نحوه استفاده از باندهای بولینگر
تبریک صمیمانه ما را برای ورود به مقطع پنجم بپذیرید! هر مقطعی که پشت سر میگذارید، ابزار جدید به جعبهابزار معاملهگری خود اضافه میکنید.
حتماً میپرسید که «جعبهابزار معاملهگری چیست؟»
چیز پیچیدهای نیست!
معامله را با ساختن خانه مقایسه کنید. با چکش روی پیچ نمیکوبید یا با اره گرد میخ نمیکوبید، درست است؟ هر موقعیت، ابزار مناسب خود را دارد.
در معاملات نیز همینطور است، برخی شاخصها و ابزارهای معاملاتی نیز در موقعیتها یا محیطهای خاصی بهترین کارایی را دارند. بنابراین، هرچه ابزارهای بیشتری داشته باشید، بهتر میتوانید با محیط بازار در حال تغییر همیشگی خود را انطباق دهید.
یا میتوانید بر محیطها یا ابزار معاملاتی خاصی تمرکز کنید. داشتن یک متخصص برقکار یا لولهکش برای ساختن خانه لازم است همانطور که تخصص در باندهای بولینگر یا میانگین متحرک خوب است.
برای به دست آوردن سود، میلیونها روش وجود دارد!
هر شاخصی که در این دروس یاد میگیرید، ابزاری است که جعبهابزار خود اضافه میکنید.
ممکن است همه این ابزار را استفاده نکنید اما همیشه داشتن گزینههای مختلف برای انتخاب خوب است. حتی ممکن است ابزاری پیدا کنید که در استفاده از آن استاد شوید.
پس بهتر است شروع کنیم!
باندهای بولینگر
باندهای بولینگر که توسط جان بولینگر ابداع شد، برای اندازهگیری فراریت بازار بهکاربرده میشوند. این ابزار نشان میدهد که بازار چه زمانی آرام و چه زمانی شلوغ است! وقتی بازار آرام است، باندها منقبض و وقتی بازار شلوغ است، باندها منبسط میشوند.
نمودار زیر نشان میدهد که وقتی قیمت آرام است، باندها نزدیک به هم هستند. وقتی قیمت بالا میرود، باندها از یکدیگر دور میشوند.
همین مطالب کافی است. بله میتوانیم تاریخچه باند بولینگر، نحوه محاسبه آن، فرمولهای ریاضی مرتبط با آن و بسیاری مطالب دیگر را درباره آن توضیح دهیم ولی واقعاً حوصله تایپ کردن این مطالب را نداریم.
درواقع، شما احتیاجی به این چرندیات ندارید! آنچه اهمیت دارد، این است که روشهای استفاده از آن را معاملات خود یاد بگیرید.
نکته: اگر میخواهید نحوه محاسبه باند بولینگر را یاد بگیرید، میتوانید به وبسایت www.bollingerbands.com مراجعه کنید.
پرش بولینگر
آنچه باید درباره باندهای بولینگر بدانید این است که قیمت تمایل دارد به وسط باندها بازگردد. فلسفه وجودی باندهای بولینگر هم همین است. با مشاهده نمودار زیر، آیا میتوانید بگویید احتمالاً قیمت به کدام سمت حرکت خواهد کرد؟
درست حدس زدید، به سمت پایین حرکت خواهد کرد! همانگونه که میبینید، قیمت به سمت پایین و وسط منطقه باندها حرکت کرده است.
آنچه در این نمودار دیدید، پرش کلاسیک بولینگر بود. علت وقوع این پرشها این است که باندهای بولینگر مانند سطوح حمایت و مقاومت عمل میکنند.
هرچه بازه زمانی طولانیتر باشد، این باندها قویتر خواهند بود. بسیاری از معاملهگران، سیستمهای خود را بر اساس این پرشها پرورش میدهند و این استراتژی زمانی که بازار رنج است و روند مشخصی وجود ندارد، بهترین کارایی را دارد.
حال، به نحوه استفاده از باندهای بولینگر درزمانی که بازار دارای روند است، خواهیم پرداخت.
فشار بولینگر (Bollinger Squeeze)
معنای این نام، در خودش نهفته است. وقتی باندها فشرده میشوند، معمولاً بدان معناست که یک شکست در راه است.
اگر شمعها بالاتر از باند بالایی بشکنند، معمولاً این حرکت به سمت بالا ادامه خواهد داشت. اگر شمعها پایینتر از باند بالایی بشکنند، معمولاً این حرکت به سمت پایین ادامه خواهد داشت.
با مشاهده نمودار بالا، میفهمید که باندها به یکدیگر فشرده میشوند. قیمت، در حال شکستن باند بالایی است. بر اساس این اطلاعات، فکر میکنید قیمتها به کدام سمت حرکت خواهند کرد؟
بله درست است، قیمتها به سمت بالا حرکت خواهند کرد!
نحوه عمل فشار بولینگر معمولی، اینگونه است.
این استراتژی بهمنظور تشخیص سریع تحرکات، طراحیشده است. وضعیتهایی مانند این، هرروز اتفاق نمیافتند اما اگر به یک نمودار 15دقیقهای نگاه کنید، احتمالاً چندین بار در هفته این وضعیت را خواهید دید.
باندهای بولینگر را میتوان در امور دیگری نیز به کار برد اما این دو، از رایجترین استراتژیهای مرتبط با آن هستند. بهتر است قبل از اینکه به بررسی شاخص دیگری بپردازیم، آن را در جعبهابزار خود بگذارید.
نحوه استفاده از شاخص M
MACD، مخفف میانگین متحرک همگرا واگرا است. این ابزار برای شناسایی میانگینهای متحرکی که نشاندهنده روندی جدید – خواه صعودی، خواه نزولی – هستند، به کار میرود. اولویت اصلی ما در معامله، یافتن روند است زیرا بیشترین درآمد در روندها به دست میآید.
در نمودار MACD، معمولاً سه عدد مشاهده میکنید.
- اولی، تعداد بازههایی است که برای محاسبه میانگین متحرک سریعتر بهکاربرده میشود.
- دومی، تعداد بازههایی است که برای محاسبه میانگین متحرک کندتر بهکاربرده میشود.
- سومی، تعداد میلههایی است که برای محاسبه میانگین متحرک اختلاف بین میانگینهای متحرک سریعتر و کندتر بهکاربرده میشود.
مثلاً اگر پارامترهای MACD، «9، 26، 12» باشد (که معمولاً تنظیم اولیه اکثر بستههای ترسیم نمودار است)، باید به شیوه زیر آن را تفسیر کنید:
- عدد 12، نشاندهنده 12 میله آخر میانگین متحرک سریعتر است.
- عدد 26، نشاندهنده 12 میله آخر میانگین متحرک کندتر است.
- عدد 9، نشاندهنده 9 میله آخر اختلاف بین دو میانگین متحرک است. این عدد با خطوط عمودی که هیستوگرام نام دارد، ترسیم میشود (خطوط سبز در نمودار فوق).
سوءبرداشت رایجی درباره MACD وجود دارد. دو خطی که کشیده میشود، میانگینهای متحرک قیمت نیستند. آنها میانگینهای متحرک اختلاف بین دو میانگین متحرک هستند.
در مثال فوق، میانگین متحرک سریعتر، میانگین متحرک اختلاف بین میانگینهای متحرک 12 بازهای و 26 بازهای است. میانگین متحرک کندتر، میانگین خط MACD قبلی را ترسیم میکند. طبق مثال فوق، نتیجه یک میانگین متحرک 9 بازهای خواهد بود.
این بدان معناست که 9 بازه آخر خط MACD سریعتر، همان میانگین متحرک کندتر ماست که آن را رسم میکنیم. با این کار، خط اصلی ما هموارتر میشود و درنتیجه خط صحیحتری به ما ارائه میدهد.
هیستوگرام، اختلاف بین میانگینهای متحرک سریع و کند را ترسیم میکند. اگر به نمودار اصلی توجه کنید، هرچه میانگینهای متحرک بیشتر از هم فاصله میگیرند، هیستوگرام بزرگتر میشود.
به این، واگرایی میگوییم زیرا میانگین متحرک سریعتر در حال «واگرایی» است یا بهعبارتدیگر، از میانگین متحرک کندتر فاصله میگیرد.
هرچه میانگینهای متحرک بیشتر به هم نزدیک میشوند، هیستوگرام کوچکتر میشود. به این، همگرایی میگوییم زیرا میانگین متحرک سریعتر در حال «همگرایی» است یا بهعبارتدیگر، به میانگین متحرک کندتر نزدیکتر میشود.
وجهتسمیه این شاخص نیز همین است: میانگین متحرک همگرا واگرا!
هماکنون کاربرد MACD را میدانید. حالا توضیح میدهیم که MACD برای شما واقعا چه کاربردی دارد.
نحوه معامله با استفاده از MACD
به دلیل اینکه دو میانگین متحرک با «سرعتهای» متفاوت وجود دارد، بدیهی است که میانگین متحرک سریعتر نسبت به تحرکات قیمت واکنش سریعتری نشان میدهد.
وقتی روند جدیدی شکل میگیرد، ابتدا خط سریع واکنش نشان میدهد و در ادامه خط کند را قطع میکند. وقتی این «تلاقی» صورت میگیرد و خط سریع در حال «واگرایی» است یا از خط کند فاصله میگیرد، معمولاً نشاندهنده شکلگیری روند جدیدی است.
در نمودار فوق خط سریع، خط کند را به سمت پایین قطع کرده و روند نزولی جدید را نشان میدهد. وقتی خطوط یکدیگر را قطع میکنند، هیستوگرام موقتاً محو میشود.
علت این است که اختلاف بین خطوط در زمان تلاقی، 0 است. وقتی روند نزولی آغاز میشود و خط سریع نسبت به خط کند در حالت واگرایی قرار میگیرد، هیستوگرام بزرگتر میشود که نشاندهنده یک روند قدرتمند است.
مثال زیر را در نظر بگیرید.
در نمودار 1ساعته EUR/USD فوق، خط سریع، خط کند را به سمت بالا قطع کرد و در این لحظه هیستوگرام محو شد. این بدان معناست که این روند نزولی درنهایت بازگشت خواهد داشت.
از آن زمان به بعد، EUR/USD صعود کرد و یک روند صعودی آغاز شد. اگر پس از تلاقی، اقدام به خرید میکردید تقریباً 200 پیپ به دست میآوردید!
MACD یک اشکال دارد. عموماً، میانگینهای متحرک تأخیر دارند. درنهایت، این فقط میانگین قیمتهای قبلی است.
MACD نشاندهنده میانگینهای متحرک سایر میانگینهای متحرک است و میانگین متحرک دیگری هموار میشود، بنابراین میتوان نتیجه گرفت که تأخیر زیادی دارد. بااینوجود، MACD یکی از محبوبترین ابزارهای بسیاری از معامله گران است.
نحوه استفاده از SAR
تاکنون، به بررسی شاخصهایی پرداختیم که آغاز یک روند را شناسایی میکنند. شناسایی پایان یک روند نیز بهاندازه تشخیص آغاز روندهای جدید اهمیت دارد. ورود بهموقع، بدون خروج بهموقع معنایی نخواهد داشت.
یکی از شاخصهایی که به ما در تعیین پایان احتمالی روند کمک میکند، Parabolic SAR (توقف و بازگشت سهمی) است. توقف و بازگشت سهمی، نقاطی را روی نمودار قرار میدهد که نشاندهنده بازگشتهای بالقوه در نوسانات قیمت است.
تصویر فوق نشان میدهد که وقتی روند صعودی به روند نزولی برمیگردد، نقطهها از پایین شمعها به سمت بالای شمعها حرکت میکنند.
نحوه معامله با استفاده از پارابولیک (توقف و بازگشت سهمی)
استفاده از پارابولیک بسیار آسان است.
وقتی نقاط پایین شمعها هستند، نشانه خرید است.
وقتی نقاط بالای شمعها هستند، نشانه فروش است.
آسان است، نه؟
بله، همینطور است.
احتمالاً تفسیر این شاخص از تفسیر شاخصهای دیگر سادهتر است زیرا فرض آن این است که قیمت یا بالا میرود یا پایین میآید. بنابراین، این ابزار در بازارهایی که دارای روندهای صعودی و نزولی هستند بهترین کارایی را دارد.
استفاده از این ابزار در بازار دارای نوسان توصیه نمیشود.
استفاده از پارابولیک برای خروج از معاملات
میتوان از این شاخص برای تشخیص زمان بستن معامله استفاده کرد.
حال ببینیم که در نمودار روزانه EUR/USD، چگونه میتوان از پارابولیک بهعنوان نشانه خروج استفاده کرد.
وقتی در اواخر ماه آوریل، EUR/USD در حال سقوط بود، به نظر میرسید که این روند ادامه خواهد داشت. معاملهگرانی که توانستند این جفت را بفروشند، درست حدس زده بدند.
در اوایل ماه ژوئن، سه نقطه در انتهای قیمت شکل گرفت که حاکی از پایان روند نزولی و زمان خروج از معاملات فروش بود.
اگر با تصور اینکه EUR/USD، دوباره روند نزولی خود را پیش خواهد گرفت بر معاملات فروش خود پافشاری می کردید، تمام دستاوردهای خود را از دست خواهید داده بودید زیرا این جفت درنهایت به 1.3500 نزدیک شد.
نحوه استفاده از شاخص تصادفی (Stochastic)
شاخص تصادفی، شاخص دیگری برای تعیین پایان روند است.
شاخص تصادفی، نوسانسازی (oscillator) است که شرایط اشباع خرید (overbought) و اشباع فروش (oversold) را در بازار اندازه میگیرد. خطوط این شاخص مانند خطوط MACD هستند، بدان معنا که یکی سریعتر از دیگری است.
نحوه معامله با استفاده از شاخص تصادفی
همانگونه که قبلاً گفتیم، شاخص تصادفی نشان میدهد که چه زمانی بازار از خرید یا فروش اشباعشده است. دامنه این شاخص بین 0 تا 100 است.
وقتی خطوط تصادفی بالاتر از 80 باشند (خط چین قرمز در نمودار فوق) بدان معناست که بازار از خرید اشباعشده است. وقتی خطوط تصادفی پایینتر از 20 باشند (خط چین آبی) بدان معناست که بازار از فروش اشباعشده است.
قاعده کلی این است که وقتی بازار در حالت اشباع فروش است، میخریم و وقتی بازار در حالت اشباع خرید است، میفروشیم.
در نمودار فوق، شاخص تصادفی نشان میدهد که مدتی است شرایط اشباع خرید حاکم است. بر اساس این اطلاعات، میتوانید حدس بزنید که قیمت به چه سمتی حرکت خواهد کرد؟
درست است، قیمت سقوط خواهد کرد! چون بازار مدتی طولانی در حالت اشباع خرید بوده، بازگشت اتفاق خواهد افتاد.
بسیاری از معاملهگران، به روشهای مختلفی از شاخص تصادفی استفاده میکنند اما هدف اصلی این شاخص، نشان دادن زمان اشباع خرید و اشباع فروش در بازار است.
با گذشت زمان، شما نیز یاد خواهید گرفت که چگونه این شاخص را با روش معاملاتی خود هماهنگ کنید.
در درس بعد، به بررسی RSI خواهیم پرداخت.
نحوه استفاده از RSI (شاخص قدرت نسبی)
شاخص قدرت نسبی مانند شاخص تصادفی است، بدان معنا که شرایط اشباع خرید و اشباع فروش را در بازار شناسایی میکند. دامنه آن نیز بین 0 تا 100 است. معمولاً خطوط پایینتر از 30 نشانه اشباع فروش و خطوط بالاتر از 70 نشانه اشباع خرید است.
نحوه معامله با استفاده از شاخص قدرت نسبی
شاخص قدرت نسبی مانند شاخص تصادفی است. با استفاده از آن میتوانیم قلهها و درها را در زمان اشباع خرید یا اشباع فروش بازار تعیین کنیم.
شکل زیر، نموار 4ساعته EUR/USD را نشان میدهد.
EUR/USD در طول دو هفته، 400 پیپ سقوط کرده است.
در تاریخ 7 ژوئن، کمتر از 1.2000 معاملهشده است. با این جود، شاخص قدرت نسبی به پایینتر از 30 رسیده و نشان میدهد که احتمالاً فروشندهای باقی نمانده و این روند پایان خواهد یافت. بنابراین قیمت بازگشت داشته و در چند هفته آینده بالا رفته است.
تعیین روند با استفاده از شاخص قدرت نسبی
این شاخص، بسیار محبوبیت دارد زیرا برای تأیید شکلگیری یک روند نیز مورداستفاده قرار میگیرد. اگر فکر میکنید روندی در حال شکلگیری است، با نگاهی سریع ببینید که آیا بالاتر از 50 است یا پایینتر از 50.
اگر روند صعودی باشد، شاخص قدرت نسبی بالاتر از 50 است و اگر روند نزولی باشد، این شاخص پایینتر از 50 است.
در ابتدای نمودار فوق، یک روند نزولی در حال شکلگیری بوده است. اگر میخواهید فریب نخورید، منتظر بمانید تا این شاخص به زیر 50 برسد. با عبور شاخص از 50، میتوانید مطمئن شوید که روند نزولی شکلگرفته است.
نحوه استفاده از ADX (شاخص میانگین جهت دار)
این شاخص، نمونهای از یک نوسانساز است. دامنه آن بین 0 تا 100 است. خطوط پایینتر از 20 نشانه روند ضعیف و خطوط بالاتر از 50 نشانه روند قوی است.
برخلاف شاخص تصادفی، صعودی یا نزولی بودن روند را نشان نمیدهد. این شاخص فقط قدرت روند کنونی را میسنجد. به همین دلیل معمولاً برای شناسایی آغاز روند جدید بازار یا وجود محدوده در بازار به کار میرود.
به نمودارهای زیر دقت کنید:
در مثال اول، شاخص ADX از اواخر ماه سپتامبر تا اوایل ماه دسامبر پایینتر از 20 بوده است. همانگونه که در نمودار مشخص است، EUR/CHF در آن زمان در یک محدوده باقیمانده است. اما با آغاز ماه ژانویه به بالاتر از 50 حرکت کرده که نشانه وجود روندی قوی است.
EUR/CHF پایینتر از انتهای محدوده شکسته و به سمت روند نزولی قدرتمندی حرکت کرده است. این اتفاق، 400 پیپ به سود شما تمام میشود.
حال به این مثال توجه کنید:
این شاخص مانند مثال اول، مدتی پایینتر از 20 بوده است. در آن زمان EUR/CHF در محدوده و رنج بوده است. در مدتزمانی کوتاه، شاخص به بالاتر از 50 صعود کرده و EUR/CHF بالاتر از رأس محدوده خود را شکسته است.
یک روند صعودی قوی اتفاق افتاده است. این اتفاق برای شما 300 پیپ سود داشت!
ساده به نظر میرسد، درست است؟
شاخص میانگین جهتدار یک اشکال دارد و آن این است که دقیقاً مشخص نمیکند که باید بخرید یا بفروشید. این شاخص تنها زمان مناسب برای ورود به روند کنونی را تعیین میکند.
وقتی شاخص دوباره در حال سقوط به زیر 50 است، بدان معناست که روند صعودی یا روند نزولی در حال ضعیف شدن است و باید سود خود را بردارید.
نحوه معامله با استفاده از شاخص میانگین جهتدار
- یکی از روشهای معامله با استفاده از این شاخص این است که قبل از خرید یا فروش، ابتدا منتظر شکستها باشید. این شاخص میتواند تعیینکننده احتمال ادامه روند کنونی باشد.
- روش دیگر، ترکیب شاخص میانگین جهتدار با یک شاخص دیگر است، خصوصاً شاخصی که نشان میدهد جفت به سمت پایین خواهد رفت یا بالا.
- همچنین میتوان از این شاخص برای تعیین زمان بستن معامله استفاده کرد.
مثلاً، وقتی این شاخص در حال حرکت به زیر 50 است یعنی روند کنونی در حال اتمام است. از آن زمان به بعد، جفت ممکن است به هر سمتی حرکت کند. بنابراین بهتر است سود خود را بردارید.
ایچیموکو کینکو هیو (Ichimoku Kinko Hyo)
بله، درست آمدید. هنوز هم در مدرسه معامله گری هستید نه یک وبسایت مخصوص طرفداران ژاپنی و بازهم نه، «ایچیموکو کینکو هیو» به معنای «تا باشد که پیپها همیشه با شما باشند» نیست اما میتواند در به دست آوردن آن به شما کمک کند.
ایچیموکو کینکو هیو (IKH) شاخصی است که تکانه (میزان تحرک) قیمت را در آینده میسنجد و مناطق حمایت و مقاومت را در آینده تعیین میکند. درواقع این شاخص سهکاره است! همچنین بدانید که این شاخص عموماً برای جفتهای JPY استفاده میشود.
واژه ایچیموکو به معنای « یک نگاه»، کینکو به معنای «تعادل» و هیو به معنای «نمودار» است. پس این عبارت به معنای «نگاهی به نمودار متعادل» است. منظورمان چیست؟
یک نمودار، توضیح این مسئله را سادهتر میکند…
احتمالاً این نمودار کمکی به درک مسئله نکرد! اگر چند خط دیگر در نمودار میبود حتماً شبیه به یک لرزهنگار میشد.
قبل از اینکه از کوره در بروید و ما را متهم به یاوهگویی کنید، باید معنای هر یک از این خطوط را توضیح دهیم:
کیجون سن (خط آبی): نام دیگر آن خط استاندارد یا خط مبنا است. میانگین بالاترین حداکثر و پایینترین حداقل در 26 بازه (کندل) آخر.
تنکان سن (خط قرمز): نام دیگر آن خط برگشت است. میانگین بالاترین حداکثر و پایینترین حداقل در 9 بازه آخر.
محدوده چیکو (خط سبز): نام دیگر آن خط تأخیر است. قیمت بسته شدن امروز است که در26 بازه قبل نمایش داده می شود.
محدوده سنکو (خط نارنجی): اولین خط سنکو حاصل میانگین تنکان سن و کیجون سن است که در 26 بازه بعد نمایش داده می شود. دومین خط سنکو حاصل میانگین بالاترین حداکثر و پایینترین حداقل 52 بازه قبل است که آن هم در 26 کندل فرضی بعد نمایش داده می شود.
فهمیدید؟ لازم نیست که نحوه محاسبه همه خطوط را یاد بگیرید. آنچه اهمیت دارد، نحوه تفسیر این خطوط است.
نحوه معامله با استفاده از ایچیموکو کینکو هیو
ابتدا نگاهی به محدوده سنکو میاندازیم.
اگر قیمت بالاتر از محدوده سنکو باشد، خط بالایی اولین سطح حمایت و خط پایینی دومین سطح حمایت خواهد بود.
اگر قیمت پایینتر از محدوده سنکو باشد، خط پایینی اولین سطح مقاومت و خط بالایی دومین سطح مقاومت خواهد بود. فهمیدید؟
کیجون سن، شاخص تحرکات قیمت در آینده است. اگر قیمت بالاتر از خط آبی باشد، احتمالاً به افزایش خود ادامه خواهد داد. اگر قیمت پایینتر از خط آبی باشد، احتمالاً به کاهش خود ادامه خواهد داد.
تنکان سن ، شاخص روند بازار است. اگر خط قرمز در حال حرکت به سمت پایین یا بالاست، نشان میدهد که بازار دارای روند است. اگر حرکت آن افقی باشد نشان میدهد که بازار رنج است.
اگر محدوده چیکو یا خط سبز، قیمت را در مسیر پایین به بالا قطع کند، نشانه خرید است. اگر خط سبز، قیمت را در مسیر بالا به پایین قطع کند، نشانه فروش است.
دوباره به نمودار قبلی که با نشانه های معاملاتی علامتگذاری شده، نگاه کنید:
ابتدا، پیچیده به نظر میرسد زیرا سطوح حمایت و مقاومت، تلاقیها، نوسانسازها و شاخصهای روند را بهیکباره در خود جا داده است! فوقالعاده است، نه؟
بالاخره موفق شدیم تعدادی از انواع شاخصها را آموزش دهیم. حال باید همه این اطلاعات را گرد هم آوریم تا بتوان از آنها حداکثر استفاده را کرد.
معامله با چندین شاخص نموداری
حال که با عملکرد رایجترین شاخصهای نموداری آشنا شدید، بهتر است برخی از این شاخصها را ترکیب کنیم تا ببینیم نتیجه نشانههای معاملاتی آنها چیست.
در یک دنیای ایدهآل، میتوان یکی از این شاخصها را انتخاب کرد و دقیقاً مطابق با آنچه نشان میدهد معامله خود را پیش برد. مشکل اینجاست که ما در دنیای ایدهآل زندگی نمیکنیم و همه این شاخصها عیوبی دارند.
به همین دلیل، بسیاری از معاملهگران شاخصهای مختلف را ترکیب میکنند تا بتوانند یکدیگر را زیر نظر داشته باشند. ممکن است 3 شاخص مختلف در اختیار داشته باشند و تا زمانی که هر 3 شاخص نشانه یکسانی ارائه ندهند، وارد معامله نشوند.
در اولین مثال از شاخص باندهای بولینگر و شاخص تصادفی در نمودار 4ساعته EUR/USD استفاده کردهایم. به دلیل اینکه بازار رنج است یا ممکن است به هر سمتی حرکت کند، بهتر است مراقب پرش بولینگر باشیم.
به نشانههای فروش باندهای بولینگر و شاخص تصادفی دقت کنید. EUR/USD به اوج باند رسید که معمولاً مانند سطح مقاومت عمل میکند.
در همان زمان، شاخص تصادفی به منطقه اشباع خرید رسید که نشاندهنده سقوط قریبالوقوع قیمت است.
سپس چه اتفاقی افتاد؟
EUR/USD، 300 پیپ سقوط کرد و اگر معامله فروش خود را انجام میدادید سود هنگفتی نصیبتان میشد.
کمی بعد، قیمت با انتهای باند تماس پیدا کرد که معمولاً مانند سطح حمایت عمل میکند. این بدان معناست که احتمالاً جفت از آنجا میپرد. شاخص تصادفی در منطقه اشباع فروش است، پس باید خرید انجام دهیم.
اگر آن معامله را انجام میدادید، 400 پیپ سود نصیبتان میشد! بد نیست!
در مثال بعدی از RSI و MACD استفاده میکنیم.
وقتی RSI به منطقه اشباع خرید رسید که نشانه فروش است، MACD با تلاقی روند نزولی همراه شد که آنهم نشانه فروش است. و همانگونه که مشاهده میکنید، قیمت از آن به بعد سقوط کرد.
استفاده از چند شاخص خیلی خوب است، نه؟
مدتی بعد، RSI به منطقه اشباع فروش وارد شد که نشانه خرید است. چند ساعت بعد، MACD با تلاقی روند صعودی همراه شد که آنهم نشانه خرید است. از آن به بعد، قیمت صعود پایداری داشت.
پیپهای خود را جمع کنید!
حتماً در این مثال متوجه شدهاید که نشانههای RSI زودتر از MACD نمایان میشوند. علت آن، ویژگیهای متعدد و فرمولهای جادویی شاخصهای فنی است.
در مقطع ششم درباره این مسئله بیشتر صحبت خواهیم کرد. ما به استفاده از MACD، شاخص تصادفی و RSI علاقه داریم ولی شاید شما ترکیب دیگری را ترجیح دهید.
همه معاملهگران در تلاشاند تا یک «ترکیب جادویی» از شاخصههای مختلف پیدا کنند که همیشه نشانههای درست داشته باشد اما واقعیت این است که چنین ترکیبی وجود ندارد.
توصیه میکنیم که ابتدا هر یک از شاخصها را بهصورت جداگانه کاملاً بررسی کنید تا گرایشهای آن را در رابطه با نوسانات قیمت بهخوبی بفهمید، سپس ترکیبی ایجاد کنید که خودتان کاملاً آن را بفهمید و با شیوه معاملاتی شما هماهنگ باشد.
بهترین شاخص فنی در بازار ارز کدام است؟
حال، به قسمت خوب ماجرا میرسیم: هر شاخص فنی، بهتنهایی چقدر سودآور است؟ هدف معاملهگران بازار ارز از بهکارگیری این شاخصها، زیباتر کردن نمودارهایشان نیست. هدف معاملهگران، کسب سود است.
اگر این شاخصهای نشانههایی تولید کنند که درنهایت برای شما سودآور نباشند، نیازهای شما را برطرف نکردهاند. برای مقایسه تأثیرگذاری این شاخصها، تصمیم گرفتیم که عملکرد هر یک از آنها را در 5 سال گذشته آزمایش کنیم (backtest).
روبوپیپ: «این آزمایش خاصی است که شامل آزمایش پارامترهای شاخصها به نسبت تغییر قیمت سابق است. این آزمایش عطف بماسبق میشود.» در درسهای آینده با این آزمایش بیشتر آشنا خواهید شد. اکنون به بررسی پارامترهای این آزمایش میپردازیم.
شاخص | پارامترها | قواعد |
باندهای بولینگر | (30،2،2) | وقتی قیمت بسته شدن روزانه باند پایینی را قطع میکند و از آن پایینتر میرود، زمان خرید است. وقتی قیمت بسته شدن روزانه باند بالایی را قطع میکند و از آن بالاتر میرود، زمان فروش است. |
MACD | (12،26،9) | وقتی اولین MACD (سریع)، دومین MACD (کند) را قطع میکند و از آن بالاتر میرود، زمان خرید است. وقتی اولین MACD (سریع)، دومین MACD (کند) را قطع میکند و از آن پایینتر میرود ، زمان فروش است. |
پارابولیک | (0.02،0.02،0.2) | وقتی قیمت بسته شدن روزانه ParSAR را قطع میکند و از آن بالاتر میرود، زمان خرید است. وقتی قیمت بسته شدن روزانه ParSAR را قطع میکند و از آن پایینتر میرود، زمان فروش است. |
شاخص تصادفی | (14،3،3) | وقتی % شاخص تصادفی بالاتر از 20 میرود، زمان خرید است. وقتی % شاخص تصادفی پایینتر از 80 میرود، زمان فروش است. |
RSI | (9) | وقتی RSI بالاتر از 30 میرود، زمان خرید است. وقتی RSI پایینتر از 70 میرود، زمان فروش است. |
ایچیموکو کینکو هیو | (9،26،52،1) | وقتی خط تبدیل، خط مبنا را قطع میکند و بالاتر از آن میرود، زمان خرید است. وقتی خط تبدیل، خط مبنا را قطع میکند و پایینتر از آن میرود ، زمان فروش است. |
با استفاده از این پارامترها، همه شاخصها را در 5 سال گذشته بهصورت جداگانه در بازه زمانی روزانه برای EUR/USD تست کردیم. هر بار یک لات (100,000 واحد) معامله میکنیم و دستور توقف زیان یا نقطه برداشت سود نداریم. بهمحض اینکه یک نشانه جدید نمایان شود، موقعیت را تغییر میدهیم. بدان معنا که وقتی شاخص، نشانه فروش را نمایان میکند، اگر ابتدا موقعیت خرید داشتیم، موقعیت فروش جدید اتخاذ میکنیم.
همچنین فرض بر این است که همگی سرمایه خوبی داشتیم (همان پیشنهادی که در درس اهرم افزایش سرمایه ارائه شد) و با تراز 100,000$ شروع کردهایم. علاوه بر سودوزیان واقعی هر استراتژی، کل پیپهای بهدستآمده/ازدسترفته و حداکثر کاهش سرمایه (drawdown) را نیز در نظر گرفتیم.
بازهم خاطرنشان میکنیم که هرگز بدون تنظیم دستور توقف زیان، معامله نکنید. این فقط یک آزمایش برای نشان دادن بهترین شاخص است. نتایج این آزمایش به شرح زیر است:
استراتژی | تعداد معاملات | سودوزیان (دلار) | سودوزیان (%) | حداکثر کاهش سرمایه |
خرید و نگهداری (Buy And Hold) | 1 | 3,416.66- | 3.42- | 25.44 |
باندهای بولینگر | 20 | 19,535.97- | 19.54- | 37.99 |
MACD | 110 | 3,937.67 | 3.94 | 27.55 |
پارابولیک | 128 | 9,746.29- | 9.75- | 21.96 |
شاخص تصادفی | 74 | 20,716.40- | 20.72- | 30.64 |
RSI | 8 | 18,716.69- | 18.72- | 34.57 |
ایچیموکو کینکو هیو | 53 | 30,341.22 | 30.34 | 19.51 |
دادههای 5 سال گذشته نشان میدهند که شاخص ایچیموکو کینکو هیو، بهترین عملکرد را داشته است. کل سود تولیدشده آن 30,341$ یا 30.35% بوده است که میانگین سود سالانه آن در طول این 5 سال، تنها کمی بیشتر از 6% بوده است!
در کمال تعجب، شاخصهای فنی دیگر سودآوری بسیار کمتر داشتهاند و شاخص تصادفی، سود منفی 20.72% داشته است. همه شاخصها منجر به کاهش سرمایه 20 تا 30 درصدی شدهاند. اما این بدان معنا نیست که شاخص ایچیموکو کینکو هیو بهترین شاخص و شاخصهای دیگر بیفایدهاند. درواقع این آزمایش نشان میدهد که این شاخصها بهتنهایی مفید نیستند.
به همه فیلمهای هنرهای رزمی که تاکنون دیدهاید، فکر کنید. در هیچیک از آنها، برای مبارزه با آدمهای بد به یک تکنیک اکتفا نشده بود. هر یک از آنها با ترکیب تکنیکهای مختلف این کار را انجام دادند. معاملات بازار ارز نیز به همین صورت است. معامله در بازار ارز نیز هنر است و معاملهگران باید نحوه استفاده و ترکیب ابزارها را برای دست یافتن به سیستمی که پاسخگوی نیازهایشان است، بدانند. این مقدمه، ما را برای درس بعد آماده میکند: ترکیب این شاخص ها با یکدیگر!
خلاصه: شاخصهای نموداری رایج
هر آنچه درباره معامله میآموزید مانند ابزاری است که به جعبهابزار معاملاتی خود اضافه میکنید. ابزار مناسبی که در زمان مناسب به کار گرفته شود، شانس شما را در اتخاذ تصمیمات بهتر افزایش میدهد.
باندهای بولینگر
- برای سنجش فراریت بازار به کار میرود.
- مانند سطوح کوچک حمایت و مقاومت عمل میکنند.
پرش بولینگر
- قیمت همیشه تمایل دارد به وسط باندهای بولینگر بازگردد.
- وقتی قیمت با پایینترین باند بولینگر برخورد میکند، زمان خرید است.
- وقتی قیمت با بالاترین باند بولینگر برخورد میکند، زمان فروش است.
- بهترین عملکرد را در بازارهای رنج دارند.
فشار بولینگر
- استراتژی یافتن بهموقع شکستها است.
- وقتی باندهای بولینگر به هم «فشرده» میشوند بدان معناست که بازار آرام است و شکست بزرگی در راه است. وقتی شکست اتفاق افتاد، معامله خود را به سمتی که قیمت شکسته شده انجام خواهیم داد.
- برای شناسایی بهموقع روندها و بازگشتهای روند به کار میرود.
- شامل 2 میانگین متحرک (سریع، کند) و خطوط عمودی با نام هیستوگرام است که فاصله بین 2 میانگین متحرک را اندازه میگیرد.
- برخلاف آنچه بسیاری از مردم فکر میکنند، خطوط میانگین متحرک همان میانگینهای متحرک قیمت نیستند. آنها میانگینهای متحرک سایر میانگینهای متحرک هستند.
- اشکال MACD، تأخیر آن است زیرا از میانگینهای متعدد زیادی استفاده میکند.
- یکی از راههای استفاده از MACD این است که منتظر شویم تا خط سریع، خط کند را قطع کند و به سمت بالا یا پایین حرکت کند و با توجه به آن وارد معامله شویم زیرا نشاندهنده روند جدید است.
پارابولیک
- این شاخص برای توقف و بازگشتهای روند ابداع شده.
- تفسیر این شاخص از تفسیر شاخصهای دیگر سادهتر است زیرا فقط نشانه صعودی و نزولی را نمایان میکند.
- وقتی نقاط بالای شمعها هستند، نشانه فروش است.
- وقتی نقاط پایین شمعها هستند، نشانه خرید است.
- بهترین عملکرد را در بازارهای دارای روند دارند.
شاخص تصادفی
- برای نشان دادن شرایط اشباع خرید و اشباع فروش بهکاربرده میشود.
- وقتی خطوط میانگین متحرک بالاتر از 80 باشند بدان معناست که بازار از خرید اشباعشده است و باید به دنبال فروش باشیم.
- وقتی خطوط میانگین متحرک پایینتر از 20 باشند بدان معناست که بازار از فروش اشباعشده است و باید به دنبال خرید باشیم.
شاخص قدرت نسبی
- شاخص قدرت نسبی مانند شاخص تصادفی است، بدان معنا که شرایط اشباع خرید و اشباع فروش را در بازار نشان میدهد.
- وقتی بالاتر از 70 باشد بدان معناست که بازار از خرید اشباعشده است و باید به دنبال فروش باشیم.
- وقتی پایینتر از 30 باشد بدان معناست که بازار از فروش اشباعشده است و باید به دنبال خرید باشیم.
- برای تأیید شکلگیری یک روند نیز مورداستفاده قرار میگیرد. اگر فکر میکنید روندی در حال شکلگیری است، قبل از ورود به معامله، منتظر شوید تا بالاتر یا پایینتر از 50 برود (بسته به اینکه روند صعودی است یا نزولی).
شاخص میانگین جهتدار
- این شاخص، قدرت بالقوه یک روند را محاسبه میکند.
- دامنه آن بین 0 تا 100 است. خطوط پایینتر از 20 نشانه روند ضعیف و خطوط بالاتر از 50 نشانه روند قوی است.
- این شاخص برای تأیید احتمال ادامه روند کنونی نیز بهکاربرده میشود.
- این شاخص زمان مناسب برای بستن معامله را نیز تعیین میکند. مثلاً وقتی شاخص در حال سقوط به زیر 50 است، نشان میدهد که روند کنونی در حال ضعیف شدن است.
ایچیموکو کینکو هیو
- ایچیموکو کینکو هیو (IKH) شاخصی است که تکانه قیمت را در آینده میسنجد و مناطق حمایت و مقاومت را در آینده تعیین میکند.
- واژه ایچیموکو به معنای « یک نگاه»، کینکو به معنای «تعادل» و هیو به معنای «نمودار» است. پس این عبارت به معنای «نگاهی به نمودار متعادل» است.
- اگر قیمت بالاتر از محدوده سنکو باشد، خط بالایی اولین سطح حمایت و خط پایینی دومین سطح حمایت خواهد بود. اگر قیمت پایینتر از محدوده سنکو باشد، خط پایینی اولین سطح مقاومت و خط بالایی دومین سطح مقاومت خواهد بود.
- کیجون سن، شاخص تحرکات قیمت در آینده است. اگر قیمت بالاتر از خط آبی باشد، احتمالاً به افزایش خود ادامه خواهد داد. اگر قیمت پایینتر از خط آبی باشد، احتمالاً به کاهش خود ادامه خواهد داد.
- تنکان سن ، شاخص روند بازار است. اگر خط قرمز در حال حرکت به سمت پایین یا بالاست، نشان میدهد که بازار دارای روند است. اگر حرکت آن افقی باشد نشان میدهد که بازار رنج است.
- محدوده چیکو، خط تأخیر است. اگر محدوده چیکو یا خط سبز، قیمت را در مسیر پایین به بالا قطع کند، نشانه خرید است. اگر خط سبز، قیمت را در مسیر بالا به پایین قطع کند، نشانه فروش است.
همه شاخصهای نموداری، عیوبی دارند. به همین دلیل، بسیاری از معاملهگران شاخصهای مختلف را ترکیب میکنند تا بتوانند یکدیگر را زیر نظر داشته باشند. با پیشرفت در شغل معاملاتی خود یاد میگیرید که کدامیک از شاخصها را ترجیح میدهید و میتوانید آنها را بهگونهای ترکیب کنید که با شیوه معاملاتی شما هماهنگ باشند.
آزمون 5
- باندهای بولینگر را میتوان برای اندازهگیری ——– بازار به کار برد، بدان معنا که وقتی بازار «شلوغ» است منبسط و وقتی بازار «آرام» است منقبض میشوند.
- فراریت
- حجم
- تکانه
- پرش بولینگر بدان معناست که قیمت تمایل دارد، ——–
- هنگام فشردگی، باندها را بشکند.
- در باندها تثبیت شود.
- به وسط باندها بازگردد.
- MACD، مخفف چه عبارتی است؟
- میانگین متحرک همگرا واگرا
- میانگین متحرک تثبیت واگرا
- میانگین متحرک همگرا اختلاف
- دو خط MACDف نشاندهنده چه چیزی هستند؟
- میانگینهای متحرک قیمت
- میانگینهای متحرک قیمت میانگینهای متحرک
- میانگین متحرک اختلاف بین میانگینهای متحرک قیمت
- با وقوع ——-، خط سریع از خط کندتر فاصله میگیرد و به معنای شکلگیری روند جدید است.
- همگرایی
- واگرایی
- تلاقی
- نقاط شاخص پارابولیک نشانگر چه چیزی هستند؟
- بازگشتهای بالقوه
- ادامه روند
- کدامیک از موارد زیر، روش معامله صحیح با استفاده از شاخص پارابولیک است؟
- اقدام به خرید هنگامیکه نقطه شاخص پارابولیک بالاتر از قیمت است.
- اقدام به فروش هنگامیکه نقطه شاخص پارابولیک پایینتر از قیمت است.
- اقدام به فروش هنگامیکه شاخص پارابولیک بالاتر از قیمت است.
- شاخص پارابولیک، بهترین عملکرد را در بازارهای ———— دارد.
- دارای روند
- دارای نوسان
- دارای روند و دارای نوسان
- شاخص تصادفی، نشاندهنده چه شرایطی در بازار است؟
- قدرت روند
- فراریت
- شرایط اشباع خرید و اشباع فروش در بازار
- معاملهگران با استفاده از شاخص تصادفی معمولاً در کدام دامنه اقدام به فروش میکنند؟
- 20-0
- 60-40
- 100-80
- معاملهگران با استفاده از شاخص تصادفی معمولاً در کدام دامنه اقدام به خرید میکنند؟
- 20-0
- 60-40
- 100-80
- RSI، مخفف چه عبارتی است؟
- شاخص فشار نسبی
- شاخص تصادف نسبی
- شاخص قدرت نسبی
- در شاخص RSI، رقم مبنا برای تأیید شکلگیری روندها کدام است؟
- 30
- 50
- 70
- معمولاً RSI پایینتر از —— نشانه اشباع فروش و RSI بالاتر از —— نشانه اشباع خرید است.
- 20،80
- 30،70
- 40،60
- معمولاً معاملهگران برای تعیین چه چیزی از شاخص میانگین جهتدار (ADX) استفاده میکنند؟
- روند صعودی یا نزولی
- قدرت روند کنونی
- پایان روند کنونی
- کدامیک از عبارتهای زیر درست است؟
- دامنه ADX بین 100- تا 100 است.
- ADX پایینتر از 50 نشانه یک روند ضعیف است.
- ADX بالاتر از 50 نشانه یک روند قوی است.
- ما روشهایی را که میتوان از ADX استفاده کرد نشان دادهایم. کدامیک از روشهای زیر جزو آنها نیست؟
- ADX برای تأیید احتمال ادامه روند کنونی بهکاربرده میشود.
- ADX برای تعیین زمان بستن معامله بهکاربرده میشود.
- ADX شرایط اشباع خرید یا اشباع فروش را نشان میدهد.
- ایچیموکو کینکو هیو به چه معناست؟
- تا باشد که پیپها همیشه با شما باشند
- نگاهی به نمودار متعادل
- شاخص تعقیب روند
- همانگونه که گفتیم، ایچیموکو کینکو هیو یک شاخص سهکاره است. این شاخص، کدامیک از موارد زیر را اندازه نمیگیرد؟
- تحرکات بالقوه قیمت در آینده
- مناطق بالقوه حمایت و مقاومت
- قدرت روند کنونی
- اگر بخواهیم با استفاده از ایچیموکو کینکو هیو به تحرکات قیمت در آینده نگاه کنیم، باید کدام خط را دنبال کنیم؟
- محدوده سنکو (خط نارنجی)
- کیجون سن (خط آبی)
- سوگوی نا (خط خالخالی قرمز با برق طلایی و موجهای صورتی)
- اگر معاملهگر، RSI و MACD را با یکدیگر ترکیب کرده باشد، چه زمانی باید اقدام به فروش کند؟
- اشباع خرید RSI و تلاقی پایینرونده MACD
- اشباع فروش RSI و تلاقی پایینرونده MACD
- اشباع خرید RSI و تلاقی بالارونده MACD
- درست یا نادرست: بهترین کار این است که فقط از یک شاخص استفاده کنید تا دچار فلج آنالیز نشوید.
- درست. اگر بیشتر از یک شاخص را به کار برم، اگر نشانه یکی با دیگری همخوانی نداشته باشد گیج خواهم شد.
- نادرست. بهتر است شاخصها را باهم ترکیب کنید تا خلأ عیوب یکدیگر را پر کنند.
- نادرست. «فلج آنالیز» معنا ندارد؟ بهترین کار این است که همه آنها باهم ترکیب کنیم! هرچه خطوط بیشتر باشند، پیپها هم بیشتر میشوند!