگیری میکند، اما آنچه میگوید نهتنها نادیده گرفته نمیشود، بلکه مانند آیات انجیل مورد احترام قرار میگیرد. شاید این نکته را کمی دراماتیک مطرح کردیم، اما منظورمان مشخص است.
البته همه مقامات بانک مرکزی از تأثیرگذاری یکسانی برخوردار نیستند.
سخنرانیهای بانک مرکزی، واکنش بازار را برمیانگیزند؛ پس مراقب تحرکات ناگهانی باشید.
این سخنرانیها همه موضوعات را دربرمیگیرند، از تغییرات (افزایشها، کاهشها یا رکودها) گرفته تا نرخهای بهره کنونی، بررسی چشمانداز و اقدامات رشد اقتصادی و اعلام سیاست پولی جهت تعیین تغییرات کنونی و آتی.
اگر نتوانستید سخنرانی زنده را دنبال کنید، مأیوس نشوید. بهمحض اینکه سخنرانی پخش شود، آژانسهای خبری در سراسر جهان، اطلاعات مرتبط با آن را در اختیار عموم قرار میدهند.
تحلیلگران و معاملهگران بازار ارز، زبان و لحن سخنرانی را موشکافی خواهند کرد، خصوصاً اگر اطلاعاتی درمورد تغییرات نرخ بهره یا رشد اقتصادی در آن وجود داشته باشد.
همانگونه که بازار نسبت به انتشار گزارشهای اقتصادی دیگر یا شاخصها واکنش نشان میدهد، معاملهگران بازار ارز نیز وقتی با انتظار کنونی بازار همراه نمیشوند، بیشتر نسبت به فعالیت بانک مرکزی و تغییرات نرخ بهره واکنش نشان میدهند.
به دلیل افزایش شفافیت بانک مرکزی، پیشبینی نحوه شکلگیری سیاست پولی در طول زمان آسانتر شده است.
اما همیشه این احتمال وجود دارد که بانکهای مرکزی چشمانداز خود را بیشتر یا کمتر از آنچه انتظار میرود تغییر دهند. در این بازههای زمانی، فراریت بازار بالا خواهد رفت و باید مراقب موقعیتهای معامله کنونی و جدید بود.
مقایسه بانکهای مرکزی هاکیش و داویش
بله، درست آمدید.
مسابقه امشب بین ال.ای. هاکس و ان.وای. داوز است.
چی؟!
وای، ببخشید! موضوع اصلاً این نبود.
بانکهای مرکزی بسته به نگرشی که نسبت به وضعیت اقتصادی دارند، یا هاکیش هستند یا داویش.
بانک مرکزی زمانی صفت «هاکیش» میگیرد که طرفدار افزایش نرخهای بهره برای مبارزه با تورم باشد، حتی اگر به قیمت کند کردن رشد اقتصادی و افزایش اشتغال باشد.
مثلاً، «بانک انگلستان از خطر تورم بالا خبر میدهد». اگر بانک انگلستان اعلام کند که برای کاهش تورم نرخهای بهره را افزایش خواهد داد، هاکیش به حساب میآید.
از سوی دیگر، بانکهای مرکزی داویش معمولاً طرفدار رشد اقتصادی و افزایش اشتغال هستند؛ بنابراین نرخهای بهره را کاهش میدهند. همچنین در واکنش به اقدام یا رویداد اقتصادی معین، موضع یا نقطهنظری ملایم دارند.
و در نهایت، نمیتوان گفت که کدام روش از دیگری بهتر است.
بسیاری از بانکها در انتخاب یکی از این دو روش مردد هستند و به سمت هر دو گرایش دارند. و درنهایت نتیجه انتخاب هر یک از این دو روش زمانی مشخص خواهد شد که بازار در شرایط بد و بحرانی باشد.
عوامل بنیادی مؤثر بر ارزشهای ارز
عوامل بنیادی متعددی در شکلگیری قدرت یا ضعف بلندمدت ارزهای اصلی نقش دارند که فعالیتهای معاملهگران بازار ارز را تحت تأثیر قرار میدهند. ما مهمترین عوامل را در اینجا بررسی خواهیم کرد:
چشمانداز و رشد اقتصادی
با اقتصاد و چشمانداز مصرفکنندگان، تجارتها و دولت آغاز میکنیم. بدیهی است که وقتی مصرفکنندگان اقتصاد قدرتمند را تشخیص دهند، احساس شادی و امنیت کرده و پول خرج میکنند. شرکتها این پول را قبول میکنند و میگویند: «داریم پول درمیآوریم! فوقالعاده است! حال با این همه پول چه کنیم؟»
شرکتهایی که پول دارند، پول خرج میکنند. درنتیجه دولتها درآمد مالیاتی خوبی خواهند داشت. آنها نیز وارد عمل میشوند و پول خرج میکنند. در این شرایط همه در حال خرج کردن پول خواهند بود و این امر تأثیر مثبتی بر اقتصاد خواهد داشت.
از سوی دیگر، اقتصادهای ضعیف معمولاً دارای مصرفکنندگانی هستند که خرج نمیکنند، تجارتهایی که پول درنمیآورند و درنتیجه خرج نیز نمیکنند و تنها دولت است که هنوز خرج میکند. حتماً منظورمان را متوجه شدهاید. هم چشمانداز اقتصادی مثبت و هم منفی، تأثیری مستقیم بر بازارهای ارز دارند.
جریانهای سرمایه
جهانیشدن، پیشرفتهای تکنولوژی و اینترنت، همگی در تسهیل سرمایهگذاری مجازی در هر نقطه از جهان، صرفنظر از اینکه کجا زندگی میکنید، نقش دارد. شما تنها چند کلیک (یا یک تماس تلفنی برای کسانی که هنوز در عصر ژوراسیک ۲۰۰۰ زندگی میکنند) با سرمایهگذاری در بازار بورس نیویورک یا لندن و معامله شاخص نیکی یا هانگ سنگ، یا از افتتاح حساب بازار ارز برای معامله دلار آمریکا، یورو، ین و حتی ارزهای نامتعارف فاصله دارید.
جریانهای سرمایه، میزان پولی را که در نتیجه خریدوفروش سرمایهای به یک کشور یا اقتصاد وارد میشوند یا از آنها خارج میشوند، اندازه میگیرند. آنچه که دنبال کردن آن اهمیت دارد، تراز جریان سرمایه است که میتواند مثبت یا منفی باشد.
وقتی تراز جریان سرمایه یک کشور مثبت باشد، سرمایهای که وارد کشور میشود بیشتر از سرمایهای است که از آن خارج میشود. تراز منفی جریان سرمایه دقیقاً برعکس عمل میکند. سرمایهای که از کشور به نقاط دیگر خارج میشود بیشتر از سرمایهای است که به کشور وارد میشود.
وقتی سرمایه بیشتری وارد کشور شود، تقاضا برای ارز آن کشور بیشتر خواهد شد زیرا سرمایهگذاران خارجی باید برای خرید ارز آن کشور، ارز کشور خود را بفروشند. این تقاضا موجب افزایش ارزش ارز خواهد شد.
قانون ساده عرضه و تقاضا
و حتماً حدس زدهاید که اگر عرضه یک ارز بالا باشد (یا تقاضا برای آن کم باشد)، آن ارز ارزش خود را از دست میدهد. وقتی سرمایهگذاران خارجی نظر خود را تغییر میدهند و سرمایهگذاران داخلی نیز قصد خروج دارند، با وفور ارز داخلی مواجه هستید زیرا همه در حال فروش آن و خرید ارز کشور یا اقتصاد دیگر جهت سرمایهگذاری در آنجا هستند.
سرمایه خارجی، بیش از همه چیز به کشوری با نرخهای بهره بالا و رشد اقتصادی قوی علاقه دارد. اگر کشوری دارای بازار مالی داخلی روبهرشدی نیز باشد، چه بهتر! بازار بورس پررونق، نرخهای بهره بالا… دیگر چه چیزی میخواهید؟! سرمایه خارجی به داخل کشور سرازیر خواهد شد. و باز هم تأکید میکنیم که اگر تقاضا برای ارز داخلی افزایش یابد، ارزش آن نیز بیشتر خواهد شد.
جریانهای تجاری (Trade Flows) و تراز تجاری (Trade Balance)
ما در بازار جهانی زندگی میکنیم. کشورها، کالاهای خود را به کشورهایی که نیازمند آن هستند میفروشند (صادرات) و کالاهایی را که به آن نیاز دارند از کشورهای دیگر میخرند (واردات). به اطراف خانه خود نگاهی بیندازید. احتمالاً بیشتر لوازم آن (لوازم الکترونیکی، پوشاک، اسباببازیها، سگتان) در خارج از کشوری که در آن زندگی میکنید ساخته شده است.
هر وقت که چیزی میخرید، باید پولی را که با زحمت به دست آوردهاید خرج کنید.
هرکسی هم که از او خرید میکنید باید همین کار را انجام دهد.
واردکنندگان آمریکایی هنگام خرید کالا باید پول خود را با صادرکنندگان چینی تعویض کنند. واردکنندگان چینی نیز هنگام خرید کالا باید پول خود را با صادرکنندگان اروپایی تعویض کنند.
همه این خرید و فروشها با تبدیل ارز همراه است که جریان ارز را به داخل یا خارج از کشور تغییر میدهد.
تراز تجاری (یا صادرات خالص)
تراز تجاری نسبت صادرات به واردات را در یک اقتصاد معین اندازهگیری میکند. تراز تجاری نشاندهنده تقاضا برای کالا و خدمات و درنهایت ارز یک کشور است. اگر صادرات بیشتر از واردات باشد، مازاد تجاری به وجود میآید و تراز تجاری مثبت خواهیم داشت. اگر واردات بیشتر از صادرات باشد، کسری تجاری به وجود میآید و تراز تجاری منفی خواهیم داشت.
بنابراین:
– تراز تجاری مثبت (+) = مازاد تجاری = واردات < صادرات
– تراز تجاری منفی (-) = کسری تجاری = صادرات < واردات
کسریهای تجاری موجب میشود که قیمت ارز نسبت به کشورهای دیگر کاهش یابد. واردکنندگان خالص برای خرید ارز تاجر خارجی که کالاهای مورد نیاز آنها را میفروشد، ابتدا باید ارز خود را بفروشند. در زمان کسری تجاری، ارز داخلی برای خرید کالاهای خارجی فروخته میشود. به همین دلیل، ارز کشوری که دارای کسری تجاری است در مقایسه با کشوری که دارای مازاد تجاری است، تقاضای کمتری دارد.
ارز صادرکنندگان خالص، کشورهایی که بیشتر صادرکننده هستند تا واردکننده، توسط کشورهایی که تمایل به خرید کالاهای صادراتی دارند بیشتر خریده میشود. هرچه تقاضا بیشتر شود، ارز آنها ارزش بیشتری کسب میکند. همه اینها بستگی به تقاضا برای ارز دارد. ارزهایی که تقاضای بیشتری برایشان وجود دارد، ارزش بیشتری نسبت به ارزهای دارای تقاضای کمتر دارند.
این مسئله همانند ستارگان پاپ است. چون تقاضای بیشتری برای تیلور سوییفت نسبت به پینک وجود دارد، پول بیشتری دریافت میکند. در مورد جاستین بیبر و وانیلا آیس هم همین قانون حاکم است.
دولت: حال و آینده
بیتردید سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰، سالهایی بودند که چشم همه مردم آشکارا به دولتهای خود دوخته شده بود تا از دشواریهای مالی پیشرو اطلاع یابند و امیدوارانه به دنبال پاسخگویی مالی دولتها برای پایان دادن به مشکلات اقتصادی بودند. بیثباتی در دولت کنونی یا تغییرات در حکومت کنونی تأثیر مستقیم بر اقتصاد کشور و حتی کشورهای همسایه دارد. هر تأثیری بر اقتصاد، به احتمال زیاد نرخهای تبادل ارز را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
اخبار بازار ارز و دادههای بازار را در کجا پیدا کنیم؟
دادهها و اخبار بازار را میتوان از منابع متعددی به دست آورد.
اینترنت اولین انتخاب ماست زیرا گزینههای بسیاری با سرعت نور در اختیارمان قرار میدهد و تقریباً در هر کجای دنیا میتوان به آن دسترسی داشت. اما مطالعه رسانههای چاپی را نیز در اتاق پذیرایی و آشپزخانه فراموش نکنید.
معاملهگران شخصی بازار ارز از تعداد فراوان وبسایتها، خدمات و برنامههای تلویزیونی که تنها به مسئله ارز میپردازند، متعجب خواهند شد. بسیاری از آنها رایگان هستند. برای شروع، به بررسی برخی از منابع مورد علاقه ما میپردازیم.
منابع سنتی اخبار مالی
درست است که منابع بیشماری برای کسب اخبار مالی وجود دارد، اما توصیه ما این است که منابع مشهور را دنبال کنید.
این منابع، اخبار بازار را بهصورت شبانهروزی پوشش میدهند و هر روز اخبار بسیار مهم خود را که باید شما از آن اطلاع داشته باشید بهروز میکنند – مانند اطلاعیههای بانک مرکزی، آنالیز و گزارشهای اقتصادی و غیره. بسیاری از این بازیگران بزرگ، با افرادی که در سازمانها هستند تماس دارند و توضیحات آنها را درباره رویدادهای روز به اطلاع مردم میرسانند.
– رویترز
– والاستریت ژورنال
– بلومبرگ
– MarketWatch.com
منابع زنده و فوری
اگر به دنبال دسترسی سریعتر به تحرکات بازار ارز هستید، تلویزیون ۱۸ اینچی خود را در دستشویی فراموش نکنید!
شبکههای تلویزیونی مالی وجود دارند که بهصورت شبانهروزی و در همه روزهای هفته، همه تحرکات لحظهای بازارهای مالی جهان را پوشش میدهند.
بهترین شبکهها در آمریکا عبارتاند از: بلومبرگ تیوی، فاکس بیزنس، CNBC، MSNBC و حتی CNN. حتی میتوانید گاهی از شبکه BBC نیز بهره ببرید.
گزینه بعدی برای دسترسی به دادههای زنده و فوری، استفاده از پلتفرم معاملاتی بازار ارزتان است.
بسیاری از کارگزاران بازار ارز، مستقیماً منابع خبری زنده را در نرمافزارهای خود قرار میدهند تا شما دسترسی سریع و آسانی به رویدادها و اخبار بازار ارز داشته باشید.
تقویم های اقتصادی
بله، فوقالعاده میشد اگر میتوانستید با مشاهده ماه پیشرو، از تاریخ دقیق اعلامیه جدید ذخایر فدرال درباره نرخ ارز، نرخ پیشبینی شده، نرخ واقعی و تأثیری که این تغییر بر بازار ارز دارد، مطلع شوید! خوشبختانه، همه اینها با داشتن یک تقویم اقتصادی ممکن خواهد شد.
بهترین تقویمها به شما امکان میدهند تا ماهها و سالهای مختلف را مشاهده کنید، بر اساس ارز دلخواه طبقهبندی کنید و منطقه زمانی خود را روی تقویم تنظیم کنید. ساعت ۳:۰۰ ب.ظ. شما که در حال پیگیری بازار ارز هستید، لزوماً همان ۳:۰۰ ب.ظ. ما نیست، بنابراین با تغییر منطقه زمانی، اطمینان حاصل کنید که برای رویداد بعدی تقویم آماده هستید!
بله، دادهها و رویدادهای اقتصادی سریعتر از آنچه اکثر مردم بتوانند با آن همراهی کنند، اتفاق میافتند. این دادهها میتوانند بازارها را در کوتاهمدت تکان دهند و حرکت جفتهای ارزی مورد علاقه شما را سرعت بخشند.
خوشبختانه، بسیاری از اخبار اقتصادی که برای معاملهگران بازار ارز اهمیت دارد، از چندین ماه قبل وعده داده میشوند. شما با یک جستجوی ساده در موتورهای جستجوی مختلف میتوانید مجموعهای از تقویمهای مختلف را پیدا کنید.
نکاتی درباره اطلاعات بازار
۱. بهموقع بودن گزارشها:
فراموش نکنید که بسیاری از گزارشها اتفاق افتادهاند و بازار نیز طبق آنها قیمتها را اصلاح کرده است. اگر بازار حرکت خود را انجام داده است، باید استراتژی و تفکر خود را اصلاح کنید. دقت کنید که چه مدت از انتشار خبر گذشته است، در غیر این صورت در جریان «اخبار دیروز» قرار میگیرید.
۲. تشخیص حقیقت از شایعه:
باید تشخیص دهید که خبر حقیقت است یا دروغ، شایعه است یا عقیده. شایعات در مورد دادههای اقتصادی وجود دارند و احتمالاً چند دقیقه تا چند ساعت قبل از انتشار خود دادهها منتشر میشوند. شایعات موجب انجام اقداماتی از جانب معاملهگران کوتاهمدت میشوند و گاهی نیز تأثیر ماندگاری بر تمایل بازار دارند.
۳. برنامهریزی و مدیریت ریسک:
شما بهعنوان معاملهگر فارکس وظیفه دارید که برنامهریزی معاملاتی خوبی داشته باشید و پس از اینکه مشخص شد شایعات درست بودند یا نه، بهسرعت واکنش نشان دهید. داشتن یک برنامه خوب برای مدیریت ریسک میتواند شما را از ضرر نجات دهد.
۴. منبع اخبار:
بدانید چه کسی اخبار را گزارش میکند. منابع معتبر و شناختهشده معمولاً اطلاعات دقیقتری ارائه میدهند. همیشه به دنبال منابعی باشید که قابل اعتماد و بهروز هستند.
با رعایت این نکات، میتوانید از اخبار و دادههای اقتصادی بهصورت مؤثرتری استفاده کنید و تصمیمات معاملاتی بهتری بگیرید. موفق باشید!
بله، کاملاً متوجه شدم! این نکته بسیار مهمی است که هنگام دنبال کردن اخبار و تحلیلهای بازار ارز باید به آن توجه کنید. تشخیص اینکه چه کسی اخبار را گزارش میکند و چه انگیزههایی پشت آن است، میتواند به شما کمک کند تا اطلاعات را بهتر ارزیابی کنید و تصمیمات آگاهانهتری بگیرید.
نکات کلیدی برای تشخیص اعتبار منابع خبری:
۱. شناسایی هویت گزارشگر:
– آیا این شخص یک تحلیلگر مستقل است، یک اقتصاددان دانشگاهی، یا نماینده یک مؤسسه مالی بزرگ؟
– سابقه و تخصص او در حوزه مالی و بازار ارز چیست؟
۲. منبع اطلاعات:
– آیا گزارشگر از دادههای معتبر و بهروز استفاده میکند؟
– آیا منبع اطلاعات، بانک مرکزی، سازمانهای دولتی، یا مؤسسات تحقیقاتی معتبر است؟
۳. هدف و انگیزه:
– آیا گزارشگر تنها نظر شخصی خود را بیان میکند یا بر اساس دادههای واقعی تحلیل ارائه میدهد؟
– آیا ممکن است انگیزههای تجاری یا تبلیغاتی پشت این گزارش باشد؟
۴. تاریخچه و اعتبار:
– آیا این شخص یا منبع در گذشته اخبار و تحلیلهای دقیقی ارائه داده است؟
– آیا دیگران به این منبع اعتماد دارند و از آن نقل قول میکنند؟
۵. شفافیت و بیطرفی:
– آیا گزارشگر بهوضوح منابع خود را ذکر میکند؟
– آیا تحلیل ارائهشده بیطرفانه است یا ممکن است تحت تأثیر جهتگیریهای خاص باشد؟
نتیجهگیری:
با شناسایی افراد و منابعی که «میدانند»، شما هم میتوانید «بدانید». این کار به شما کمک میکند تا از شایعات دوری کنید و بر اساس اطلاعات معتبر و تحلیلهای دقیق، تصمیمات بهتری در بازار ارز بگیرید. همیشه به دنبال منابعی باشید که شفاف، معتبر و بیطرف هستند. موفق باشید!
انتظارات بازار نسبت به اخبار و تأثیر آنها بر ارزها
وقتی زمان پیشبینی نحوه واکنش بازار نسبت به گزارشهای داده یا رویدادهای بازار و یا حتی علت چنین واکنشی میرسد، هیچ فرمول دقیقی برای موفقیت وجود ندارد.
شما میتوانید از این واقعیت که معمولاً واکنش اولیهای وجود دارد که معمولاً عمر کوتاهی دارد اما تحرکات زیادی در آن نهفته، استفاده کنید.
مدتی بعد، واکنش دوم به وقوع میپیوندد؛ یعنی زمانی که معاملهگران بازار ارز زمان کافی داشتهاند تا بازتابی بر پیامدهای اخبار یا گزارش در بازار کنونی داشته باشند.
در این زمان است که بازار تصمیم میگیرد که انتشار اخبار در راستای انتظارات موجود بوده یا خلاف آن، و آیا بر اساس آن واکنش نشان داده یا نه.
آیا انتظار میرفت که نتیجه گزارش، اینگونه باشد یا نه؟ واکنش اولیه بازار چه مسئلهای را درباره تصویر بزرگتر آشکار میسازد؟
پاسخ به این پرسشها به ما امکان میدهد تا تحرکات بعدی قیمت را تفسیر کنیم.
—
انتظارات اجماعی بازار (Consensus Market Expectations)
انتظار اجماعی یا همان اجماع، موافقت نسبی درمورد پیشبینیهای آتی اقتصادی یا اخبار است. پیشبینیهای اقتصادی توسط اقتصاددانان برجسته بانکها، مؤسسات مالی و سایر نهادهای مرتبط با اوراق بهادار انجام میشوند.
شخصیت خبری محبوب شما با بررسی اقتصاددان درون خود و مجموعه «بازیگران» مالی عاقل در بازار وارد بازی میشود.
همه پیشبینیها جمع میشوند و از آنها میانگین گرفته میشود. و همین میانگینها هستند که در نمودارها و تقویمها لحاظ میشوند تا سطحی از انتظار را برای آن رویداد یا گزارش ایجاد کنند.
اجماع، نقطه شروع واقع میشود؛ ورودی یا همان دادههای واقعی با این رقم پایه مقایسه میشوند. دادههای ورودی معمولاً بهصورت زیر شناسایی میشوند:
– «همانگونه که انتظار میرفت»: دادههای گزارش شده به پیشبینیها نزدیک بودند یا دقیقاً مانند پیشبینیهای اجماعی بودند.
– «بهتر از انتظار»: دادههای گزارش شده بهتر از پیشبینیهای اجماعی بودند.
– «بدتر از انتظار»: دادههای گزارش شده بدتر از پیشبینیهای اجماعی بودند.
اینکه دادههای ورودی با اجماع همخوانی داشته باشند یا نه، ارزیابی مهمی برای تعیین تغییر قیمت است. تعیین میزان بهتر بودن یا بدتر بودن دادههای واقعی نسبت به پیشبینی اجماعی نیز به همان اندازه اهمیت دارد. هرچه میزان صحت بیشتر باشد، احتمال و حدی که بهمحض انتشار گزارش، قیمت تغییر میکند نیز افزایش مییابد.
با این وجود، بهتر است بدانیم که معاملهگران بازار ارز باهوش هستند و آنچه در پیش میآید را خواهند دید. حداقل میتوان به معاملهگران خوب امیدوار بود.
بسیاری از معاملهگران بازار ارز قبل از اینکه گزارش زمانبندی شود، انتظارات اجماعی را در معاملات خود و در بازار لحاظ میکنند، چه برسد به زمانی که این گزارشها منتشر میشوند.
هرچه احتمال اینکه گزارش، قیمت را تغییر دهد بیشتر باشد، معاملهگران زودتر انتظارات اجماعی را لحاظ میکنند. چگونه میتوان فهمید که این در مورد بازار کنونی صادق است؟
خب، خیلی سخت است.
همیشه نمیتوان این مسئله را فهمید، بنابراین باید مسئولیت آن را خودتان قبول کنید تا در صدر تفاسیر بازار و تغییر قیمت قبل از انتشار گزارش باقی بمانید.
قبل از انتشار گزارش ممکن است اتفاقات زیادی بیفتد، پس چشم و گوش خود را بهخوبی باز کنید. ممکن است تمایل بازار قبل از انتشار گزارش بهتر یا بدتر شود؛ بنابراین، قیمت میتواند در راستا یا خلاف روند واکنش نشان دهد.
همیشه این احتمال وجود دارد که گزارش دادهها کاملاً خلاف انتظارات باشد؛ بنابراین، بهتر است کل زندگی خود را بر سر انتظارات دیگران به باد ندهید. وقتی خطا اتفاق افتاد، مطمئن شوید که حرکت قیمت اتفاق خواهد افتاد.
شما میتوانید با پیشبینی این اتفاق (و نتایج احتمالی دیگر) خود را از این خطر نجات دهید.
—
بازی «چه میشود اگر…» را انجام دهید.
از خودتان بپرسید:
– «چه میشود اگر A اتفاق بیفتد؟»
– «چه میشود اگر B اتفاق بیفتد؟»
– «واکنش معاملهگران چه خواهد بود و چگونه اقدام خود را تغییر خواهند داد؟»
حتی میتوانید دقیقتر عمل کنید:
– چه میشود اگر گزارش ۰.۵% زیر انتظارات باشد؟
– قیمت چند پیپ کاهش خواهد یافت؟
– این گزارش باید چگونه میبود تا موجب ۴۰۰ پیپ کاهش شود؟
سناریوهای مختلف بسازید و آماده واکنش نشان دادن به واکنش بازار باشید. داشتن خلاقیت به شما امتیاز پیشی گرفتن میدهد.
وای، خدای من! دادهها اصلاح شدند؟ حالا چه کنم؟
پرسشهای بسیاری در عنوان فوق نهفته است.
اما حقیقت دارد، دادههای اقتصادی ممکن است اصلاح شوند و حتماً این اتفاق خواهد افتاد.
گزارشهای اقتصادی اینگونه عمل میکنند!
مثلاً، آمار ماهانه افراد شاغل در بخش غیرکشاورزی آمریکا (Non-Farm Payroll) را در نظر بگیرید. همانگونه که اشاره شد، این گزارش بهصورت ماهانه منتشر میشود و معمولاً همراه آن اصلاحیههای آمار ماه قبل نیز وجود دارد. فرض کنیم که اقتصاد آمریکا در حال رکود است و آمار افراد شاغل در بخش غیرکشاورزی در ماه ژانویه ۵۰,۰۰۰ تا کاهش دارد که درواقع تعداد شغلهایی است که از دست رفتهاند. هماکنون در ماه فوریه هستیم و انتظار میرود که این آمار تا ۳۵,۰۰۰ تای دیگر کاهش داشته باشد.
اما آمار بعدی تنها ۱۲,۰۰۰ تا کاهش دارد که کاملاً دور از انتظار بوده است. همچنین دادههای اصلاح شده ژانویه که در گزارش فوریه مرقوم شدهاند، حاکی از کاهش ۲۰,۰۰۰ تایی خواهد بود.
بهعنوان یک معاملهگر باید مراقب وضعیتهای اینچنینی که دادهها اصلاح میشوند باشید.
با این استراتژیها و پیشبینیها، میتوانید بهتر با نوسانات بازار کنار بیایید و تصمیمات بهتری بگیرید. موفق باشید!
اگر از اصلاحیه ماه ژانویه خبر نداشته باشید، ممکن است نسبت به ۱۲٬۰۰۰ شغل اضافهای که در ماه فوریه از دست رفتهاند واکنش منفی نشان دهید. این، خود دو ماه کاهش در اشتغال است که خوب نیست.
اما با در نظر گرفتن آمار اصلاحشده ژانویه و گزارش بهتر از انتظار آمار فوریه، ممکن است بازار با شروع تازهای روبهرو شود.
وضعیت اشتغال با مشاهده دادههای ورودی و دادههای اصلاحی ماه قبل، کاملاً متفاوت به نظر میرسد.
نهتنها از وجود یا عدم وجود دادههای اصلاحی مطمئن شوید، بلکه مقیاس اصلاح را نیز مد نظر داشته باشید. اصلاحیههای بیشتر، هنگام آنالیز دادههای منتشرشده کنونی وزن بیشتری دارند.
اصلاحیهها میتوانند به تأیید تغییر احتمالی روند یا عدم تغییر آن کمک کنند؛ بنابراین، آنچه را منتشر میشود نادیده نگیرید.
آزمون ۴
۱. آنالیز بنیادی چیست؟
– بررسی و استفاده از گزارشهای محیطی، اقتصادی و سیاسی برای پیشبینی تغییر قیمت در آینده
– بررسی و استفاده الگوهای هارمونیک قیمت
– بررسی و استفاده از الگوهای نموداری پایه
۲. کدامیک از موارد زیر، یک رویداد بنیادی نیست؟
– شکستن یکی از سطوح مهم مقاومت
– افزایش قیمت نفت به دلیل کاهش عرضه
– انتخاب باراک اوباما به عنوان رئیس جمهور آمریکا
۳. آیا پیشبینی بازار در مورد یک شاخص اقتصادی مهمتر از نتایج اقتصادی واقعی است؟
– بله، تمایل همیشه بر نتایج پیروز میشود!
– اصلا چرا باید به پیشبینی اهمیت داد؟
– من در پی حقیقت آزاردهنده هستم! هر دو به یک اندازه اهمیت دارند.
۴. RBNZ به چه معناست؟
– بانک ذخایر نیوزیلند
– نبرد راگناروک زامبیای شمالی
– ماتحت سلطنتی نایجل زاکربرگ
۵. اختلاف بین نرخهای ارز دو ارز مختلف را چه مینامیم؟
– مابهالتفاوت نرخ بهره
– اسپرد پیپ
-خطاهای نرخ بهره
۶. افزایش در نرخ بهره ——-
– معمولاً موجب رشد اقتصادی سریعتر میشود
– معمولاً موجب رشد اقتصادی کندتر میشود
– معمولا موجب تورم سریعتر میشود
۷. سیاست پولی که هدف آن کاهش عرضه پول در اقتصاد است، چه نام دارد؟
– سیاست پولی انبساطی
– سیاست های پولی خنثی
– سیاست های پولی انقباضی
۸. سیاست پولی که هدف آن افزایش عرضه پول در اقتصاد است، چه نام دارد؟
– سیاست پولی انبساطی
– سیاست های پولی خنثی
– سیاست های پولی انقباضی
۹. هدف اصلی سیاست پولی چیست؟
– حفظ ثبات قیمت و رشد اقتصادی
– افزای سطوح اشتغال پایدار
– افزایش عرضه پول
۱۰. بانکهای مرکزی هاکیش چگونه هستند؟
– طرفدار نیاز به نرخهای بهره پایینتر هستند
– طرفدار نیاز به نرخ های بهره بالاتر هستند
-طرفدار لوسآنجلس هاکس هستند.
۱۱. بانکهای مرکزی داویش چگونه هستند؟
– طرفدار نیاز به نرخهای بهره پایینتر هستند
– طرفدار نیاز به نرخ های بهره بالاتر هستند
-طرفدار نیویورک داوز هستند
۱۲. چرا چشمانداز اقتصادی در آنالیز فنی اهمیت دارد؟
– مصرفکنندگان با پیشبینی رشد اقتصادی قوی، بیشتر خرج میکنند
-پیشبینی کنندگان ارز میتوانند مسیر بالقوه ارز را بهتر ارزیابی کنند
-متوجه نیستید که “چشم انداز” به معنای “انداختن چشم” روی اقتصاد است؟
۱۳. کسری تجاری زمانی اتفاق میافتد که ——
– واردات بیشتر از صادرات شود
-صادرات بیشتر از واردات
-دستور معاملاتی فعال نشود
۱۴. کدامیک از موارد زیر، منبع مناسبی برای کسب اطلاعات بازار نیست؟
– آرایشگر محل
-تقویم های اقتصادی
-Freshipips.com
۱۵. اجماع چیست؟
– موافقت نسبی در مورد پیشبینی اقتصادی بعدی
-سرشماری رسمی جمعیت
-مجوز انجام کار
۱۶. روش مناسب جهت آمادگی برای انتشار گزارش اقتصادی چیست؟
– فکر کردن درباره سناریوهای مختلف و آماده شدن برای واکنش نشان دادن به واکنشهای مختلف بازار
-باز کردن یک موقعیت و دعا کردن
-آماده کردن نمودارها، شکاندن مفاصل دست و تماشای یک برنامه تلویزیونی