آنالیز بنیادی، از طریق آنالیز نیروهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که بر عرضهوتقاضای داراییها تأثیرگذارند، به بررسی بازار ارز میپردازد. اگر کمی فکر کنید متوجه میشوید که همهچیز درست است! همانند مطالبی که در واحد اقتصاد خود فراگرفتهاید، عرضهوتقاضا و در اینجا نرخ تبادل ارز قیمت را تعیین میکند.
استفاده از عرضهوتقاضا بهعنوان شاخصی برای پیشبینی جهت حرکت قیمت، آسان است. مشکل آنجا پیش میآید که بخواهیم همه عوامل مؤثر بر عرضهوتقاضا را آنالیز کنیم.
بهعبارتدیگر، شما برای تعیین اینکه کدام اقتصاد عالی و کدامیک بد است باید عوامل مختلف را بررسی کنید. شما باید بدانید که چرا و چگونه رویدادهای خاصی مانند نرخ بیکاری بر اقتصاد و سیاست پولی یک کشور و درنهایت بر سطح تقاضا برای واحد ارزی آن تأثیرگذار است.
مبنای این نوع آنالیز این است که اگر چشمانداز اقتصادی فعلی و آتی یک کشور خوب باشد، واحد ارزی آن قوی خواهد شد. هرچه اقتصاد یک کشور بهتر باشد، سرمایهگذاران خارجی بیشتری در آن کشور سرمایهگذاری خواهند کرد. این امر موجب میشود که برای خرید آن داراییها نیاز به خرید واحد ارزی آن کشور داشتهٔ=باشیم.
بهطور خلاصه، آنالیز بنیادی بهصورت زیر است:
مثلاً، فرض کنید که به دلیل پیشرفت اقتصادی ایالاتمتحده آمریکا، دلار آمریکا قوی شده است. با بهتر شدن اقتصاد، افزایش نرخهای سود برای کنترل رشد و تورم لازم خواهد بود.
نرخهای سود بالاتر، داراییهای مالی وابسته به دلار را جذابتر خواهد کرد. معاملهگران و سرمایهگذاران برای دستیابی به این داراییهای دوستداشتنی، ابتدا باید مقداری اسکناس پشت سبز بخرند. درنتیجه، احتمالاً ارزش دلار آمریکا بالا خواهد رفت.
بعداً فرا خواهید گرفت که کدامیک از دادههای اقتصادی موجب تحرک قیمت ارز میشوند و اینکه چرا اینگونه است. بعداً میفهمید که رییس بانک مرکزی آمریکا کیست و چگونه دادههای فروش خرد بر اقتصاد اثر میگذارد.
اما فعلاً تنها کافی است بدانید که آنالیز بنیادی، روشی برای آنالیز حرکات بالقوه یک واحد ارزی در ضعفها و قدرتهای چشمانداز اقتصادی آن کشور است. قول میدهیم که بهتدریج، مطالب جذابتر خواهند شد!